نج،روستای من و تو

#قسمت_اول
Канал
Логотип телеграм канала نج،روستای من و تو
@rostaye_nojПродвигать
1,23 тыс.
подписчиков
8,55 тыс.
фото
1,12 тыс.
видео
275
ссылок
#هوالخالق #روستایم_نج..... یکی از قدیمی ترین روستای شناخته شده ی ایران با قدمتی بیش از دوهزار سال ✌در صورتی که عکس و متن مرتبط با(روستای نج) دارید میتوانید به آیدی ادمین ها @nojkoh @noj_admin مراجعه نمایید... 🌺منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم🌺
🆔 @rostaye_noj

#قسمت_اول
تحقیقی در مورد #مدیریت_روستایی ایران در دوران شاهنشاهان پهلوی

روستاهای ایران در اواخر دوران قاجار به صورت کاملا سنتی و بومی اداره میشدند؛ دولت مرکزی بجز در مواردی خاص مانند اخذ مالیات و امور سربازگیری دخالت چندانی در مسایل مربوط به روستاها نمی کرد؛ بطوریکه هریک از شاهزادگان و صاحب منصبان قاجار مالک چندین قصبه و دهات بودند ؛این شاهزادگان کلیه مداخل و درآمد روستاییان را با اعمال زور و شکنجه میگرفتند و کاری برای بهبود وضعیت معیشتی مردمان روستاها انجام نمی دادند بطوری که مردم در آن دوران بشدت در فقر و گرسنگی بسر می بردند-با روی کار آمدن رضا شاه در سال 1304هجری شمسی در ایران ؛تغییرات و تحولات قابل توجهی در جامعه ی روستایی ایران بوجود آمد که در نوع خود بسیار قابل توجه و تأمل بود-یکی از همین قوانین که در راستای مدیریت روستایی تصویب شد ؛قانون کدخدایی بود که طی سالهای 1314تا1318به تصویب و به مرحله ی اجرایی رسید در این قانون کدخدای یک ده به عنوان شخص اول روستا برای انجام کارهای دولتی و قانونی معرفی میشد؛ در آبان ماه سال 1316براساس قانون تقسیمات کشوری ؛برای هر دهستان یک دهدار و برای یک یا چند روستا یک کدخدا بعنوان نماینده ی دولت تعیین گردید-متاسفانه انتخاب کدخدا در آن دوران ها بازهم از بین مالکان و اربابان صورت میگرفت با این تفاوت که شخص کدخدا بعنوان نماینده ی دولت به هیچ وجه حق تعدی و ظلم به اهالی روستا را نداشت و بیشتر کدخداها نسبت به جاه و مقام و محبوبیت و مقبولیت اهالی روستا به این مقام می رسیدند؛از وظایف کدخدا در آن دوران ها میتوانیم به معرفی کسانی که به سن سربازی رسیده بودند(جدا از هرگونه تبعیض بین رعیت ومالک و ارباب بودن) ؛معرفی طرفین دعوا و اختلافات اهالی به وزارت عدلیه یا همان دادگستری شهرها ؛گرفتن شناسنامه برای نوزادان تازه متولد شده و غیره… را نام برد- در سال 1330قانونی به تصویب رسید که بنگاه عمرانی ؛امور زیربنایی؛اقتصادی و روستایی کشور را کاملا متحول و دگرگون می ساخت؛گویا دولت در صدد کم کردن اعمال نفوذ و قدرت اربابان و مالکان برآمده بود-در این قانون برای اولین بار در تاریخ ایران مدیریت روستایی به یک انجمن پنج نفره ی روستایی واگذار می گردید-این انجمن و گروه پنج نفره متشکل از نماینده ی مالکان(اربابان)؛ نماینده ی مزارع؛کدخدا ؛و دوتن از معتمدین روستا بود که با رأی مستقیم اهالی انتخاب می شدند- تصویب و اجرای این قانون با اهدافی چون مهار قدرت مالکان و تغییرات شیوه ی نظارتی و اجرایی برنامه های دولتی در روستاها با نیت ارتقای سطح رفاهی کشاورزان با نظارت مستقیم دربار پهلوی صورت می گرفت- در سال 1340به دنبال تصویب و اجرای قانون اصلاحات ارضی در ایران قدرت مالکان و اربابان در روستاها بشدت کاهش یافت و سطح درآمد روستاییان(رعیت) با زیر کشت بردن زمین های تازه صاحب شده بشدت افزایش یافت؛ بطوریکه روستاییان فکر مهاجرت به شهرها را هم نمیکردند و زندگی روستایی را به شهری ترجیح میدادند!!!