@sardareman ☜☜( سردار من بابک خرمدین)☜☜

#دکتر
Канал
Логотип телеграм канала @sardareman ☜☜( سردار من بابک خرمدین)☜☜
@sardaremanПродвигать
3 тыс.
подписчиков
4,97 тыс.
фото
1,48 тыс.
видео
گذشته چراغ راه آینده است ستیز ما با تاریکیست که برایش شمع میافروزیم. بررسی مسائل تاریخی،فرهنگی،اجتماعی،مذهبی و سیاسی. مستقل ازاحزاب. دموکراسی،جامعه برتر،دوستی اقوام،آگاهی و استقلال،آبادانی،ایرانشهر نمونه،آرمان نهایی کانال‹‹ سردار من ›› است،خدا با ماست...
یک سوال

نزدیک به سیزده هزارتا حرم و #امامزاده و آستان متبرکه از نوع درجه یک تا درجه هشت داریم،
آیا همه اینها به یک #بیمارستان می ارزد؟
@sardareman
دو نمره...

#دکتر_سعید_حقیقی
#نرگس_خانعلی_زاده
#رامین_شیخ_ابراهیمی
کتاب « #مهدی_بیا»
نوشته « #دکتر_لطف_الله #روزبهانی»
کتاب #ممنوعه_و_نایاب
@sardareman
در این کتاب می خوانیم که امام یازدهم شیعیان اصلا فرزندی نداشته و در تمام کتب مذهبی و تاریخی وقتی به شکل و شمایلش اشاره می شود، قد بلند بوده و ریش و سبیل نداشته، رشد سینه هایش غیر طبیعی بوده و قیافه خواجه گونه داشته و بخاطر ظاهرش خود را از انظار مخفی می کرده.
با این تفاصیل و در نظر گرفتن مسایل ظاهری حسن عسکری و تطبیق با علم ژنتیک امروز، امام یازدهم شیعیان مبتلا به بیماری کلاین فلتر بوده و بنابراین اصلا نمی توانسته بچه ای بسازد.
این مساله را صدها بار برادرش جعفر بیان نموده است.
اما وقتی دکانداران دین بخواهند که این بازار گرم خمس و زکات و سهم امام ادامه داشته باشد مجبورند ادامه فلسفه امامت را به هر ترفندی سرهم کنند
تا
متاع دروغ و ریا و سالوس بفروشند، براحتی شخصی را از لیفه شلوارشان در می آورند و برایش تاریخ تولد می گذارند.
معجزه در قصه پردازی های مذهبی نقش والایی دارد مثل باز کردن دریا توسط موسی، زنده کردن مرده توسط مسیح، حامله شدن مریم خانم از خدا و … جای تاسف است که در قرن بیست و یکم هنوز کسانی هستند که به اراجیف مذهبی باور دارند و با اعتقاد خود و با پول نذر و خمس و زکات، چرخ های پر تجمل مشتی مفت خور و رمال را می چرخانند...
@sardareman

"دکتر #ویکتور_فرانکل " تنها کسی بود که موفق شد از زندان آشويتس در #لهستان معروف به قتلگاه آدم سوزی فرار کند ، او در نامه‌ا‌‌ی‌ خطاب به #معلمان سراسر جهان برای تمام #تاریخ اینگونه می نویسد :

چشمان من چیزهایی دیده است که چشم هیچ انسانی نباید ببیند ، من اتاق‌های گازی را ديدم كه توسط بهترين مهندسين طراحی می‌شدند ، من پزشكـان مـاهـری را ديدم كه کودکـاني معصوم و بی‌ گناه را به راحتی مسموم میكردند ، من پرستارانی کاربلد را دیدم ‌که انسان‌ها را با تزریق یک آمپول به قتل می‌رسانند ، من فارغ‌ التحصیلان دانشگاهی را دیدم که می‌توانستند انسان دیگری را در آتش بسوزانند و مجموع این دلایل مرا به آموزش مَشکوک کرد ، از شما تقاضا میکنم که تلاش کنید قبل از تربیت دانش‌آموزانتان به عنوان یک #دکتر یا یک #مهندس از آنها یک انسان بسازید تا روزی تبدیل به جانوران روانی دانشمند نشوند #پزشک یا مهندس شدن کار چندان دشواری نيست و هرکسی می‌تواند با چند سال تلاش به آن برسد اما به #دانش‌آموزان خود بیاموزید که بهترین و بزرگترين ثروت هر کدام از آنها " انسانیت " است كه با هيچ مدرک تحصیلی در جهان قابل مقايسه نيست !!

