به نام خدا
😍زبان مادری را پاس بداریم"
😍#اسفند قبل از آن که با تاریخ و تقویم برسد،هوای مطبوع و شمیم دلنوازش
به واپسین روزهای زمستانی،
#خانه #تکانی_دل است. آسمان
دل♥️ پر از
ابرهای پر بار بهاری ست.کافیست
بر پایین دشت مخملین کوه زادگاهم
با تلنگری کوچک سیر ببارد.سبزه های
روییده در دامن خاکی تپه،مثل یک تابلوی نقاشی
#پیکاسو بر چشمانم
چشم نوازی می کند.یاد آن روزها که
#شلال گیسوان بلند مادران ایل، در وزش نسیم، عطر گل و میخک بر تنگنای سینه می پراکند.بهار در کودکی مان مانده است.تا باران بر صخره و کوه وکمر،موج تصویر ماه گل کرده را به روح
بهشتی مادر بپاشد.واژه های
#کردی"
#زبان_مادری به گویش مهربانیش، خامه گشای طلب و اشتیاق را به تلطیف گفتار می کشاند.سال هاست بر برکه ی گل نیلوفر، چشم کاوشگر مادر ایل، به فصل سبزه ها دوخته شده است. تادخترک ادب پرور،پیراهن عنابی واژه ها را بر
تن
#الفبای_کردی آراسته کند.دوباره زبان به کندوی لالایی قدمت
#مادرانه، به گرده های گل آفتابگردان، گویش زیبایش را بر می تابد. مادر می داند که من سال هاست ،
#چشم روی هم می گذارم تا طنین گفتار زبان گشایش، انیس دلبرانه ی شب هایی باشدکه کنارمن از ترمه ی دختر
#ننه_حوا که عروس می شود قصه بگوید.تاعاشقانه های هزار ساله ی شیرین و فرهاد،برگذرگاه بیستون، به
#طاقبستان دل گره زند. هزاران بهار و پاییز نیامده بر زبان الکن، تجربه ی آرامشی ست که از تکلم مادر ایل به شکفتن زبان کردی، همچون ستاره بر
#آسمان_غزل سوسو می زند.اینک روز "مادر "به شراب لب هایی می برم ، تا نجواهای عاشقانه به واژه هایی ازجنس
#امید و
#اشتیاق، سکوت سنگ و
صخره ی
دل را بشکند. وعشق رادر
سلول های جان فریاد گوید. به بلندای سکوی ایستاده از غرور و بلند نظر مادر ایلم، سرسجود فرودمی آورم تا بر بالای سرت،بر بام خَضوع ودانایی ات نشسته باشم
✍بقلم
#شفیعی 97/12/2
🆑 @salam_bar_zarneh