Смотреть в Telegram
🔻🔻🔻🔻🔻 #وست_وود هنوز مي خواهم فكرم را متمركز كنم و چيزی بنويسم تنها حقیقت باقی مانده اما این است که راكون ها چيزی برای نوشتن باقی نگذاشته اند سگ هاوارد ناله می كند روی برآمدگی تپه مانندی نشسته ام آقای رابينسون كه گويی جوان‌تر شده  از خانه بيرون می‌آيد و به من اشاره می كند در آن برهوت مگر جز من کسی هست یا چيزی برای نشان دادن   اصواتی نامفهوم رد و بدل می شود میان ما خیره می شوم در منظره روبرو هرگز فكر نمی كردم خانه رابينسون ها اينقدر نو باشد .... سگ هاوارد همچنان می نالد می ايستم حالا بايد در آستانه در باشم دستگيره را كه بچرخانم همه چيز تمام می شود آن وقت مي توانم رابينسون پیر را از پنجره آشپزخانه ببينم كه دارد با آ قای بانتن كل كل می كند اما ظاهرا قرار نيست چيزی تمام شود هيچ كس نمی داند سگ هاوارد  از چه زمانی شروع كرده به ناليدن بوته های گوجه فرنگي كی به بار نشسته اند و لاشه ماستنگ از چه زمانی برابر خانه آقاي بانتن ظاهر شده است .... همچنان از پنجره آشپزخانه  به خلوت خيابان وست وود نگاه می كنم آنطرف تر چند مرغ دريايی كلاغي را دوره كرده اند گویا از او نشانه های توفانی را می پرسند  که در راه است  مردمان در اتاق ها مرده اند و نسيمی آرام از سمت اقيانوس همچنان می وزد #سینا_سنجری  اكتبر ۲۰۱۴ چه زود ده‌سال گذشت 🔻🔻🔻🔻🔻 Https:/T.me/sanjarisina
Telegram Center
Telegram Center
Канал