یکی از محاسن اجرای قانون اصلاحات ارضی در ایران؛ حذف کامل کدخدا و نماینده ی مالکان از سیستم مدیریتی روستاها بود- قانون تشکیل سپاه ترویج و آبادانی کشور (سپاه دانش) در همین دوران به تصویب رسید که برای روستاییان ایرانی دورانی طلایی و تکرار نشدنی در تاریخ ایران بود؛ در این دوران دولت پهلوی با ارسال نیروهای فعال؛ کارآمد؛ و باسواد به روستاهای ایران زمینه ی آشنایی روستاییان با علوم جدید کشاورزی و زراعی و دامداری برای بهبود وضعیت رفاهی و معیشتی و آموزشی و حتی بهداشتی در روستاها را فراهم نمود-فرمان تشکیل سپاه دانش توسط شاهنشاه ایران بنوعی مدیریت روستایی ایران را تغییر داد که دولت بجای تشکیلات وزارت اصلاحات ارضی و تعاون روستایی فرمان تاسیس وزارت تعاون و امور روستایی را صادر نمود-تغییرات دهه ی چهل شمسی منجر به اصلاحات قوانین مربوط به انجمن دهات گردید و در واقع این قوانین انجمن های دهات را بعنوان نمایندگان رسمی دولت مطرح میساخت-در سال 1353قانون جدید تشکیل انجمن روستایی به تصویب رسید در این زمان اداره ی امور یک دهستان که متشکل از چند ده بود به عهده ی دهدار واگذار گردید و دهداران از میان نامزدهای گزینش شده از سوی وزارت کشورانتخاب می شدند ؛با اینحال شرایط و اداره ی عمومی ده بر عهده ی انجمن ده بود که اعضای آن متناسب با تعداد جمعیت روستاها با رأی مستقیم مردم ده انتخاب می شدند....
#ادامه_دارد.....
با تشکر از آقای #سعید_حسنخانیبهار97
🆔 @rostaye_noj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💕 @rostaye_noj 💕
#قسمت_اول
#شناسنامه ی قرآن
نام: قرآن، قرآن یک کلمه ی عبری است اسم اصلی قرآن فرقان می باشد
لقب قرآن: #مجید
زبان قرآن: #عربی
زمان نزول: #ماه رمضان , #شب_قدر
محل نزول: مکه مکرمه, غار حرا
فرستنده: الله جل جلاله
ملکه وحی: حضرت جبرئیل
گیرنده: حضرت محمد
تعدادوحی:۲۴۰۰۰ مرتبه
مدت نزول:۲۳ سال
اولین آیه: إقرا باسم ربک الذی خلق
اولین سوره: العلق
آخرین سوره: النصر
آخرین آیه: الیوم اکملت لکم دینکم
تعدادجزء:۳۰ جزء
تعداد سوره:۱۱۴ سوره
با عظمت ترین آیه: آیت الکرسی
طولانیترین سوره: سوره بقره
کوتاه ترین سوره: سوره کوثر
بزرگترین آیه: آیه ی ۲۸۲ سوره ی بقره
کوچکترین آیه: کلمه (طه) از سوره بیستم
تعداد سوره های مکی: ۸۲ سوره
تعداد سوره های مدنی: ۲۰ سوره
تعداد سوره های مکی و مدنی: ۱۲ سوره
سوره نصف قرآن: سوره کهف
مادر قرآن: فاتحه
قلب قرآن: یس
عروس قرآن: سوره ی الرحمن
سوره ای که دو بسم الله دارد: نمل
سوره ای که بسم الله ندارد: توبه
تعداد حزب: ۱۲۰ حزب
سوره ای که در تمام آیات اسم الله دارد: مجادله
تعدا آیات: ۶۲۳۶ آیه
تعداد کلمات: ۷۷۴۳۹ کلمه
تعداد حروف کل قرآن: ۳۳۰۷۳۳ حروف
تعداد نقطه ها: ۱۰۵۶۸۴نقطه
قرآن به سه قسمت تقسیم شده: وحدانیت خدا ، قصص ، احکام
سوره ای که سه بار خواندن آن حکم ختم قرآن را دارد: سوره ی اخلاص
و …
«« تـــــــوجه »»
در زمان نزول قرآن چرتکه هم وجود نداشته، چه رسد به ماشین حساب , کامپیوتر , ماهواره , تلسکوب , وسیله پرواز و زیردریایی , اسکنر
و....
