#چراشیعیان_بهسهشرط_انتخابخلیفه_گردن_نمینهند؟
در انتخاب خلیفه اول سه شرط رعایت شد که عبارتند از اجماع مسلمین-سن-جهان دیده بودن و نیز حدیثی که عمر نقل کرده است(سلطنت و نبوت در یک خاندان جمع نمیشود) این سه شرط اصلی برای حقانیت خلافت بعد از پیامبر است،زیرا از پیامبر خدا نقل شده است که امت من بر خطا اجتماع نمی کنند《اللمع فی اصول الفقه ص ۲۴۶》 چرا شیعیان به این حق گردن نمی نهند؟
✅پاسخ الف اجماع
🔰با فرض صحت این حدیث موارد زیر قابل توجه است:
♻️در این حدیث چون کلمه (امت) با یا متکلم همراه شده بدین معناست که عموم امت من بر راه خطا و گمراهی نمیروند یعنی هرگاه همه امت پیامبر(ص) بر انجام کاری اتفاق نظر داشتند آنکار خطا نخواهد بود،این مطلب ینی احتماع بدون استثنا به نتیجه خواهد رسید مورد قبول ماست.
⚠️چون خداوند همواره میان امت افرادی رو قرار داده که حق با اوناست و قادرند حق رو تشخیص بدن و به آن عمل کنند، یعنی همیشه حجت خدا و نماینده خدا در میان آنها می باشد
همراهی همه باهم به معنای همراهی بقیه با آنهاست و به این دلیل از خطا رفتن امت جلوگیری می کنند.
❎اما در عین حال به هیچ عنوان این حدیث بر این که پیامبر حق تعیین خلافت رو از خودش ساقط و به امت واگذار کرده باشه دلالت نداره. بنابراین همواره حق تعیین جانشین و خلیفه از آن پیامبر بوده و با اینگونه احادیث این حق ساقط نمیشود.
🔰بنابراین با این فرض محال که پیامبر چنین حقی رو به اجماع امت واگذار کرده باشه،باید همگی مسلمین در تعیین خلافت دخیل بوده و اتفاق نظر داشته باشند تا اجماع صورت بگیره یاحداقل همه مسلمین جمع شوند و برای تعیین خلیفه رای خودشون رو داده باشند و کسی که اکثریت آرا رو داشته باشه به عنوان خلیفه انتخاب شود.
🔅همونطور که الان در تمامی دنیا برای انتخاب رئیس جمهور عمل می کنند و افراد حائز اکثریت رو به عنوان رئیس جمهور انتخاب می کنند.
🌐اما آنچه که بعد از شهادت پیامبر(ص) و در محل سر پوشیده کوچیکی به نام
#سقیفه اتفاق افتاد تا ابوبکر رو به خلافت برسونن،دلالت بر اجماع مسلمین نداشته و یا خیلی خوش بینانه تر به قول اهل سنت بر اجماع عقلا،اکابر،و صحابه رسول الله هم دلالت ندارد
💠در تاریخ مورد قبول شیعه و سنی چنین آمده: بلافاصله بعد از شهادت پیامبر هنگامی که بنی هاشم سرگرم غسل و کفن و دفن پیامبر بودند عده ای از انصار محلی به نام 《
سقیفه بنی ساعده》 جمع شدند تا در باره جانشین پیامبر خدا مشورت نمایند محمد بن جریر طبری در تاریخ خود مینویسد: خبر به گوش عمر رسید او خود را به در خانه رسانید ولی وارد خانه نشد تا بقیه صحابه که سرگرم مراسم تغسیل و کفن و دفن رسول الله بودند او را نبینند، برای ابوبکر پیغام فرستاد که امر مهمی پیش آمده و زود خودت را به من برسان ابوبکر به قاصد گفت الان فرصت بیرون آمدن ندارم، عمر قاصد را دوباره برگرداند و گفت امر بسیار مهمی پیش آمده که وجود تو خیلی لازم است بالاخره ابوبکر بیرون آمد و عمر قضیه اجتماع انصار در
سقیفه را به منظور تعیین جانشین پیامبر خدا برای ابوبکر بازگو کرد، دونفری به سمت
سقیفه به راه افتادند در بین راه ابوعبیده جراح را دیدند و او را نیز با خود بردند و با عجله به
سقیفه رسیدند، در آنجا صحبت هایی رد و بدل شد ابوبکر با تیز بینی و زیرکی پیش دستی نمود و خلافت را به ابوعبیده و عمر تعارف کرد آنها هم تعارفش را به خود او بازگرداند و گفتند تو بزرگتری و اولی هستی.
📖از سوی دیگر در طرف مقابل سعد بن عباده که از قبیله خزرج بود و قصد امارت را داشت موجب شد تا عمر و ابوعبیده فورا با ابوبکر بیعت کنند و مسلمین را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند چند نفر دیگر از حضار که از قبیله اوس بودند از روی عداوتی که با قبیله خزرج داشتند نیز با ابوبکر بیعت کردند
🔖موقعی این خبر به گوش اسامه بن زید رسید خود را به مسجد رسانید و فریاد زد که این چه غوغایی است که شما بر پا نموده اید و خلیفه تراشی می کنید؟ شما چکاره این امت هستیدک بدون مشورت مسلمانان اقدام به تعیین و انتخاب خلیفه می کنید؟
🆔 @samsaamakbar