🔍 گزیر، گریز🔹 «گزیر» یعنی چاره. «ناگزیر» یعنی ناچار، بهناچار. مثال: از این کار گزیری نیست. (یعنی چارهای جز انجام دادنِ آن نیست.)
🔸 نکته: فعلِ «گزیریدن» در فارسی کهن بهکار میرفته، اما از چند قرن پیش تاکنون فعال نبودهاست.
🔹 «گریز» یعنی فرار. مثال: گریز از مالیات، گریز از چنگِ قانون.
🔸 نکته: «گریختن» فعلِ «گریز» است.
◽️ چنین جملهای را بارها دیده و شنیدهایم: «... بههرحال
گریزی از آن نیست». هیچ تأکیدی بر درستی و نادرستیِ این کاربرد نداریم؛ اما، به نظر میرسد که معمولاً نیتِ نویسنده به معنای «گزیر» و «چاره» تمایل داشته؛ ولی، تحت تأثیر کاربردِ فراوانِ «گریز»، از این بهجای «گزیر» استفاده کردهاست.
💡 سعدی «گزیر» و «گریز» را در بیتی از غزلی بهروشنی و با چیرهدستی به کار بردهاست:
نه
گزیر است مرا از تو نه امکانِ
گریزچاره صبر است، که هم دردی و هم درمانی
ـــ این فرسته را ابتدا در بیستوهشتم دسامبر ۲۰۱۶ / هشتم دی ۱۳۹۵ در کانال گذاشتیم. اکنون، با اندکی تغییرات و افزودگیها، آن را دوباره گذاشتیم.
@SadeNevisi