رقص قلم

Канал
Логотип телеграм канала رقص قلم
@raghseghalamПродвигать
28
подписчиков
83
фото
9
видео
35
ссылок
منصوری
شندر غاز

اگر جن و ملک هم باز گویند
ازین برنامه ی همساز گویند

نمی دانم چه تقدیر است ما را
که باز این راز از آغاز گویند

چه بازی می کند با ما سیاست
دروغ پشت دروغ ابراز گویند

به این خاطر به آنها رای دادیم
که حرف تازه از این راز گویند

حساب کردیم ده دولت گذشته
همه عاجز ولی اعجاز گویند

نجومی. میخورند از این خزانه
به ما چون می رسد ایجاز گویند

از آنچه طیِ سی سالم گرفتند
دهندم آنچه شندر غاز گویند

در آور از گلوها شان خدایا
همان حقی که با اغماض گویند

مهر ۱۴۰۳ ـ منصوری
Forwarded from منصوری
جنگ بود

جنگ از یادم نرفته جنگ بود
عرصه ی ایران خیلی تنگ بود
جنگ دنیا بود و ایران یک تنه
کشورم افتاد لای منگنه
قدمت تاریخ بیشتر داشتیم
پرچم اسلامی اش افراشتیم
انقلاب ، ایران را خوشحال کرد
دشمن آمد جنگ را اِعمال کرد
ظالمی ضد بشر صدام بود
با تمام شمنان همگام بود
دشمنان تعجیل کردند واقعا
جنگ را تحمیل کردند واقعا
میگ و میراژ از فرانسه، شوروی
آمدند و ریختند ، بمب قوی
آلمان ، کار شگفت انگیز کرد
بعثیان را او تمام تجهیز کرد
گاز خردل تحفه ی آلمان بود
سعد شانزده شرکت آنان بود
بمب های شیمیایی ساختند
بر سر‌ سردشت ما انداختند
دشمن پنهانمان بود انگلیس
آب زیرکاه جهان بود انگلیس
این عربهای سعودی و قطر
هم امارات و کویت از کل بتر
منطقه از آنها پر درد سر
پول میدادند به به این ضدبشر
این همه دولت چرا دشمن شده
قلب هاشان تکه ی آهن شده
جنگ از دستان شیطان پلید
زان سر دنیا می خورده کلید
خود نه تنها بود شیطان بزرگ
یاری است دادند هشتاد و سه گرگ
گرگ های غربیِ دندان تیز
آسیا هم دشمنی می کرد نیز
یک جهان باطل شد و ایران حق
هشت سال تاریخمان را زد ورق
ناجوانمردانه تر با این وجود
جنگ سربازان و ارتشها نبود
شهرها را از تمرچین تا جنوب
از زمین و از هوا بستند به توپ
بمب و موشک میزدند در کوچه ها
زیر آوار ، مادران و بچه ها
خاطره بسیار از رزمندگان
مانده بهر عبرت آیندگان
یادمان باشد که روزی مادری
حجله ی فرذند بست و همسری
چشمها بر راه مفقود الاثر
شاید از آن دور می آید ، پدر
یادمان باشد که در جشن تموز
پایکوبی از سر شب تا به روز
دیدم آنجا ها که هر مرد اسیر
زنده زیر تانکها خرد و خمیر
یادمان باشد شکنجه سخت بود
نو جوانی بسته روی تخت بود
با طنابی بسته می آویختند
روی زخمش را نمک می ریختند
از جهنم سخت تر تکریت بود
شعله ی افروخته ی کبریت بود
آن عراقی را خدا نابود کرد
این عراقی شیعه ی آزاد مرد
مهر ۱۴۰۰ ،_ منصوری
سلام شوخی با جناب یزدانی وکیل محترم دادگستری در جواب شوخی ایشان با گروه بازنشستگان