#سقوط_آموزش
#سقوط_فرهنگ
#سفوط_انسانیت
#سقوط_جامعه
#تلنگر

@sardareman
توصیه معروف
زنده یاد #دکتر_مهدی_قالیبافیان
پدر بتن ایران:

▪️اول انسان باش و سپس مهندس
@sardareman
▪️بتن ترکیبی است از سنگدانه، سیمان، آب و اندکی شعور...
#مسکن_مهر
#زلزله_کرمانشاه
#اکباتان
#آگهی_ترحیم #پزشک متخصص👆👆
زنده یاد #دکتر_هاشم_راد
حتما بخوانید.
خیلی آموزنده است.
@sardareman
روانش شاد...❤️🌷
#حتما_حتما_بخوانید

چگونه حجت الاسلام والمسلمین #حسینی ( اخلاق در خانواده ) به آغوش دختر آلمانی‌ رفت و اسیر آفتابه ی پر از اسید گشت؟
قسمت اول :
@sardareman
مردم ایران کم و بیش با برنامه ی #اخلاق_در_خانواده که توسط حجت الاسلام والمسلمین حسینی در سال های دهه 70 خورشیدی هر هفته از #تلویزیون پخش می شد؛ آشنایی دارند. ولی چرا این برنامه به یکباره قطع شد؟
در آن سال ها "برنامه اخلاق در خانواده" طرفداران زیادی داشت که البته اغلب آنها مردم معمولی، ساده دل و از همه جا بی خبر بودند و هدف اصلی آن برنامه هم " #امر_به_معروف و #نهی_از_منکر " همین مردم و بخصوص جوانان بود.
حجت السلام و المسلمین حسینی با این برنامه به شهرت رسید؛ مردم " کوچه و بازار" او را با نام "حسینی اخلاق در خانواده " می شناختند. او توانست با فرصت طلبی، رأی اول مردم تهران در چهارمین دور انتخابات مجلس را از آنِ خود کند، همان انتخاباتی که برای اولین بار با تیغ نظارت استصوابی بسیاری از کاندیداهای "جناح چپ اسلامی حاکمیت " ( بعداً اصلاح طلب ها ) رد صلاحیت شدند!