🌸 ادامه دارد.....🌸
🌸 با تشکر از اقای #مجید_حسن_زاده🌸
#کانال_روستای_نج_من و تو
💕 @rostaye_noj 💕
💕 @rostaye_noj 💕
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸
🌸🌸
🌸
#قسمت_اول💕
#اول_راه من وتو 💕
این بار اینگونه شروع می کنم #نسلهای زیادی آمدند و رفتند و در هر نسل #افرادی مسئول روستا بودند، #کدخدا، #چوپان، #کشاورز،دامدار،حمام دار،بنا ،چار بیدار وهر شخص در مسئولیت خویش سعی می کرد نسبت به افراد قبل خود #قدمی_بزرگتر و بیشتری برای آبادانی روستای خود بردارد ،بنا سعی می کرد #نمایی زیباتر در ساختمان، #چوپان سعی می کرد مراتع و جاهای مختلفی را برای اطراق دامها در ماه های مختلف ایجاد کند، #حمامی سعی بر تعغیر سوخت و مهمتر از همه، #کدخدا ها در نسلهای مختلف سعی بر آبادانی و پیشرفت روستا و از همه مهمتر سعی می کردتا با برطرف کردن #اختلافات بین طوایف و #تبارها اتحاد و #یکپارچگی را در روستا پررنگ ترکنند،که یکی از کارهای نسل امروز زنده نگه داشتن یاد و خاطره انهاست تا قدر دان #زحمات آنان باشیم و راهشان را ادمه دهیم که این راه هم اول #راه من و #توست....
🌸 ادامه دارد........🌸
💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟
#کانال_روستای_نج_من و تو
💠داستان عشق #مینا و #پلنگ_مازندران #قسمت_اول

این داستان واقعی و تاریخی است که استاد #فرهود_جلالی هم در اشعار تبرییش از آن یاد کردند .
مینای #سرخ چشم یا #ورگ چشم
( ورگ همان گرگ است) در حدود صد سال پیش میان سالهای 1275تا1285
در یکی از روستاهای ییلاقی مازندران به نام #کندلوس در کوهستانهای چالوس در میان جنگلهای انبوه و دست نخورده آن زمان داستانی رخ داد که در جهان بی نظیر بوده است.
داستان عشقی میان #پلنگ و #دختری چشم سرخ به نام مینا که می تواند به یکی از زیباترین داستانهای رمانتیک جهان و یک اثر ماندگار ادبی و #زیست محیطی در جایگاه یک میراث ماندگار بشری به جهانیان شناسانده می شود.
پیرمردها و پیرزن های کندولوس 70 تا 80 سال پس از ماجرا وقتی از عشق این دو تعریف می کردند از اندوه مینا و ستمی که بر او شده بود زیر گریه می زدند و به سینه خود می کوبیدند!
#آغاز_داستان
مینا چشمانی به سرخی #یاقوت داشت. ولی مردم به او مینای گرگ چشم یا “ورگ چشم” می گفتند. بلند بالا زیبا و با آواز بسیار زیبا و دلنشین که معمولا کنار چشمه “ماه پره” می نشست و آواز می خواند و دخترهایی که برای گرفتن آب از چشمه می آمدند دور او جمع می شدند و به صدای دلنشین او گوش می دادند.مینا دختری تنها و یتیم بود وتنها در کلبه ای زندگی می کرد خانه او هنوز به صورت اثرفرهنگی به جامانده است. امروز نمی دانیم چرا مینا تنها و یتیم بوده و تنها زندگی می کرده است. او دختری زیبا بود و بسیاری از جوانها #عاشق او بودند ولی خیلی ها جرات نمی کردند به چشم او نگاه کنند و بچه های کوچک حتی از او می ترسیدند و زیر گریه می زدند و فرار می کردند . او معمولا به دل جنگل می رفت و چوب (هیمه) می آورد و هنگام گردآوری با صدای بلند آواز می خواند. در جلوی خونه او پر از چوب بود که روی هم چیده شده بود.
مینا در تنهایی جنگل شاید از روی ترس یا تنهایی با آوای بلند ترانه می خواند . روزی پلنگی این صدا شنید و عاشق صدای زیبای او شد و هر روز از پشت بوته ها او را می دید و به آواز او گوش می داد. #پلنگ که به صدای او عادت کرده بود و عاشق او شده بود نتوانست شبها از #دلتنگی طاقت بیاورد . بوی او را ردیابی کرد تا اینکه شبانگاه به کلبه مینا در روستا رسید و از روی درخت توتی که هنوز هست از درخت بالا رفت و پشت بام خونه اش رفت و از آنجا صدای #معشوقه اش را می شنید. تا اینکه یکی از شبها مینا از پشت بام صدایی شنید و از نردبانی که اکنون در موزه کندلوس نگهداری می شود بالا رفت. پس از آنکه چشمش به پلنگ افتاد .
ادامه دارد......
💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕
#کانال روستای #من و تو
💕 @rostaye_noj 💕