به نام خداوند رنگین کمان به نام نیکا و ابوالفضل و جواد به نام سرافرازی وطن سال گذشته در تولد ابوالفضل، خانواده ما در زندان بود٫ دلشکسته از اینکه ابوالفضل عزیزمان روز تولدش زیر خروارها خاک تنهاست. اما مردم شریف ایران و خانوادههای دادخواه تصویری زیبا از همدلی و اتحاد را به نمایش گذاشتند؛ همدلی و اتحادی که در این ظلمات عمیقِ امیدکش چراغ راهیست برای ایستادگی و ادامهدادن… و امروز به پاسداشت آن همدلیِ همواره جاری کیلومترها راه آمدهایم تا تولد ابوالفضل را بر مزار شیرمردی دیگر و در کنار خانوادههای شجاعترین فرزندان ایران جشن بگیریم و بار دیگر، به مردم ایران، مردمی که شجاعت و مقاومت را هر روز زندگی میکنند، بگوییم ما از این زندگی پنجروزه دست شسته و با همدیگر همقسم شدهایم که همهچیز را در راهی که فرزندانمان برای آزادی وطن رفتهاند، فدا کنیم. یا تن رسد به جانان یا جان زن تن برآید
عرفان خزائی؛ پسری که خدا را در شادی میجست و از غم دوری میکرد. او ۳۰ شهریور۱۴۰۱ از پشت سر مورد اصابت گلوله جنگی ماموران امنیتی قرار گرفت. #عرفان_خزائی #خانه_دوست_کجاست