و اما ماجرای "حسینی اخلاق در خانواده" ای که نماینده شد.
@sardareman
داستان از روزی آغازمی شود که " #دادگاه_میکونوس " سران حکومت اسلامی رابه عنوان آمران یک حمله تروریستی در خاک آلمان به دادگاه فراخواند. البته عوامل اصلی که " #دکتر_سعید_شرفکندی " و یارانش را به قتل رساندند توسط قاضی آلمانی به حبس ابد محکوم شدند.(سه نفر لبنانی به همراه متهم ردیف اول - کاظم دارابی - ایرانی)
حکومت اسلامی ایران برای آزادی "کاظم دارابی" از هیچ کوششی دریغ نکرد؛اما نتوانست او را آزاد نماید؛ این بود که تصمیم گرفت با نقشه ای زیرکانه آلمانی هارا مجبور به استرداد او کند.
آقای "هلمت هوفر آلمانی" که بازرگانی ثروتمند بود و در مشهد دفتر داشت؛ همان سوژه ای بود که وزارت اطلاعات به دنبالش می گشت. آنان دختر خانم زیبایی را به عنوان طعمه بر سر راه این آلمانی خوش گذران قراردادند و او هم با موفقیت دل از آقای هوفر برد و به راحتی باب معاشقه با او را گشود و سرانجام شبی از شب ها که هوفر غیر مسلمان با آن دختر مسلمان شیعه ایرانی درمشهد "هم بستر" بود؛ توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.
فردای آن روز رسانه ها خبرِ رابطه ی نامشروع بازرگان آلمانی با دختری مسلمان رادر جهان پخش کردند و هوفر نگون بخت بلافاصله حکم اعدام را از " #حاکم_شرع " دریافت کرد.آلمانی ها به تب و تاب افتادند؛ آنها رابطه بین "معاشقه" و "اعدام" را درک نمی کردند و خواستار آزادی فوری شهروندشان بودند.از این طرف ولی حکومت اسلامی برای ترساندن آلمانی ها "هر از چند گاهی" در بوق و کرنا می کرد "که فلان روز بازرگان آلمانی به جرم #زنا با دختر مسلمان #اعدام خواهد شد" وزارت خارجه ی آلمان که تحت فشار خانواده هلمت هوفر و افکار عمومی بود؛ برای آزادی این بازرگان از راه های رسمی "به هر دری زد ولی بی نتیجه بود" در عین حال #وزارت_اطلاعات - بطور محرمانه - تنها یک راه به آنها پیشنهاد کرده بود: " آزادی #کاظم_دارابی در قبال آزادی #هلمت_هوفر " که قاضی آلمانی هم زیر بار این معامله نمی رفت.
و اما در همین اوضاع واحوال، "آقای حسینی اخلاق در خانواده" توسط رایزنی فرهنگی حکومت اسلامی ایران به آلمان دعوت شده بود تا جوانان ایرانی مقیم آنجا را هم "امر به معروف و نهی از منکر" کند؛ او آنجا چند برنامه به سبک "اخلاق در خانواده" اجرا کرد و از قضا برنامه هایش بسیار مورد توجه قرار گرفت. البته نه از طرف مردم - چون آنها ساده اندیش نبودند و به آسانی نمی شد فریبشان داد - بلکه از سوی سرویس امنیتی آلمان که سخت در پی "مقابل به مثل" بود و به دنبال طعمه می گشت. آنها "آقای حسینی اخلاق در خانواده" را به بهانه ی آنکه مردی بسیار سخنور وعالم است؛ پیاپی به آلمان دعوت و در این اثنا یک دختر بسیار جذاب و خوشگل را سرراهش گذاشتند؛ دخترک وانمود می کرد؛ می خواهد مسلمان شود. " حسینی اخلاق در خانواده " هم بی درنگ از این موضوع استقبال کرد و احتمالاً این توفیق را، نتیجه تأثیر "نفسِ گرم" خود می پنداشت؛ این نفس اما از جای دیگری گرم می شد؛ بله،درست حدس زدید؛ در دلِ " آقای حسینی اخلاق در خانواده " آتش وصل یار زبانه می کشید.
طولی نکشید که شب موعود فرا رسید؛ دختر آن شب در هتل مهمانِ " حجت السلام و المسلمین حسینی اخلاق در خانواده " شد.او می دانست که آنجا پر از دوربین مخفی و دستگاه شنود است و برای همین نقش خود را کامل بازی می کرد و " آقای حسینی اخلاق در خانواده " را - با آن محاسن سپید و دلربا از عوام الناس - بر سر شوق می آورد؛" آن آخوند که نزده می رقصید" در آن شب "عنان از کف داد"و"درس اخلاق" را گفت؛ اما نه در "خانواده"،بلکه صدها کیلومتر...
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺩﺭﻗﻢ ﻃﻠﺒﻪ ﺑﻮﺩﻡ...
@sardareman
ﺑﻌﻠﺖ ﺧﺎﻣﯽ ﻭﺑﯽ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﯽ ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩﻡ ، ﻓﻘﻂ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﻢ ﺑﺎﺷﺪ ﻭﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ، ﺑﺎﻓﻀﯿﻠﺖ ﺍﺳﺖ !

ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﺎﺍﺷﺨﺎﺹ ﺑﺎ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﺷﺪﻡ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯﻗﻢ ﻭﺩﺭﺍﻓﺮﺍﺩ ﻏﯿﺮ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ،
ﺍﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺷﺮﻁ ﺍﺻﻠﯽ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ،
ﺑﻌﺪ ﺑﺎﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺳﺎﯾﺮ ﻓﺮﻗﻪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﭘﺲ ﺍﺯﺳﻔﺮﺑﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﻭﺍﻗﻒ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﯿﻦ ﺳﺎﯾﺮﺍﺩﯾﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﻫﺴﺖ
ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﺥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﻭﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﻭﺯﺑﺎﻥ ﻭﻣﮑﺎﻥ ﻭﻧﮋﺍﺩ ﻭﻣﺬﻫﺐ ﻭﺭﻧﮓ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﻭﺷﻠﻮﻍ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﺑﻪ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﯼ ﺯﺩﻡ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﯾﺎﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﺳﺎﮐﻢ ﺭﺍﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﺁﻥ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﺎ ﻋﺠﻠﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺎﮐﻢ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﻥ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺎﮐﺖ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺖ ﺩﻧﺪﺍﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﯼ
ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺟﺮﺑﺪﻫﺪ

ﻭﻟﯽ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ": ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﯼ ﻧﺪﺍﺭﻡ ، ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ

#دکتر_خلیل_رفاهی
@sardareman

انسانیت زیباترین مذهب است
اندیشمندان و دینهای دروغین...


