کریم نیکونظر: چند وقت پیش داشتم سفرنامهای مربوط به دورهی صفوی را میخواندم که با اسم عجیبی مواجه شدم؛
پائولو زمان. او نقاشی ایرانی بود که از ترس جانش به هند فرار کرده بود. قصه از این اسم شروع شد و من هرچه جلوتر رفتم بیشتر حیرت کردم.
حدود ۶۰ سال پیش یحیی زکاء در مقالهای مفصل قصه زندگی این شخص را نوشته بود. روایت او شبیه افسانهای بود که باور کردنش راحت نبود. ماجرا از این قرار بود: شاه سلیمان صفوی که یکبار به اسم شاه صفی دوم تاجگذاری کرده بود شیفته نقاشی و هنر بود؛ آنقدر که مدتی تحت نظر چند نقاش ایرانی و هندی آموزش دید. ولی قانع نشد و فکر کرد نقاشی ایرانی نیاز دارد بهروز شود و از اروپاییها چیزهایی بیاموزد.
شاه سلیمان صفوی سال ۱۶۴۲ میلادی تصمیم گرفت گروهی از جوانان مستعد ایرانی را برای آموختن نقاشی به ایتالیا بفرستد. نام یکی از این جوانها محمد زمان فرزند یوسف و اهل قم بود. محمد همراه ده یازده نفر عازم رم شدند و در بدو ورود از دیدن مراسم پرزرقوبرق کشیشان حیرت کردند. جلال و جبروت مراسم و آیینها و بناها و کلیساها آنها را چنان شگفتزده کرد که محمد زمان ناگهان دست از دینش شست و اسلام را کنار گذاشت و کاتولیک شد و بعدِ غسل تعمید در رم، نام پائولو را انتخاب کرد و شد پائولو زمان.
یک سال بعد بود که پائولو زمان به ایران آمد و بی آنکه به کسی بگوید با همان اسم سابقش کار کرد و نقاشیهاش را هم با نام محمد زمان یا صاحب زمان امضا کرد…
از «تاریخ مدفون» - کتاب تراژدی شمارهی ۱۰
خرید از وبسایت ما
Radiotragedy.com