جدل با منجیگرایان
اسلامگرایان شیعی حاکم و براندازان پهلویپرست هر دو نوعی ایدئولوژی موعودگرایانهاند که اولی چون در قدرت است، ظهور منجی آسمانی را عامدانه به تعویق میاندازد و دومی چون بیرون از قدرت مانده، ناچار است انفعال منجی زمینی را توجیه کند. اولی شکست را با علائم ظهور در شام، خراسان، یمن و حجاز توجیه میکند، دومی با التماس به آمریکا، اسرائیل و شاید روزی ترکیه و عربستان.
با باورمندان به تقدس ذاتی نظام یا نجاتبخشی خاندان پهلوی استدلال منطقی و چالش کارکردی نمیتوان؛ شاید جدل بشود.
پس، پرسش ایجابی از ذهن دگم در مسائل سیاسی را با پرسش سلبی جایگزین کنید. یعنی بهجای آنکه بپرسید چرا از فلان کس یا عقیده طرفداری میکنی، بپرسید حد طرفداری یا باور به آن چیست؟ تا کجا حاضری به این وضع ادامه دهی؟ (استمرار بر یک عقیده یا عمل، فارغ از تغییرات شرایط، سادهترین نشانۀ باور جزمی است.)
پرسش از طرفدار نظام: چه اتفاقی باید بیفتد تا دست از حمایت از نظام بردارید؟ کشتار صدهزار نفری مردم یا کشتار میلیونی؟ یا کشته شدن یکی از عزیزان خودتان؟ افزون بر این ۴۵ سال، چند سال دیگر عقبگرد و فلاکت باید بر مردم تحمیل شود تا از منافع شخصی یا عقاید جزمی خود صرفنظر کنید؟
پرسش از طرفدار پهلوی: چه اتفاقی باید بیفتد تا مطمئن شوید که رضا پهلوی حاضر نیست کاری برای تغییر وضع موجود بکند و هزینهای بدهد؟ افزون بر این ۴۵ سال انفعال سیاسی و راحتطلبی شخصی، چند سال باید بگذرد تا از او ناامید شوید و فکر دیگری بکنید؟
@RezaNassaji