بیش از 3000 سال است که کابوسی به نام دین و بختکی به نام مذهب چون سنگ آسیاب بر روی سینه نوع انسان نشسته است. در طول تاریخ تمدن بشر، دین تراشان و فرقه سازان به نام خدایی افسانه ای و در نقش پیامبران و رهبران دین، پاپ ها، کاردینال ها، خاخام ها و آیت الله ها، خونین ترین کشتارها را در تاریخ به راه انداختند و دست به ننگین ترین جنایت ها آلودند. از دوران پیش از سقراط تا زمان ما اندیشمندان و فرزانگان سرزمین های گوناگون در شرایطی بسیار دشوار علیه شیادان روحانی به پا خواستند. در راه آگاهانیدن نوع انسان از ریاکاری ها و پلیدی های روحانیان و دین های ساختگی بزرگترین سختی ها را به جان خریدند، شکنجه شدند و بسیاری در این راه جان دادند..

#دکتر_احمد_ایرانی
@sardareman

مرگ تعصب ، تولد اخلاق است.
کتاب « #مهدی_بیا»
نوشته « #دکتر_لطف_الله #روزبهانی»
کتاب #ممنوعه_و_نایاب
@sardareman
در این کتاب می خوانیم که امام یازدهم شیعیان اصلا فرزندی نداشته و در تمام کتب مذهبی و تاریخی وقتی به شکل و شمایلش اشاره می شود، قد بلند بوده و ریش و سبیل نداشته، رشد سینه هایش غیر طبیعی بوده و قیافه خواجه گونه داشته و بخاطر ظاهرش خود را از انظار مخفی می کرده.
با این تفاصیل و در نظر گرفتن مسایل ظاهری حسن عسکری و تطبیق با علم ژنتیک امروز، امام یازدهم شیعیان مبتلا به بیماری کلاین فلتر بوده و بنابراین اصلا نمی توانسته بچه ای بسازد.
این مساله را صدها بار برادرش جعفر بیان نموده است.
اما وقتی دکانداران دین بخواهند که این بازار گرم خمس و زکات و سهم امام ادامه داشته باشد مجبورند ادامه فلسفه امامت را به هر ترفندی سرهم کنند
تا
متاع دروغ و ریا و سالوس بفروشند، براحتی شخصی را از لیفه شلوارشان در می آورند و برایش تاریخ تولد می گذارند.
معجزه در قصه پردازی های مذهبی نقش والایی دارد مثل باز کردن دریا توسط موسی، زنده کردن مرده توسط مسیح، حامله شدن مریم خانم از خدا و … جای تاسف است که در قرن بیست و یکم هنوز کسانی هستند که به اراجیف مذهبی باور دارند و با اعتقاد خود و با پول نذر و خمس و زکات، چرخ های پر تجمل مشتی مفت خور و رمال را می چرخانند...
#نامه منتشر شده در کانال حاج آقا کربلایی سید ناصر #نقويان مشهدی
که در كپنهاك پايتخت دانمارك بستری است.
@sardareman
مهراب عزیز. هنوز در بیمارستانم.
هر روز در عجبم که این چه سری است که نامسلمانان بی نماز چقدر انسانند و بیشتر در عجبم که چقدر #مسلمانان سینه زن و روزه دار در تعریف بی خدایان میگنجند! امروز روز چهارم است بستریم. از بدو ورود چهره های خندان دیدم که گویا خدمت به همنوع را وظیفه غایی خود میدانند. این #بیمارستان دولتی است با حقوق و دستمزد دولتی. امروز هوا گرمتر از روزهای دیگر بود. سه پرستار حوری صفت در سه ساعت متفاوت و بدون هماهنگی با دو حوله و یک دست لباس چون برف به اتاقم آمدند و گفتند یک دوش شاید تر و تازه ات کند! و اما دکتر. دیروز باید سی تی اسکن مغزی میشدم. دکتر خودش آمد و همراه با یک نفر از پورترهای بیمارستان تا اتاق اسکن آمد. بعد موقعی که داروی کنتراست وارد رگها میشد دست من را فشرد و آنجا ماند تا اسکن تمام شد و گفت که بعدا همراه با جواب اسکن بدیدارم خواهد آمد. تا آخر وقت صبر کردم اما نیامد. حدود ساعت ۱۱ و نیم شب که فشار خون میگرفتند بیدار شدم و دیدم دکتر در حال معاینه است و کلی هم معذرت خواست که بعلت یک بیمار اورژانسی نتوانسته زودتر بقولش وفا کرده و برای صحبت در مورد جواب اسکن بدیدارم بیاید. این دکتر فوق تخصص بزرگوار، شش ماهه باردار است و علیرغم مرخصی با حقوق و مزایا که برای زائمان دارد، به مرخصی نرفته است. گفت جواب اسکن هیچ معضلی در مغز نشان نداده. من هم با خوشحالی پرسیدم که آیا میتوانم فردا مرخص شوم؟ اجازه نداد و گفت تا سلامت کامل باید بمانم. اینجا تلوزیون بزرگ نصب است و من از دیدن مسابقات فوتبال جام اروپا محروم نیستم. از پنجره اتاق که در طبقه پنجم است بیرون را نگاه میکنم، تا چشم کار میکند سبزی و طراوت و آرامش میبینم. بیمارستان از تمیزی برق میزند و حتی میشود پا برهنه از سرویس دستشویی استفاده کرد. امید، شادی، زندگی، عشق به همنوع از در و دیوار بیمارستان میبارد. دیشب نخ آلارم بالای سرم را کشیدم که بلافاصله پرستار جوانی که اصلیتا نروژیست، بالای سرم پدیدار شد. معذرت خواستم که نمیتوانم مسواکم را پیدا کنم و خواهش کردم کمکم کند (برای من کمی سخت بود که با وجود الکترودهایی که به سینه و شکمم وصل بود خم و راست شوم) لبخندی زد و رفت. فکر کردم که از خواهشم رنجیده، اما باز خوشحال شدم از اینکه حداقل به من خارجی چیزی نگفت و رفت. اما چند دقیقه بعد با یک مسواک نو و یک خمیردندان برگشت و با لبخند آنها را روی میز من گذاشت. باز هم از فکر ناصوابم شرمنده شدم. گفت که حالا من از تو یک خواهش دارم. گفتم که: از تو به یک اشاره، از ما بسر دویدن، در خدمتم. خواهشش این بود که لطفا برای کاری که وظیفه اوست، از او معذرت خواهی نکنم!!