ابتدا شعر زیبای ایشان
___________________
به نام خداوند دریا و کوه
خداوند اعضائ سرد گروه
چه گویم ازین سردی حاضران
اساتید گوشه نشین ، ناظران
چه گویم ازین غیر فعال ها
این تاج سرها و بی حال ها
که شاید بیفتند اعضا به راه
ولی پست هایم اثر داشت ؟ نه
کسی یک غزل مختصر داشت ؟ نه
دریغا که بیچاره صفحه کلید
سر انگشت این دوستان ندید
همین نکته خیلی مرا جالب است
عزیزی که خود هست و هم غایب است
گمانش که ما را مدد می کند
و شاهانه ما را رصد می کند
________________________
جوابیه
به نام خداوند دریا و دشت
خدای گروهی که با هم‌ نشست
چه گویم ازین انتظار شما
کنم انتقاد از ، قرار شما
همه حاضرند چهار صد نفر
بجز عده ای مدام در سفر
اگر سرد بینی دل حاضران
ندارند امیدی به صاحبقران
اگر غیر فعال و بی حال شدیم
قداست نماند و لگد مال شدیم
همه پست هایت اثر داشته
دلت از خدا هم خبر داشته
ازین سرد میلی خبر داشتی؟
قلم را به شوخی بفرساستی؟
حقوق مناسب ز داد گستری
و مزد وکالت که هم می بری !!
چهار دولتم دوبار آمده
کدامش گلی به کاکل زده؟
به جان شما که ‌صفحه کلید
حواله دهیم به ‌ سید‌ مجید
شهریور ۱۴۰۳ منصوری
تو چی اَفتاوْ لَشِ سردِم بَتاوْنی
بَشوریم و بَشینی و بَلاوْنی

مِ وات چارِم دِما چلَه ، دِما سال
وِ هرکس که دِلِت بی، چش بَخاوْنی

مرداد ۴۰۳ _ منصوری
فضای پر غم

سرخ دیدم آسمان کربلا را
رنگ غم دیدم فضای نینوا را

دشمنان آل طاها آمدند و
سر بریدند آن عزیزان خدا را

آب از طفلان خجالت میکشید و
پاره دیدم مشک پر آب سقا را

زار دیدم خواهر باب الحوائج
ناله ی سوز و گداز یا اخا را

ظلم و جور اشقیا از حد گذشته
تشنه دیدم کودکان مصطفی (ص) را

رزم عباس دلاور دیدنی تر
حمله ور دیدم علی (ع) مرتضی را

قاسم و عباس و اکبر در مصاف و
با صفاتر دیدم آن سعی و صفا را

شبه پیغمبر ، علی اکبر(ع) رقم زد
اولین یار شهید کربلا را

مبتلا در بند نفس خویش دیدم
حرٌ که بشکسته قفس از ابتلا را

یار او شد چون حبیب بن مظاهر
گفت می گیری ز مادر این جزا را

از دو خورشید یک جگرگوشه جدا شد
سوره ی اخلاص و تایید وفا را

رزمجامه بر تن طفلان دیدم
آن دو تا آلاله ی باغ صفا را

یعنی آن نو باوه های باغ زینب(س)
حمله ور بر لشکر قوم دغا را

نوگل پرپر شده بر دست مولا
نای تکبیر زد ورای ماسوا را

خنجری خون گریه کن دیدم بریده
حنجر پاک حسین ( ع) مه لقا را

خاک تیره مهبط نور نجوم و
جان ندارد طاقت آن ماجرا را

مرداد ۱۴۰۳ _ منصوری
زن

زن اساس زندگی در خانه است
مرد بی زن بی سر و سامانه است
زن بلا باشد اگر در زندگی
خانه ی بی زن همان ویرانه است
++++++++-+++++++++-++
مظهر مهر و وفا داری زن است
هم صدا در هرگرفتاری زن است
همدم دوران درد زندگی
نعمتی در زندگی جاری زن است
++++++++++++--+++++-+
زن که آغوشش برای بچه هاست
پر ز مهر مادرانه ، با صفاست
دلبری داند. به وقت همسری
نعمتی از موهبت های خداست
++++++++++++++++++++
انفجار نور در خانه زن است
نغمه ی آرامش جان و تن است
همسری دارم رفیق است و شفیق
ساز موسیقی عرفان من است

بهمن ۱۳۹۶ - منصوری
Forwarded from منصوری
جهان باید بداند ؛ می توانیم
رجز درعرصه ی صنعت بخوانیم
شهاب سنگی که از خورشید درآید
به سمت دشمن ایران برانیم

اردیبهشت ۱۴۰۳ _ منصوری
Forwarded from منصوری
عاقلان سیزده بدر در رمضان است امروز
روز قتل شه مردان جهان است امروز

