نج،روستای من و تو

#منزل
Канал
Логотип телеграм канала نج،روستای من و تو
@rostaye_nojПродвигать
1,23 тыс.
подписчиков
8,55 тыс.
фото
1,12 тыс.
видео
275
ссылок
#هوالخالق #روستایم_نج..... یکی از قدیمی ترین روستای شناخته شده ی ایران با قدمتی بیش از دوهزار سال ✌در صورتی که عکس و متن مرتبط با(روستای نج) دارید میتوانید به آیدی ادمین ها @nojkoh @noj_admin مراجعه نمایید... 🌺منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم🌺
🆔 @rostaye_noj

#خطر‌_جدی_‌است!!!

💢بیماری #کرونا شرایط سختی برای مردم سر تا سر جهان و ایران فراهم آورده است ...

وضعیت استان #مازندران بحرانی و قرمز است...

🛑متاسفانه با سفر های بی مورد و غیر ضروری #شیوع این بیماری در مازندران به سرعت بالا گرفت...😔

♦️علی رغم تمام زحمات و تلاش های بی وقفه کادر درمان آمار مبتلایان و جانباختگان این ویروس خطرناک ثانیه به ثانیه بیشتر شده است ...☹️

💢 با رعایت تمام نکات #بهداشتی ، فردی و ماندن در #منزل میتونیم از #انتقال و شیوع این بیماری جلو گیری کنیم و [[ناقل مرگ]] نباشیم...😓😓

تا به امید خداوند متعادل زودتر شاهد از بین رفتن این ویروس مرگبار باشیم ...🙏🙏

🛑 در جهت جلوگیری از انتقال و شیوع این بیماری به منطقه #بلده‌و‌روستاهای‌همجوار

💢و با توجه به اینکه میانگین سنی اغلب ساکنین منطقه بالا میباشد ، و امکانات بهداشتی و خدماتی بسیار ناچیز است ...

ما مدیران کانال تلگرامی و پیچ اینستایی از همه ی عزیزان و خانواده های که در شهر تهران ، آمل و یا اطراف سکونت دارند تقاضا داریم ،

از سفر های #غیر‌ضروری به روستا حدالمکان بپرهیزید

⛔️ از بومیان و اهالی محترم #بخش‌بلده هم میخواهیم

❗️❗️❗️فقط و فقط در مواقع ضروری از خانه و روستا خارج شوند ...

⛔️ و از ورود افراد غیر بومی ، زائران ، خوش نشینان فصلی و.... جدآ خودداری کنند ...

⛔️ خواهشمندیم اطلاعیه فوق را جدی بگیرید در صورت بروز هر گونه مشکلی و یا ورود افراد غیر بومی نامبرده به فرماندهی #انتظامی بخش بلده معرفی میگردد ...

🏡 همه ی ما دلتنگ #وطن هستیم اما نمیخواهیم اتفاقی ناگوار باعث پشیمانی و عذاب وجدانمان شود ...

با امید رهایی هر چه زورتر🙏🙏

#ادمین_روستای‌_کلا

🆔 @rostaye_noj
#کانال_فرهنگی_مردمی_اجتماعی_خبری_روستای_من_تو_نج
#هوالباقی
ضمن اعلام درگذشت حضرت حجت الاسلام و المسلمین #حاج_احمد_شفیعی ،(دادستان اسبق انتظامی،قضات عالی کشور)، به اطلاع می رساند مراسم تشیع پیکر آن عالم بزرگوار شنبه ۲۶ اسفند ساعت ۷ صبح از مقابل #منزل ایشان خ معلم خ مرودشت مجتمع مسکونی پارس به طرف #سازمان_قضایی نیروهای مسلح و سپس به سمت زادگاهش #روستای_دونا در بخش بلده برگزار می گردد.
#یادشان_همیشه_یاد_باد
🆔 @rostaye_noj
#تنها_کانال_رسمی_مردمی_خبری_اجتماعی_فرهنگی_روستای_نج_من_تو
💕 @rostaye_noj 💕
#اطلاعیه
چند تن از گردشگران و مسافران تهرانی،قصد سفر به کهن ترین روستای بخش بلده #نج را دارند،از دوستانی که توانایی اجاره دادن #منزل_ مسکونی خود را در روستا دارند تقاضا میشود به ادمینها مراجعه کنند.
#با_تشکر
🌸🍃🌸🍃🌸🍃

#داستان_شب

در سالهاي دور ، در شهر كوچكي ، درويشي زندگي ميكرد كه بسيار وارسته بود و تمام ذهن و فكرش كمك به مردم و رفع مشكلات و گرفتاريهاي آنان بود ،
او آنقدر بين #مردم محبوب بود كه مردم تمام مسائل خود را با او درميان ميگذاشتن ،
يك شب #درويش خواب بسيار عجيبي ديد ! :

او در خواب ديد كه يكي از فرشتگان مقرب خداوند به #منزل او آمد ، بعد از سلام و احوالپرسي به درويش گفت : تو نزد خداوند و ما خيلي عزيز هستي ، خداوند قرار است سيل عظيمي را به اين شهر روانه سازد ، اما از آنجا كه تو نزد خداوند #مرتبه ويژه اي داري ، لذا به تو اين بشارت را ميدهيم كه اول به مردمان شهر خبر بدي كه بتوانند پناه گاهي پيدا كنند ، و دوم اينكه #خداوند با " امداد غيبي " خود ، حافظ جان تو خواهد بود ...

درويش از خواب بيدار شد ، و حال عجيبي داشت ، اول دو #ركعت نماز شكر خواند و بعد از راز و نياز با خداوند ، به ميدان شهر رفت و اعلام كرد كه تمام مردم جمع شوند كه كار بسيار مهمي با آنان دارد ...

مردم هم تا فهميدند كه درويش با آنها كار مهمي دارد ، هر چه سريعتر همديگر را خبر كردن و بعد از مدتي اكثر مردمان #شهر در ميدان جمع شدن و همه منتظر صحبتهاي درويش ...
درويش بعد از حمد و سپاس خداوند ، قضيه خواب عجيب خود را تعريف كرد ،
مردم شهر كه از اين خبر بهت زد شده بودن ، اول از همه خدا رو شكر كردن به خاطر وجود درويش در شهرشان ، و بعد بزرگهاي شهر تصميم گرفتن هر چه سريعتر به جايي ديگر #نقل مكان كنند تا از گزند سيل در امان باشند ،
مردم سريع دست به كار شدن ، و اول از همه به نزد درويش رفتن تا او را با خود ببرند ، اما درويش #مخالفت كردو گفت شماها به فكر خودتون باشيد و اصلا نگران من نباشيد ،
چند روزي گذشت و ديگر شهر تقريبا خالي شده بود ، كه آسمان ابري شد و باران شروع شد ، يك #باران عجيب و غريب كه تا اون روز هيچكس نديده بود ، عده اي از جوانان شهر كه هنوز نرفته بودن ، خودشون رو به در خانه درويش رساندن و به او گفتن كه با آنها بيايد ، اما باز هم درويش مخالفت كرد !!
باران زود تبديل به سيل عظيمي شد كه همه جاي شهر رو فرا گرفت ،
درويش با آرامش خاصي در خانه خود نشسته بود و به #عبادت مشغول بود ، و البته در ذهن خود آن پيغام فرشته خداوند را هم مرور ميكرد : " خداوند با امداد غيبي خود #حافظ جان تو خواهد بود " ...
آب تا زير پنجره خانه درويش رسيده بود ، ناگهان صداي ضربه خوردن به شيشه پنجره را شنيد ، ديد چند تا از مردم شهر با قايق و به سختي خود را به زير پنجره خانه درويش رسانده بودن ، به او گفتن زودتر تا آب همه خانه ش رو فرا نگرفته به قايق آنها بيايد ، اما درويش باز هم مخالفت كرد و به آنها گفت به فكر خود باشند ،
آب كم كم به داخل خانه درويش نفوذ كرد ، درويش همچنان به عبادت مشغول بود ،
آب تا زير زانوهاي درويش رسيده بود ، از دور دست صداي مردم را ميشنيد كه نام او را فرياد ميزدن و از او ميخواستن كه از خونه بيرون بياد و آنها با طناب او را نجات دهند ، اما درويش اعتنايي نكرد ،
آب تا زير گردن درويش رسيده بود ، كم كم اب به بالاي دهان و بيني درويش رسيده بود و #تنفس را براي درويش دشوار كرده بود ...
آب ، بيشتر و بيشتر شد ، درويش در آب غرق شد ...

درويش چشمانش را باز كرد ، همان فرشته اي كه با او صحبت كرده بود را ديد !
درويش برآشفت ! به #فرشته گفت : واي بر من كه يك عمر عبادت كردم ، پس كو آن امداد غيبي كه ميگفتي ؟ پس كو آن مرحمت خداوند ؟؟؟
فرشته لبخندي زد و گفت : دوباره ماجرا را مرور كن ، خداوند چند بار توسط بنده هايش موقعيت نجات تو را فراهم كرد ؟؟؟
كمك آن جوانان كه با قايق به زير #پنجره خانه ت آمدن را چرا رد كردي ؟
صداي آن مردمي كه ميگفتن از خانه بيرون بيا تا با طناب تو را نجات دهيم را شنيدي ، اما #اعتنايي نكردي !
مردمي كه همان ابتدا ميخواستن تو را با خود ببرن ، اما توجهي نكردي !!
خداوند ديگه چگونه ميتوانست تو را نجات دهد ؟؟
تمام اينها " امداد غيبي " بودن كه تو توجهي نكردي !

" امداد غيبي " ، همين فرصتهايي هست كه در زندگي روزمره همه مون به وجود مياد ،
گاهي اوقات خودمون فرصتهايي رو كه داريم استفاده نميكنيم و انتظار داريم يه اتفاق ماورا #طبيعي واسمون بيفته ..

ارسالی از آقای #امان_دهقان
🌸🍃🌸🍃🌸
💕 @rostaye_noj 💕
Forwarded from عکس نگار
🌸🌸🌸🌸🌸🌸

🌸🌸🌸🌸

🌸🌸

‍ ‍ دل که #تنگ است کجا باید رفت
به در و دشت و دمن
یا به باغ و گل و #گلزار و چمن
یا به یک #خلوت و #تنهایی امن
دل که تنگ است کجا باید رفت

پیرفرزانه من #بانگ برآورد

که این حرف #نکوست ،
دل که تنگ است برو #خانه_دوست . . .
شانه اش جایگه #گریه تو
سخنش راه گشا
بوسه اش مرهم زخم #دل توست
عشق او چاره #دلتنگی توست . .
دل که #تنگ است برو خانه دوست . .
خانه اش #خانه توست . . .
باز گفتم :
خانه دوست کجاست ؟
گفت پیدایش کن
آنجا پر از #مهر و #صفاست
گفتمش در پاسخ :
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و #دعاشان گویم ،
یادشان در دل من ،
قلبشان #منزل من . . . !
صافى آب مرا ياد تو انداخت ، رفيق !
تو #دلت سبز ،
لبت #سرخ ،
چراغت روشن !
چرخ #روزيت هميشه چرخان !
نفست داغ ،
تنت گرم ،
دعايت با من !
روزهايت پى هم خوش باشد.

#فریدون_مشیری🌸🌸🌸
💕 @rostaye_noj 💕