جدیدا به دفتر جلد سرمهایم که سالنامهی سال ۹۴ عه و سال دیگه میشه ده سال که دارم توش غر میزنم دوباره رو آوردم. چند روزه که روزهام داره خوب پیش میره. فکر میکنم دو سه هفته هست که روی هم رفته چیزها بهتره؛ نمیدونم دقیق، شاید کمتر شاید بیشتر. به هر صورت، الان برای فردا کارها رو با جزئیات در سه جا نوشتم: دفتر سرمهای، تقویم لپتاپ و لیست کارهام توی گوشی.
زندگی خیلی بعدهای مختلف داره و هرجاش رو که میگیرم یه جای دیگهاش میفته بیرون. یک جایی وسط دست کشیدن از خیلی چیزها، و تلاش برای رسیدن به خیلی چیزها وایسادم و دارم میدوم.