عاشقان داغ شهادت به دل خود دارند
عاقلان را طرب و عیش،عیان است امروز

عاقلان ، عقل شما حکم تفرج دادست
عیشتان شادی ِ درباغ جنان است امروز

عاقلان ، حرمت خون شهدا واجب بود !
واجب العین چرا جشن کیان است امروز

شهادت مولای متقیان ، حضرت امیر المومنین علی (ع) تسلیت باد

سیزدهم فروردین ۱۴۰۳ منصوری
Forwarded from کانال دختر بلوط (...)
شهر و دیار #سیمره

ایــدل بیا و سیل ئــی
گـل گله زار سیمـــره
سیر و سیاحت ها د ئی
شهر و دیارِ سیــمره

سیل کوکَورکوه استوار
داره دوصد شیش مغار
نقشینه زار و گلــعذار
فصـــل بهارِ سیمــره

مهَ له منی دیواریه
دیوار اوسـا کاریه
یه کار چه معماریه
ها د کنــارِ سیمره

بیا بورمت سر ئی سراو
آوش زلالـــه چی شراو
جــاری بیـــه د هر دراو
ســی کشتزارِ سیمــره


آثار ساسانــــی و جا
گنجی د هر جاخرمجا
چونی چنـی ها د کجا
د کومی غـارِ سیمـره

زاگرس عروس کشوره
پُنت طلاشــه سیمره
هم، د طــلا یالاتــــره
،دشت ِهُمـــارِ سیمره

چوئـــینه آیا رتـــیه ؟
د شیخ ماخـو نگشتیه
گاچـال عجـب اشکفتیه
ها د نســــارِ سیمره

سیــکو گلال پر آویــه
د مین دلش راو راویه
هر بـن پله ش یه قاویه
د شالیـــزارِ سیمـــره

کَشکو حنــاهویی نیا
تا سیمـــرن بکـه پیا
کرخه که منه بین راه
چش انتظــارِ سیمره

جاده د هر سمتش میا
د نقشه ی جغرافیــا
یکـی د داره حــَل میا
دو دِ جِــوارِ سیمـره

ایدوس اگرهاسـی بیای
دِ سمت مشرق ار درای
قنیــل بابا سیـــف دی
ها وا دیـارِ سیمــــره

َنی_منصوری

فروردین 65
خدمت
مه وا عینک تو وا سمعک دیاکی
ریمُو سر کارِموُ وا چو گِلاکی
خِوَر اوما که خدمت بی وِ شص سال
وِخاطر چهار قِرو خورد و خوراکی
دیماه ۱۴۰۲ منصوری
اهدا
چه بد ، خوب می شود در اتفاقی
یکی اعضای خود بخشد به باقی
بمیرد یک جوان از ملک ایران
بماند قلب او نزد عراقی

دیماه ۱۴۰۲ _ منصوری
شهید مدافع حرم

چشمِ تر می گوید از ناگفته هایت
شعر تعریف میکند قصه برایت

بشنو از ناله که رنجم ‌می فزاید
می رود بر آسمان تا بی نهایت

بشکند دستی که پرپر کرده این گل
وانکه از دنیای من کرده جدایت

زائر ی بودی که هم‌ جان و‌ تنت را
پیش کش کردی به آستان ولایت

ای به خون آغشته ی بی سر ، برادر
ای مدافع ، میزند زینب(س) صدایت

ای که سر دادی و جان تقدیم جانان
بی ندامت ، بی شکایت ، با رضایت

جسم نا ‌ قابل فدا کردی و گفتی
زینب کبری(س) سر و جانم فدایت

جان اگر گردد هزاران بار تکرار
باز هم جان‌ میدهی در این حکایت

دیماه ۱۴۰۲ _کنی منصوری از دره شهر متولد ۱۳۳۷ تلفن ۰۹۱۸۸۴۳۷۳۶۳
ترس فرعون
چمن آرا شده خون جای گلزاران
به تیغ کفر انگیز ستمکاران

