Смотреть в Telegram
همدلیِ آمیخته به اهانت دیشب بخاری را روشن کردیم. خانه‌ی گرم امن‌تر است و آدم دلش می‌خاهد فقط بخابد. متخصصان می‌گویند چون تابستان شب‌زنده‌داری کرده‌ایم بدنمان جت‌لگ اجتماعی شده یا کرده و زمستان بیشتر می‌خابد. چند خط پایین‌تر هم می‌گویند انسان هنوز به خاب زمستانی نیاز ندارد. «هنوز» امیدوارکننده است. شاید چند سال دیگر به این نتیجه برسند که حالا دیگر آدم‌ به خاب زمستانی نیاز دارد و باتفاق بخابیم. وقتی صبحانه می‌خوردم تلویزیون فرندز می‌داد. نزدیک زایمان فیبی بود و راس قرار بود ازدواج کند. زن قبلی راس و خاهر راس داشتند حرف می‌زدند. چون به بانمکی فیبی نیستند هیچوقت اسمشان یادم نمی‌ماند. زن قبلی راس گفت داشتیم درباره‌ی اینکه عروسی راس نمی‌روم و خیلی ناراحتم حرف می‌زدیم. توی گیومه نمی‌گذارم چون دقیق نمی‌توانم بگویم «ناراحتم» را گفت یا نه. یادداشت نکردم و هرچه در ذهنم مانده می‌نویسم. ولی مگر توی پانزده دقیقه چقدر ممکن است حافظه‌ام به من خیانت کند؟ حتمن همین را گفته. هرقدر بیشتر بهش فکر می‌کنم بیشتر محو و گنگ می‌شود. خیلی بعید است زیرنویس کرده باشند «ناراحتم». شاید «احساس بدی دارم» بیشتر به زیرنویس سریال بیاید. حرف فیبی ولی کامل یادم می‌آید. گفت: «این منو یاد یکی از شبایی می‌ندازه که توی خیابون می‌خابیدم و یه مرد ازم خاست باهاش بخابم تا برام غذا بخره.» ربطی ندارد نه؟ هر دو موقعیت غم‌انگیز هستند. ولی احتمالن این حرف را به هرکسی بگویی بهش بربخورد. غم باشکوهِ ازدواج عشق سابق را با غم چرکِ کارتن‌خابی که برای غذا گناه کرده نباید یکی کرد. خاهر راس هم خوشش نیامد. از امیرمهدی ژوله پرسیده بودند چرا نمی‌توانید فرندز بنویسید؟ گفته بود ما بنویسیم شما پخش می‌کنید؟ باز هم آن‌قدر از اصالت کلمات مطمئن نیستم که بگذارمشان توی گیومه. مهم این که حق دارد ولی جذابیت فرندز فقط صحنه‌هایی نیست که جویی از بهم خوردن موهای پشت کله‌ی رفیقش می‌فهمد چند دقیقه قبل چکار می‌کرده و سرزنشش می‌کند که نباید وقتی یک بچه توی خانه خابیده از آن کارها کرد، آن هم با یک پوزیشن تکراری که موهای پشت کله‌ات را بهم بریزد.
Telegram Center
Telegram Center
Канал