راهیان نور

#جوان_ها_رهایم_نمی_کردند
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rahian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊

#حضــــــرت_یــــــار 💞

#جوان_ها_رهایم_نمی_کردند 📌

#قسمت_دوم 2⃣ (آخر)

@rahian_nur 🕊

فردای آن روز، بنده را به مسجد کوچکی بردند که حدود بیست، سی نفر جوان در آن‌جا حضور داشتند و همه دانش‌آموز. وقتی این جوانِ عزیزِ دانش آموز این‌جا صحبت می‌کردند، من به یاد آن جلسه افتادم و آن صحنه جلوی چشمم مجسّم شد. آن‌ها در سنین ایشان بودند. صندلی گذاشته بودند و من رفتم بحث گرمِ گیرای جذابی برای آن‌ها انجام دادم. یک ساعت و خورده‌ای برای‌شان صحبت کردم. و وقتی پا شدم بروم، این جوانها من را رها نمیکردند. می‌گفتند باید باز هم بنشینیم حرف بزنیم. چون در شبستان نماز جماعت بر گزار می‌شد و بنا بود امام جماعت بیاید، این‌ها با دستپاچگی میز و نیمکت‌ها را جمعکردند و بنده را به اتاقک بالای شبستان بردند. من دیگر زمان نمی‌شناختم. شروع کردم با این جوانها مبالغی صحبت کردن. این اولِ آشنایی من با همدان است. چند نفر از آن جوانها را که من می‌شناسم، امروز جزو برجستگان و فعالان کشور عزیز ما و نظام جمهوری اسلامی هستند.

#التماس_دعا

@rahian_nur 🕊

Forwarded from عکس نگار
🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊

#حضــــــرت_یــــــار 💞

#جوان_ها_رهایم_نمی_کردند 📌

#قسمت_اول 1⃣

@rahian_nur 🕊

امروز که خودم را آماده میکردم این‌جا بیایم، تکه‌ای به یادم آمد، دیدم بد نیست آن را به شما عرض کنم؛ و آن این است که: اولین سفر من به همدان در سال‌های دهه ۴۰، اتفاقا برای شرکت در یک جلسه مربوط به جوانان بود. من تا آن وقت همدان نیامده بودم. همین آقای «آقامحمدی» _که الان این جا هستند_ آن وقت یک جوان شاید بیست ساله‌ای بودند. ایشان به تهران آمد و بنده را پیدا کرد. من هم آن موقع تصادفا در تهران بودم. گفت: «ما در همدان یک مشت جوان هستیم، شما بیاید برای ما سخنرانی کنید.» حالا چه کسی بنده را به ایشان معرفی کرده بود، من دیگر نمیدانیم. پرسیدم: «وقتی به همدان آمدم، کجا بروم؟» آدرسی به من دادند و گفتند این جا بیایید. من در روز معین رفتم. حتی پول کرایه ماشین هم به ما ندادند. رفتم بلیت اتوبوس گرفتم. عصر بود که راه افتادم. پنج، شش ساعتی شد تا به همدان رسیدم. شب بود. آدرس را دستم گرفتم و شروع کردم به پرس‌وجو. ما را به خیابانی راهنمایی کردند که از یک میدان منشعب می‌شد. همین میدانی کا پنج، شش خیابان دور و بر آن هست. وارد کوچه‌ای شدیم که منزل آقای «سید کاظم اکرمی» در آن جا بود. همین آقای اکرمی‌ای که وزیر نماینده بودند و الان هم بحمدالله در تهران استاد دانشگاه هستند. ایشان هم جوان بود، البته سنش بیشتر از آقای آقامحمدی بود. ایشان معلم ساده‌ای بود در همدان. منتظر من بودند. معلوم شد شب، محل پذیرایی ما، خانهٔ آقای اکرمی است.

رسانه #راهیان_نور | @rahian_nur