به غزه میروم ، بی طاقتم ای دل
صدای ناله و درد است از یاران

صدای ناله ی «هَل مِن مُعین» آمد
که بشتابید ، ای خیل وفاداران

امان از من گرفته بغض درد آلود
دوای درد می خواهم ز غمخواران

بس است ای منطق نامرد استبداد
دهانت را ببند ای عشق بمباران

برادر نیستند قوم عرب ؛ زیرا
برادر را سپردند دست خونخواران

عرب تیغ یهود را میدهد صیقل
چرا غافل شده از ‌ مکر طراران ؟

هزاران کودک معصوم پرپر شد
به تیغ حرمله های جفا کاران

زمان ترس فرعون است از کودک
بسا بد تر شده این ظلم جباران

دیماه ۱۴۰۲ _ کنی منصوری از دره شهر متولد ۱۳۳۷ تلفن ۰۹۱۸ ۸۴۳۷۳۶۳
محرم اسرار آفرینش
لوح و قلم بود و عرش،فرش پدیدار شد
فرش پر از آب بود ، گنبد دوٌار شد
جوهر سبز آفرید ، طاق سماوات را
خاک پدید آمد و چرخه ی سیٌار شد
تربت و آب نفس ، هر سه بهم آمدند
لعل درخشنده ای ، از گِل فخٌار شد
آدم و جن و مَلَک ، رمز بقا یافتند
یار قبا پوش من ، محرم اسرار شد
او ز ازل تا ابد ، حکم نبوت گرفت
چرخ بچرخید و او ، نقطه ی پرگار شد
گاه چو نوح نبی ، فریاد زد لاتَذَر
هرکه به کشتی شود، ور نه گرفتار شد
نزد خدا شد خلیل ، شعله گلستان او
آتش نمرود هم ، چون گل و گلزار شد
تیغ به حنجر نهاد ، حنجر فرزند خود
رست ازآن امتحان ، یار وفادار شد
یوسف و درچاه شد ، مصرعزیزش نمود
حکم صدارت گرفت ، قافله سالار شد
دیده ی یعقوب را ، جامه‌ی او نور داد
ماه و ستاره ازو ، صاحب انوار شد
موسی عمران شد و طور گرفت در برش
چوب شبانی او ، معجزه ی مار شد
جان به جسد باز داد ، با دم عیسایی اش
خود که بقا دارد و زنده ی اعصار شد
او که بُوَد مصطفی (ص) ، دلبر زیبای ما
در دل و جان و جهان ، دلبر و دلدار شد
فاتح دلها شد و یار دلیرش علی (ع)
تیغه ی شمشیر او ، حیدر کرار شد
نای اناالحق ازو ، ناله ی منصور نیست
ظاهر حلاج بود ، بر سر آن دار شد

کنی منصوری از خرم آباد متولد ۱۳۳۷
تلفن همراه ۰۹۱۸۸۴۳۷۳۶۳
الهی جان زهرای محمد (ص)
همان ام آبیهای محمد (ص)
شفاده هرچه بیمار جهان است
به تایید به امضای محمد (ص)

التماس دعا _ منصوری
توسل به چهارده معصوم علیهم السلام اجمعین


خداوندا   به    قرآن   محمد  (ص)
به احسان  و  به ایمان  محمد (ص)
بلا  را  دور کن  از  ملک  ایران
خصوصا  دوست  داران  محمد (ص)

خدایا ما علی (ع) را دوست داریم
دل و جان را به  مولا  می سپاریم
به  امیدی  که  بر  مولایمان  است
به  زخم خویش مرهم  می گذاریم

الهی   جان   زهرای   محمد  (ص)
همان   ام   ابیهای     محمد  (ص)
شفا ده هرچه بیمار جهان است
به  تایید و  به  امضای  محمد( ص)
 
خداوندا   امام   مجتبی  (ع)  را
کریم اهل بیت مصطفی (ص) را
تمنا  کرده ایم   با   تو  بگوید
رها  سازی  ازین  بحران  ما را

خداوندا  به  خون   پاک   معصوم
حسین بن علی(ع) آن شاه مظلوم
ترا   به   جان   سالار    شهیدان
نظر کن   بر  خدا جویان  محروم

خدایا   جان   زین  العابدینت (ع)
امام   داعی   ماتم    نشینت
نسیمی   را   بفرما  تا   بیاید
غبار   غم   زداید    از  زمینت

خدایا  ؛   جان سبط   محسنینت
به   جان   باقر   علم   و   یقینت
که نامش بوده درتورات موسی(ع)
شفا   خواهم   برای  مو منینت

خداوندا   عطا کن صبر و طاقت
به  حق  آن   امام   با   صداقت
به جان حضرت صادق (ع) نظر کن
وصال  آید   مرا  جای  فراقت

خداوندا    ترا   به   جد  سادات
عطا  فرما  قبولی   در عبادات
ترا به عصمت موسای کاظم (ع)
دلم را پر کن  از عشق  مناجات

الهی  ما  رضاییم   به  رضایت
به  زیر  پرچم  دین  و   ولایت
امام  هشتمت اینجا غریب است
ضمانت  میکند  ما  را  به غایت

خداوندا  به  توحید  و  معادت
قسم به زهد و تقوای جوادت
بلا  از ملک ایران  دور گردان
پذیرا باش  از  ما  هم  عبادت

خداوندا  امام    هادی ات   را
نشان   بارز   آزادی ات    را
تمنا  کرده ام  از  تو   بخواهد
ببخشی بنده ی ناراضی ات را

خداوندا   به   حق   آن   وفادار
امام عسکری (ع) اگه به اسرار
نگه دار  از  غریبه  راز  ما  را
تو رحمانی  و  غفاری  و ستار

خداوندا  به  حق   آل  احمد  (ص)
به  حق   قائم    آل   محمد  (ص)
ظهور  عاجلش   آشکار گردان
نظام   کاملش   گردد   موید

کنی منصوری متولد ۱۳۳۷  از خرم آباد
تلفن ۰۹۱۸۸۴۳۷۳۶۳
Forwarded from کانال دختر بلوط (.)
ماجرای یک خواب
وخاو دی یم آو گلالی بردم
افتامی د آو د تشنه ی مردم
مردم جم بینی و لو رودخونه
جنازه سردم بردن و حونه
قوم و قبیله همه اومانی
باند و بلند گو هم سیم نیانی
جنازم بردن و غسالخونه
گتن نباید زمی بمونه
جو مه سفیدی کردن د و رم
سیر گریوسن د بالا سرم
سه چار نفر هم قورم کننی
بالا سر مزار پکر مننی
موقع جنازم ونن د مزار
جمعیت بی و سه چار پنج هزار
دنگ بلنگ گتم مه حالم خووه
فقط دایاکه مر اشنفتووه
مردمن دی یم همه جوری بین
عجب مردم شر و زوری بین
دشو چی گرگ و دشو چی وراز
دشو زرافه دس و پا دراز
هیکل چی آیم ، قیافه ناجور
پنجعلی شل و براتعلی کور
همسایی داشتیم چی روایی بی
یه حیله گر بی خدایی بی
هر جا سیل کردم هه بیابو بی
دو سه کر ولگرد سر خیابو بی
ونو که د مه زیتر رتنی
بار و بنه شون بیتر بستنی
وض اوضاشو خیلی بد نئی
تاک یکیشو د او حد نئی
باوه من دییم ، داامن دییم
مابین هردک شو گری حفتییم
سیل کردم دییم خوورزا دارم
خوم تنیا نیسم برار زا دارم
عاموم اوچه بی گت بیا بشی
هنی وام دوس بی ، نازم میکشی
همه چین دییم د آن واحد
زار و زمی هم بینی وه شاهد
هه دور سر میزم سی ره فراری
نمی گریتم یه جا قراری
شیخی آوردن قری دعا کرد
ایماما شیعن همه صدا کرد
وه چار چقلی وننم د قور
پر سرم کردن برد و خاک زور
مردم که رتن قومونم منن
گریوسن و فاتحه ونن
گتم تشکر د لطف شما
کس وا گریوه نیما وا دما
منم د ظلمت قور وحشتناک
تکو نحردم زیر او همه خاک
همه رتن و مه تنیا منم
لش سردم و گور و کفنم
وحشت غروت افتا د جونم
هاسم ورگردم دی یم نتونم
داد بیداد زیادی کردم
قپ ریت ونم کفنن دردم
دو تا فرشته بالا سرم بی
خجالتیم د جومه ورم بی
یکیشو پرسی که ربت کیه؟
سی چی پروندت ایقدر سیه؟
یکیشو پرسی دینت کومیه؟
د کومی مرجع تقلید کردیه؟
چه لرز تویی افتا د جونم!!!
دردی تیر کشی د ملشونم
افتام د گیر نکیر و منکر
زنم د زمی بردنم توک سر
تا میرت بالا گرز آتشی
صدا خشنی وم می گت بشی
هم هنی پرسین اربابت کیه؟
سیل ئی پرونده کو چنی سیه
کر و لال بی یم زونم بنسی
گتن سی چی وه کوری خنسی؟
دو نفر قورم زیرو رو کردن
د هار تا بالا لشم بو کردن
یکی شو زشت و کریه المنظر
بد اخلاق بی و مایه درد سر
یکیشو قشنگ ، وه یک ونه بی
خوش اخلاق بی و لو د خنه بی
فرشته خووه، ملاکت گنه
و رفیقیشو بی یم د خنه
یارو ملاکت چی زغال کوتی
چی ی جمع میکرد میون د قوطی
جرات بی جرات دشو پرسی یم
د کار خوم و چی ی که دی یم
فرشته خووه پشتیبانم بی
هه چی مادر مهربانم بی
اما ملاکت نصیوتو نووه
گرگ هم بئینش زرتلاق مووه
غر حرد وا دورم هه چپ سیلم کرد
دس و یه غه بی ملشونم درد
اسم ایمامیا رتی د ویرم
د خجالتی ها سی بمیرم
دو قدم رتم هنی ورگشتم
خیلی زلم رت ، اسبی در گشتم
گتن خوت بیا پروندت بجور
اگر تونسی گنایات بشور
هرچی سیل کردم نامه اعمالم
چی خوئی نئی د دس و بالم
پرونده پر بی د کار زشتم
وا دستخط خوم سیشو نوشتم
شرمنده بی یم د کردار گن
فرشته گنه تون بی گت نخن
اجازه ندن گری بخنم
وم گتن بدو رو تا جهنم
هر چی التماس هر چی ری ونم
و گرز و شلاق بیشتر می زنم
بردنم سر پل خیلی باریکی
و ننم د چاه خیلی تاریکی
خدا رحم بکه و ئی بی کسیم
هفتا هزار سال بونش نرسیم
مار و اژدها زیادی دش بی
نه خاو نه خوراک ، نه آرامش بی
زنجیر کردار هه د ملم بی
زالنه هم د هر دو قلم بی
و هولک دولک وننم د تش
گتن یه جاته هیچ نفس نکش
یه دفعه دی یم د امر خدا
درگایی واز بی بی سر و صدا
نوری پخش بی د چپ و راسمو
یکی او ما د سمت آسمو
صورتش هه چی قرض ماهی بی
فرمانروا بی ، پادشاهی بی
دو فرشته ویر سر ونن هار
یهو همه چی بی عین بهار
ملائک همه همهمه کردن
شادی سی حسین"ع" فاطمه"س" کردن
بال ملائک فرش راهش بی
بهشت عاشق ری ماهش بی
لوه خنه کرد امیدوار بی یم
الهی شکرت مولامن دی یم
اشاره کرد وه ان الحسنات
سکوت افتا د کل کائنات
دستور ده وشو آزادم کنن
وا رفتار خو دلشادم کنن
گت یه د دنیا مخلصم بیه
یه جایی ریز مجلسم بسه
روز عاشورا سیم گریوسه
نو مم اشنفته دلش گیرسه
د خاک منه مهر نمازش
هدیه دارم سی راز و نیازش
نوحه سیم گته روز عاشورا
سی علی اصغر قلبش هلورا
پرچم عزا تا اربعینم
سر بونش بیه تا مه بئینم
و یاد عباس روز تاسوعا
مشکه ور داشته بیه و سقا
یه سی رقیه نذری کرده
چایی و شربت حاضری کرده
سیر گریوسه سی علی اکبر
دلش اشکسه سی علی اصغر
هر وقت آو حرده و یادم بیه
مرید امام سجادم بیه
نامه اعمالش ها و دس خوم
ایسه شما ها بوریتش و کوم؟
تاک خطایی داشته د دنیا
اما دورس نی بیلمش تنیا
یه چی غلام خانه زاد مه
بورمش خدمت بی بی فاطمه(س)
عجب خاووی بی حیف بیار بی یم
خاو سختی بی بهشتن دی یم

