#خاطرات_شهدا❣️عید سال ۱۳۷۴هر روز صبح تا شب با نام خدا بہ دنبال پیکر شهیدی مےگشتیم اما تلاش ما بےفایده بود، تا اینکہ ڪاروانے از تهران بہ میهمانے ما آمد.
چند جانباز فداکار در این گروه حضور داشتند، صبح روز بعد حاج محمودوند از میان مهمانان برخاست و با صوت زیبایش
#زیارت_عاشورا را قرائت کرد، صدائے حزین کہ مےگفت: « بابے انت و امی…»
زیارت عاشـورا کہ بہ پایان رسید، حاجے دو رکعت نمـاز خواند، و شاد و خنـدان از مقر خارج شد. با تعجب پرسیدم، ڪجا با این عجله؟ او در حالیڪہ مےخنـدید، پاسخ داد: «استارت کار خورد، دیگر تمام شد، رفتم کہ شهید پیدا کنم ».
نزدیک ظهر با صدای بوق ماشین از سولهها بیرون آمدیم، باورمان نمےشد، علی پیڪر شهیـدی را همراه داشت، با این کار بیشتر بہ اعجاز
زیارت عاشورا ایمان آوردیم....
✍️راوی: حمید داودآبادی
" دوست شهید "
#شهید_حاج_علی_محمودوند #شهید_تفحص➕ به کانال راهیان نور بپیوندید
👇🆔 @Rahianenoor1395