«درین جستجو آب خواهم شد»
____
«از شب که او جزیرهی دریاش بود
جز خندههای پر شکنِ غرقاب
و جز جبال خطرناکِ آب
پیدا نبود
با اینهمه
از دولت بینظیر تو یافتم
هر چه یافتم ای شبهای بیداری
به جای موج و تالاب
به جای آب
خود را شکافتم
در آسمان، نظری با ما داشت
که زهره واپس میرفت
زی نیّرات
که راه میبریدم
از خود میپرسیدم
مسافرِ مظلوما
چه طَرفی ازین تماشای بیحضور میبندی
بمان تا عبور کند زمانِ جهانی
که در آن جهانِ بیزمان
تو تنها میشوی
به ریشِ دنیا میخندی
در شب که او جزیرهی دریاش بود
در طول و عرضِ خود مبالغه میکردیم
بالِ بلندِ آوازش
بر موجهای مجنونِ ما میخشکید
از من میپرسید
ای نوحِ بیکشتی
درین دریای نابودی
دنبالِ چه میگشتی؟
#رضا_زاهد