بیخود کردن(دربارهی آنچه حکومت و بسیاری خیرین در سیستان و بلوچستان بر باد دادهاند)
چند هزار میلیارد تومان پول کمی نیست. پولی که در این سالها، در سیستان و بلوچستان خرج شده. از حکومتیها تا دولتیها. از خیریهها تا خیرین. از بنیاد برکت و مستضعفان(؟) تا سپاه و کمیتهی امداد. نتیجه اما این است: همچنان ته صف تقریبا تمام شاخصهای زندگی.
به سیستان و بلوچستان، "قبرستان طرحهای توسعه" میگویند. استانی که به دهها دلیل، پیش و پس از انقلاب، از حقوقش محروم ماند. اما حالا ماجرا از این هم دردناکتر است. اگر دیروز این مردمان، ضایع شدن حقوقشان بوده، این پولهای خرج شده، فردایشان را هم تیره کرده.
برخی پولهای کلان خرج میکنند تا به خیال خودشان، سنیها را شیعه کنند. یا شیعهها را بر صدر بنشانند. برخی پولهای کلان خرج میکنند بدون آنکه بدانند صرف وام دادن، سرنوشت این مردم را عوض نمیکند. وام، ماشینی میشود و یخچال و تلویزیونی و تمام. برخی دیگر خرج میکنند که خرج کردهباشند: تابلوی بزرگی بزنند که یعنی ما هم اینجا بودهایم. مسجد هارون و بهلول! برخی عذاب وجدانشان را به پول تبدیل میکنند بیانکه بدانند این خاموش کردن عذاب وجدان، آتش به
جان این مردم میشود. برخی از راه میرسند و فکر میکنند فکرهای نابی دارند که ناگهان فلک را سقف میشکافند. و بعد دو سال بعد، تازه میفهمند کار پیش نمیرود و هاج و واج، بیصدا از صحنه خارج میشوند. برخی خرج میکنند که عکس یادگاری بگیرند و سری میان سرها دربیاورند. برخی با جیب پر پول و قلب مهربان و سالها تجربهی موفق اقتصادی میآیند و سولهای میزنند اما مهارت کار اجتماعی را با مهارت راهاندازی کار و اقتصاد اشتباه میگیرند. به سال نرسیده، مغلوب منطق اجتماعی و فرهنگی میشوند..
اما این نشدنها، این ندانمکاریها، این خرابکاریها، این توهمها و شکستها با این مردم چه کرده؟ این پولهای خرج شده و به سرانجام نرسیده، چه بر سر این مردم آورده؟ کسی این را نمیپرسد. کسی حواسش به این بلای به مرور ساختهشده نیست.
این پول ریختنهای بیبرنامه، شکستها، توهمها و بیمبالاتیها، غرور این مردم را جریحهدار کرده. عزت نفسشان را ضعیف کرده. گاه همت ساختن و آفریدن، چیزی که فراوان دارند و داشتهاند را از آنان گرفته. به هر ساختنی بیاعتمادشان کرده. آنها دیگر حتی خودشان را برای خودشان ندارند.
و چه بلایی مهیبتر از آنکه تنها داشتهی قدرتمند مردمانی این چنین را هم از آنان بگیری؟ امید. و توان دست بر زانوی خویش زدن.
حق این مردمان را ندادیم. لااقل مهمترین داشتهشان را به تاراج نبریم.
راهیانه/ایدهنوشتهای مهدی سلیمانیه/
@raahiane#جامعه/
#سیستان_و_بلوچستان_عزیز/
#ایران_جان