۷۲ مصراع تقدیم به آلالله علیهمالسّلام
بسم الله ...
بالی بزن و خیال خود را برسان
از خانهٔ خود به بام دنیا برسان
با شوق سپیدرو شدن، دستت را
تا پرچم سرخرنگِ آقا برسان
با پای برهنه سوی درگاه برو
از فرش به عرش، با دلت راه برو
یک بوسه به خورشید بزن، پر بِگُشای
بار و بنه را ببند و تا ماه برو
از محضر ماه، اذن پرواز بگیر
از دست بریده، دست اعجاز بگیر
او قبلهٔ حاجت است! حاجتها را
صد بار اگر گرفتهای، باز بگیر
بین الحرمین را پُر از باران کن
بر سفرهٔ اشک، گونه را مهمان کن
در دست نسیم، مثل آن پرچم سرخ
با یاد سر بریده، مو افشان کن
اینجا نفس حسین(ع) آمد بر لب
اینجا به زمین فرونشست از مرکب
اینجاست همان جا که سر مردان را
بر نیزه زدند پیش چشم زینب(س)
گفتم زینب(س)، قامتم از غصّه خمید
ناگه نگهم به صحنهای تازه رسید
یک صحن، مجاور برادر دارد
"تا کور شود هر آنکه نتواند دید"
از مروه رسیدهست به مشعر انگار
از شام به کربلا زده پر انگار
با فتح دمشق، از سفر برگشته
همسایه شدهست با برادر انگار
حالا همه عرش و فرش حیران شده است
لبها همه خنده، چشم گریان شده است
با صحن عقیله شک ندارم حالا
زیبائی کربلا دو چندان شده است
این صحن، پذیرای پریشانیهاست
پایان همه بی سر و سامانیهاست
ششگوشه اگر گوشهٔ دلها جا کرد
این هم هنر هفتم ایرانیهاست
نزد پدری خیمه زده مادر هم
همدم شده با برادری خواهر هم
تنها نگذارند امام خود را
هر کار که مادر بکند، دختر هم ...
یا زینب(س) اگر به نی سر یارت رفت
در آتش خنده چشم نمدارت رفت
حالا وسط صحن تو دم میگیریم
بانوی حرم! میر و علمدارت رفت
آن روز اگر نماند پیشت یاری
بر قافلهٔ عشق، کنون سالاری
هر جا حرمی بپاست، ما جان به کفیم
یک لشکر سرسپرده از ما داری
در راه تو تیغ و نیزه خوردن با من
سر را به دل معرکه بردن با من
تو حقّ حیات گردن من داری
گردن دادن، به پات مردن با من
منصور تو میشوم، بگو دار کجاست؟
ابراهیمم، به من بگو نار کجاست؟
تکرار فقط میکنم اصرارم را
جایی که تو جان بخواهی انکار کجاست؟
دلدادهٔ زینب، پی باطل نرود
هر جا برود سمت مقابل نرود
این بقعه چنان در دل ما جا کرده ست
از دیده اگر که رفت، از دل نرود
با اینکه دلم گرم خوش اقبالی ماند
نیمیش رسید، نیمِ خوشحالی ماند ...
جمعند اباالفضل(ع) و حسین(ع) و زینب(س)
این بین ولی جای حسن(ع) خالی ماند
دل پر زده در حال و هوائی دیگر
احداث شود صحن و سرائی دیگر
با اذن علی(ع) و فاطمه(س) می سازیم
در خاک مدینه، کربلائی دیگر ...
آوازهٔ انتقام سر میگیرد
جنگی که شنیدهایم در میگیرد
بتها همه همصدای هم میشکنند
یارم سر دوش خود تبر میگیرد
#صحن_عقیله #بام_دنیا#سجاد_شاکری #رباعی@sadjadshakeri