♦️ادای دین دانشگاه به جامعه♦️(یادداشتی در ضرورت حفظ دکتر
رضا امیدی در دانشگاه)
✍🏼 نوشته: فاطمه مقدسی و جلال کریمیان
▪️کسانی که دهۀ هشتاد دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران را تجربه کرده اند، می دانند که گفتمان غالب در فضای آن دهۀ علوم اجتماعی دانشکده، گفتمان فرهنگ بود و کمتر کلاس و درسی به مسئلۀ نابرابری و سیاست گذاری برای رفع نابرابری می پرداخت و اگر هم پرداخته می شد در مفهوم آسیب شناسانه و پاتولوژیک آن بود. غفلت از پدیدۀ نابرابری و یکه تازیِ افراطیِ نظریه فرهنگی به خصوص در دانشگاه تهران، علوم اجتماعی را در دایرۀ مسائل طبقۀ متوسط محصور کرده بود. تحلیل انتقادی نابرابری جذابیت چندانی در گفتمان رایج علوم اجتماعی رسمی ایران در آن دوره نداشت و حوزه ای چون سیاست گذاری اجتماعی در حاشیه و مهجور بود.
▪️وقتی در پایان دهه 80 از دانشکده فارغ التحصیل شدیم، تجربۀ آکادمیک ما، در محضر اساتید گران مایۀ علوم اجتماعی هیچ ربط و نسبتی با اینجا و اکنون ایران نداشت. در اوایل دهه ۹۰ بود که
رضا امیدی را شناختیم؛ دانش آموخته ای در علوم اجتماعی که محوریت کارهایش فقر و نابرابری بود و توأمان هم فعالیت مدنی داشت و هم در بخشی از بدنۀ دولت آموخته هایش را به زبان سیاست گذاری ترجمه می کرد. برای ما که به تازگی کنشگری اجتماعی را آغاز کرده بودیم و از حضور در دانشگاه ناامید بودیم،
امیدی به تنها نقطۀ روشن برای ماندن در دانشگاه تبدیل شد و میدانیم که این فقط تجربۀ ما نبود و از آن روز برای بسیاری چون ما، ارتباط با
امیدی الهام بخش و روشنگر بود.
▪️جذب شدن
امیدی در دانشگاه در ابتدای دهه 90، اتفاقی مبارک بود. در این دهه و به خصوص در 5 سال اخیر فعالیت های پژوهشی و اجرایی
امیدی از معدود کنش های دانشگاهی بود که طنینی اجتماعی پیدا کرد و در فضای سیاستگذاری و کنشگری اجتماعی خریدار داشت. به همین سبب، از دست دادن
امیدی ضایعه ای برای دانشگاه تهران و البته علوم اجتماعی دانشگاهی است.
امیدی از چند جهت نقطۀ عطفی در جذب های صورت گرفته در چند سال اخیر دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به شمار می رفت:
1. او تنها نظریه های نابرابری را تکرار نمی کرد، بلکه به پشتوانه دانش و تجربه اش در اقتصاد و بودجه ریزی، آمار و داده های اقتصادی را برای تبیین روندهای گسترنده نابرابری و همچنین توصیف دقیق تر پدیده نابرابری در کشور به کار می گرفت. تحلیل آمار و ارقام برای گفتن از نابرابری و بهره بردن از آخرین یافته های جهانی لازمه ایجاد جریانی اصیل در حوزه عدالت خواهی است و این کاری است که
امیدی شاخص ترین چهره آن است.
2.
امیدی بر خلاف بسیاری از اساتید جذب شده در دانشکده، چهرۀ مستقلی بود. او در دولت روحانی، از معدود اساتیدی بود که انتقادهای تندش به سیاست های رفاهی دولت را چه در درون دولت و از طریق مذاکره و چه در عرصۀ عمومی پیوسته مطرح می کرد و ترسی از ملامت ها نداشت. یکی از شجاعت های علمی او در ماجرای افزایش قیمت بنزین رخ داد، جایی که او به صراحت و در جلسات حضوری حکمرانان کشور را از عواقب آن برحذر داشت.
3. قرابتِ تجربۀ اجرایی و سیاستی دکتر
امیدی در مهمترین نهادهای سیاست گذاری کشور، از سازمان برنامه و بودجه گرفته تا وزارت کار و رفاه اجتماعی، با فعالیت علمی و آکادمیک او نقطۀ قوت اصلی دکتر
امیدی است. شاید در میان اساتید علوم اجتماعی، کمتر نمونه ای می توان پیدا کرد که تا این اندازۀ فعالیت های نظری و اجرایی اش پیوند داشته و در هر دو حوزه تسلط کافی داشته باشد.
4.
امیدی جزو معدود اساتیدی است که با وجود دسترسی و امکان استفاده از رانت پژوهش در دولت قبل، به جای استفادۀ شخصی، بی مزد و منت بستری برای به فعالیت پژوهشی بسیاری دانشجویان فراهم کرد و در بسیاری پژوهش ها، علی رغم همکاری و اثر بخشی، کمتر نامی از خود آورد.
5. شیوۀ تدریس
امیدی در همین مدت اندک حضورش در دانشگاه، به روز بودن، همه شمول بودن، معطوف به میدان بودن و پیگیری اش برای فعال کردن همۀ دانشجویان می توانست، نمونۀ بسیاری خوبی از یک شیوۀ تدریس پویا باشد.
▪️متأسفانه تجربه نشان می دهد تصمیم گیران در کشور کمتر پذیرای توصیه هایی این چنینی هستند. قطعاً برای کسی چون
امیدی نبودن در دانشگاه، به معنی دست شستن از حیات علمی و اجتماعی نیست، او فعالیت هایش در عرصه عمومی و دستگاه های برنامه ریز را برای پژوهش و روشنگری در موضوع نابرابری ادامه خواهد داد. این دانشگاه است که باید در جست و جوی کسی چون او باشد تا بتواند بخشی از دِین خود برای طرح مسائل واقعی جامعه در فضای علمی را ادا کند
. ▪️فقدان
رضا امیدی، لطمه ای بزرگ برای آینده و اکنون دانشگاه خواهد بود.
راهیانه|ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه|
@raahiane#هم_قلم|
#ما|
#رضا_امیدی|
#دانشگاه|
#جامعه