آذر 94 - منصوری

@grlbl
Forwarded from رقص قلم
مادر شهید

گذر کردم سر قور شهیدی
دیئم عکس قد و بالا رشیدی

دیئم رنگ رخش چی ماه چارده
مزارش بو حویرات بهار ده

دلم پر بی د غم سی ئو جوونی
د عکسش لو خنی بی , آسمونی

ردیفی تا رووه , قور شهید بی
یکیشو چش قشنگی چی مجیدبی

د دیر اوما زنی دنگ د گریوه
گتم یه مادره , وی شکل و شیوه

نشس بالا سر یه سنگ سردی
کشی یه آه آلوده وه دردی

کشی دسی سراسر وه سر سنگ
مووه ون دلگرو وا سوز آهنگ

د حال چک چنه وا سنگ مرمر
مووه آورد و چادر کشیاسر

سلام روله ؛ عزیزم ؛ نو جوونم
خدا درد و بلات بونه وه جونم

سقه لویات مه آو آوردمه سیت
قری سیو‌ گلاو آورده سیت

یه بیرق ابوالفضل علمدار
برار شیر زینب پرستار

یه هم که پرچم و عکس حسینه
که دنیا د غمش د شور و شینه

یه چن ساله که پنجشمه گوارو
نکردم ؛ نه د افتاو نه د بارو

دما تو مه چنی بی کس و کارم ؟
کسی نی سر بیاره ‌وا دیارم

تو رتی سی خدا ؛ عشقت شهادت
من و کر مردن و رنج و مرارت

بهمن ۹۹ _ کنی منصوری
Forwarded from رقص قلم
جنگ بود
جنگ از یادم نرفته جنگ بود
عرصه ی ایران خیلی تنگ بود
جنگ دنیا بود و ایران یک تنه
کشورم افتاده لای منگنه
میگ و میراژ از فرانسه ؛ شوروی
آمدند و ریختند بمب قوی
گاز خردل تحفه ی آلمان بود
انگلستان دشمن ایمان بود
این همه دولت چرا دشمن شده
قلب آنها تکه ی آهن شده
جنگ از دستان شیطان پلید
زان سر دنیا ؛ می خورده کلید
خود نه تنها بود شیطان بزرگ
یاری اش کردند هشتاد وسه گرگ
گرگهای غربی دندان تیز
آسیایی ها چرا بودند ؟ نیز
یک جهان باطل شد و ایران حق
هشت سال تاریخمان را زد ورق
ناجوانمردانه تر با این وجود
جنگ سربازان و ارتش ها نبود
بمب و موشک میزد اندرکوچه ها
زیر آوار ؛ مادران و بچه ها
خاطره بسیار از رزمندگان
مانده بهر عبرت آیندگان
یادم آید قتلگاه الٓرشید
موصل و تکریت و عنبر ؛ الولید
سازمانی در جهان با ما نبود
پاسخی بر آن جنایت‌ ها نبود
بیشتر از دنیا تاریخ داشتیم
پرچم اسلامی اش افراشتیم
انقلاب حال جهان بد حال کرد
دشمن آمد جنگ را اِعمال کرد
ظالمی ضد بشر ؛ صدام بود
با تمام دشمنان همگام بود
دشمنان تعجیل کردند واقعا
جنگ را تحمیل کردند واقعا
بی بها بود جان هر مرد اسیر
بس گران بود رنج بر درد اسیر
یادمان باشد که در جشن تموز
پایکوبی از سرِ شب تا به روز
دیدم آنجا ها که مردان اسیر
زنده زیر تانکها خرد و خمیر
از عراقی های بعث نا نجیب
ظلم بسیار بود و اَعمال عجیب
ناجوانمردانه آن سرهنگ تیپ
عده ای را بسته بود دنبال جیپ
یادمان باشد که روزی مادری
حجله ی فرزند بست و همسری
چشم ها ‌ بر راه مفقود الاثر
شاید از آن دور می آید پدر
یادمان باشد شکنجه سخت بود
نو جوانی بسته روی تخت بود
با طنابی بسته می آویختند
جای زخمش هم نمک می ریختند
از جهنم سخت تر تکریت بود
شعله ی افروخته ی کبریت بود
آن عراقی را خدا نابود کرد
این عراقی شیعه ی آزاد مرد

خرداد ۱۴۰۰_ منصوری
Ещё