من شرمنده از مسلمانی، شدم آنجا به گوشه ای پنهان!

عجب! نه ادعایی،نه منتی،نه پزی!

چهار روز است که دنبال پیدا کردن نقصی در بیمارستانم. به جان عزیزت قاصرم. بجای اينکه از اینهمه زیبایی و وظیفه شناسی لذت ببرم، چهار روز است که حرص میخورم. چرا ما که میراث داران خرد و تاریخی کهن به درازی تاریخ یونان و روم هستیم و همچنین مدعی مرحمت #ائمه_اطهار و مفتخر به زیبندگی به گوهر شریف #اسلام ، اما در مسلمانی به گرد این قوم غیر مسلمان نمیرسیم!!

بگویم که بی اختیار به یاد مرگ پدر عزیزم افتادم که روزهای آخر زندگیش را در بیمارستان رجایی #کرج گذراند. پدر نازنینم در میان نکبت و کثافت بستری بود و بدلیل وضعیت وخیمش اجازه جابجاییش را نمیدادند. چهار ساعت در محوطه حیاط بیمارستان رجایی ایستادم. وقتی #دکتر بیرون آمد، سلام دادم که اصلا جواب نداد. از حال پدرم پرسیدم، از کنارم بدون جواب گذشت و به سمت ساختمان اصلی #بیمارستان تند قدم زد. مجبور شدم در حال سوال از او کنارش مثل یک پادو بدوم. گفت غروب بیا مطب در چهارراه طالقانی. گفتم چشم. غروب رفتم مطب دکتر و به منشی گفتم. گفت باید ویزیت بدهید که البته دادم و بعد هم زیر میزی به خود دکتر دادم، یعنی خودش خواست و آخر هم به علت سهل انگاری کادر پزشکی، پدر نازنینم فوت شد و پزشکی قانونی هم آن را علیرغم شکایت من و اسناد انکار ناپذیر، نادیده گرفت.

مهراب عزیزم، در دوگانگی عجیبی مانده ام. آیا #خدا اینجا نیست؟ آیا به واقع این قوم، برگزیدگان خدا نیستند؟ آیا ما واقعا اهل بهشتیم یا فقط اینچنین تصور میکنیم؟ آیا بعد از مرگ، ما را بلافاصله راهی دورخ نخواهند کرد و این قوم را راهی بهشت؟ اینجا هیچ زنی حجاب ندارد اما هیچ مردی هم به خود اجازه نمی دهد که نگاه چپ به یک زن بکند. مگر اینکه خود زن نیز بخواهد که رابطه ای ایجاد شود و بگویم که آنچه که من دیده ام، روابط جز بر پایه عشق نیست. آنچه که ما همیشه جسته ایم و نیافته ایم!
این همه پاکی مگر می شود؟ نکند اینجا همان #بهشت موعود است؟ نمیدانم، واقعا در شگفتم...!!!
@sardareman