Смотреть в Telegram
ڪلۙب࣪ٙه࣬‌ݺ࣮[رؓخسۜاٰرؓ اٰمۘݺ࣮نۨݺ࣮]
Photo
تنهایش را می‌پسندید، گویا در آن سکوت، جز خود چیزی نمی‌خواست. کنج اتاقش امن‌ترین مکان برایش بود، جایی که دیوارها همچون حصاری نامرئی او را از جهان بیرون جدا کرده بودند. قهوه‌اش را می‌نوشید و انگشتانش به آرامی بر کلیدهای لپ‌تاپ می‌رقصید. موزیک بی‌کلامی که از بلندگوها به آرامی به گوش می‌رسید، همچون اکوهایی از درونش بود، صدای بی‌صدایی که تنها در سکوت وجودش قابل درک بود. کتابش باز بود، ولی بیشتر از آنچه که نوشته بود، صفحه‌ها در سکوت خود حرف می‌زدند. «تنهایی، جایی است که خودم را در آن می‌یابم»، آن جمله‌ای بود که در حاشیه نوشته بود، در همان لحظه‌هایی که کلمات دیگر به اندازه کافی قدرت بیان احساساتش را نداشتند. اشیای ساده‌ی اتاقش، هیچ تقاضایی از او نداشتند، بی‌کلام و بی‌نیاز. همانطور که کلمات در کتابش پراکنده می‌شدند، در دنیای بیرون هم چیزی جز بی‌صدایی برایش باقی نمانده بود. او از انسان‌ها خسته شده بود؛ از آن‌ها که در تلاش برای فهمیدن او بودند، بی‌آنکه بدانند حقیقت هیچ‌گاه در نگاه‌های سطحی گنجانده نمی‌شود. در این دنیای آرام و ساده، تنها در میان اشیای بی‌صدا بود که احساس می‌کرد دوباره خود را یافته است. دستانش در میان این سادگی، همان‌طور که در کلماتش غرق می‌شد، آرامش و صلحی بی‌پایان را تجربه می‌کرد. #رخسار‌_امینی
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств