🔸بسم الله
#روح_انسان#امر_الهی در
#مقام_کن#ده_نکته از معارف
#اختیار#مشیت_الهی در
#انسان_کامل و
#مقام_امامت🔸 🔻۱. اختیارت را به خدا بسپار
اختیارِ خداست که «كُنْ فَيَكُون» میکند
🔸🔻۲. وقتی در بندگی چنان محو خدا گشتی که تمام اختیارها و امورت به اختیار و امرِ خدا گشت، آنگاه است که «کمالِ تامّ اختیار» را میبینی، و می یابی که مقیم در
مقام «کُنْ» هستی، و امر و اختیار خداست که دارد «كُنْ فَيَكُون» میکند و هر آن از ملکوتِ عبدش ظاهر میشود.
🔸🔻۳. اختیارت نازل از نزد خداست، پس صعود و رجوعش را هم به سوی خدایت
کن، و «مقصد اختیار» را بسوی مبدئش در آنچه امر خداست قرار بده؛
وقتی تمامِ اختیارت را «اختیاراً» به اصل و حقیقتش وصل کردی، آنگاه است که در قلبت حس «حضور حق» را میابی، و میبینی که «ملکوتِ اختیار» به یَدِ اوست، و او هرآن که بخواهد از آن بر عالَم هستی حکمرانی میکند و امرش را به «كُنْ فَيَكُون» ظاهر مینماید.
🔸🔻۴. فقط خدا «نور» است و «هست»، اغیار همه «سایه» اند و «نیست»، سایه فقط نبودِ نور است، و همیشه هم بدنبال نور است.
مادامی که اختیارت دستِ خدا نیست، تاریک است و «سایه»ای بیش نیست، «اختیاری سایه ای» که وهمی و فانیست.
اما آنگاه که خودسری را کنار گذاشتی، و اختیار را از خودت نپنداشتی، و فقط خدای صاحب اختیارت را حاکم بر اختیار یافتی، در این هنگامه نور شمس عالم تاب، از افق اختیار طلوع مینماید، و حق متعال به «اختیاری نورانی» ظهور میکند، که هستی به آن نور هر آن «كُنْ فَيَكُون» میشود.
🔸🔻۵. اگر اختیار را «امانت الهی» می یافتی، جز به اذن و امر صاحبش در آن تصرف نمیداشتی
🔸🔻۶. ای موسای درون! بدان که خلقت و تکوین اختیار از اوست، و خضر راه آمده تا نشانت دهد که «کمال اختیار» هم، نه تنها در تطابقش با «امر تشریعی» و «شریعت»، که فنای اختیار در انطباقش با «امر تکوینیِ» اوست.
در آن
مقام است که اختیار را منطوی در «تکوینِ» هستی یافته، و آن را همان «امر مکتوم و پنهان» در «كُنْ فَيَكُون» می یابی، و رو به موسای درون میگویی که هرچه کردم «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» (کهف، ۸۲) هیچ از جانب خود و به اختیار خود نکردم، بلکه همه امر الهی بود و اختیار هم واسطه ای در تکوین هستی ز «امر کُنْ فَیَکونِ حق».
🔸🔻۷. دین الهی، آمده تا تو را از حدودِ فانی و تاریکیهای اختیار، به ساحتِ نورانی و نامحدود و ابدیِ اختیار، هدایتت کند
آنگاه وقتی که راضی به امر و مشیّت الهی میشوی، وجودت بهشت رضوان الهی شود که در آن وجودت همه چیز به اراده و مشیت الهی ایجاد میشود، و تو در آن بهشت ابدی، مقیم در
مقام «کُن» میشوی، که هرچه بخواهی در حریم عنداللهی همان لحظه محقق میشود: «فِي رَوْضاتِ الْجَنّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِم» (زمر، ۳۴)
و بلکه بالاتر، تو از حدود خواستنی هایت هم رها شده، مستقیم وصل به اختیارخدا میشوی که «لدینا مزید» : «لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ» (ق، ۳۵)
🔸🔻۸. انبیاء و اولیاء الهی، چون اختیارشان خالص و «مخلَص» همان اختیار خداست، در همین عالم ظهور
مقام «کُنْ» (کاف و نون) هستند، و معجزات الهی با دعوی نبوت، و نیز کرامات اولیاءالله همه ظهور
مقام «کُنْ» در ایشان است. اولیائی مانند وزیر سلیمان «آصف بن برخیا» که به «كُنْ فَيَكُون» تخت بالقیس را حاضر نمود: «قالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ» (نمل، ۴۰)
علامه حسن زاده:
مقامِ «کُنْ» به بسم الله یابی
به هرسو رونماید فتح بابی
به «طیّ الارض» اندر طرفة العین
ببینی اینکه مِن أَیْنَ الی أَیْن
و یا با اینکه درجایت مقیمی
چو آصف آوری عرش عظیمی
🔸💎 ( ادامه
👇)