3⃣ عصمت تراشی برای پیر و مراد:
در مقالات شمس، از قول
#شمس_تبریزی کسی که دل مولوی را ربود آمده: «سؤال کردن و دلیل خواستن از مرشد، بدعت و خطاست.» زیرا به زعم صوفیه، مرشد و پیرٍ طریقت چون معصومی است که از او درباره اعمالش دلیل نمیخواهند. اراده و خواست او را، اراده الهی میدانند.
به این نقل توجه کنید: در مناقب العارفین آمده: یک بار مولوی به خادم خود گفت فلان کار را برایم انجام بده و آن را به اتمام برسان. او گفت تمامش میکنم ان شاء الله. مولوی بر وی خشم کرد و گفت: ای ابله، پس گوینده چه کسی است جز الله؟! (یعنی اراده من اراده الهی است)
📚مناقب العارفین، ص ۳۱۲
بلکه فراتر از این را شمس تبریزی درباره مولوی گفته: «اگر از مولوی بپرسند، بگو اگر درباره قولش میپرسی: أنما اذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون. یعنی اراده و قولش، اراده و قول الهی است. اگر از صفتش میپرسی: قل هو الله احد. اگر از نامش میپرسی: هو الله الذی لا اله الا هو. اگر از ذاتش میپرسی: لیس کمثله شیء.»
📚 مقالات شمس، ص ۲۰۳
در واقع ادعای اناالحق، اختصاص به
#حلاج و
#بایزید بسطامی ندارد. بلکه این خود برتر بینی و شطحیات، در همه اقطاب تصوف به نوعی جاری است.
مولوی گوید:
از شربت اللهی وز جام اناالحقی
هریک به قدح خوردند، من با خم و قنینه.
📚دیوان شمس، ترجیعات، بخش ۹
سلطان ولد، فرزند و تربیت شده مولوی و شمس، مدعی است که چنان مقام فناء پدرش از حلاج بالاتر است، که اگر پدرش در زمان حلاج بود، حلاج وی را دار میزد:
اندرین دور اگر بُدی منصور
حال ایشان شدی بر ایشان مستور
خصم گشتی و قصدشان کردی
در سیاست به دارشان بُردی.
📚ولدنامه، ص ۱۹۸
خلاصه که پرچمدار انالحق گفتنها در قرن هفتم، مولوی و شمس تبریزی بودند و بلکه دهها صوفی و قطب دیگر نیز راه حلاج را ادامه دادند. مثل: ابوالحسن
#شاذلی یکی از بزرگان صوفیه و سر سلسله طریقه پر نفوذ شاذلیه، احمد
#بدوی قطب سلسله بدویه،
#عطار نیشابوری شاعر و صوفی معروف که بسیار مورد توجه مولوی بوده،
#نجم_الدین_کبری قطب سلسله کبرویه، اوحدالدین
#کرمانی شاعر عشقی و شاهد باز معروف که نامش در فتوحات
#ابن_عربی نیز آمده است. همچنین شهاب الدین
#سهروردی شیخ المشایخ صوفیه بغداد و بنیانگذار طریقه سهروردیه که
#سعدی نیز از تربیت یافتگان وی محسوب میشود.
📚از نوشته های استاد معاونیان
🆔 @samsaamakbar