راهیان نور

#عاشقانه
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rAhian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
🌸🍃
🍃


یک روز دختر کوچکم حنانه با گریه گفت :میخواهم با بابایم حرف بزنم ..
گفتم بیا این قاب عکس بابا باهاش حرف بزن
گفت نه مرا ببر سر قبر بابایی ام..
گفتم از دست من کاری برنمی آید😔
رفت در اتاق و باصدای بلند گریه کرد
همان موقع تلفن زنگ زد از تفحص بودند
گفتند میخواهیم برای شهید قبری به عنوان یادمان درست کنیم و اصلا نگران نباشید چون قبری که انتخاب کردیم پایین قبر شهدای گمنام است و هرکس بخواهد سر قبر علی برود اول باید آنها را زیارت کند (چون علی دوست نداشت مردم قبرش را زیارت کنند و نسبت به قبر دیگر شهدا بی اعتنا باشند)
.
حالا با این که این قبر خالیست اما تنها دلخوشی بچه هاست تولد علی و تولد خودشان شیرینی میخرند میبرند سرقبر !بدشان می آید بگویم این خبر خالیست..
بچه ها دلشان به این قبر خوش است و دل من به خاطراتش ..به لحظه هایی که کنارم بود به لحظه لحظه ای که حس میکنم هنوز کنارم است..
به لحظه لحظه ای که قدرش را می دانستم
به عکس های آلبومش..!
عکس سر عقد
همان عکسی که عاقد شهید است داماد شهید است و شاهد های سر عقد هم شهید اند😭😭😭

#زندگی_های_خدایی
#عاشقانه_شهدایی

منبع :
کتاب نیمه پنهان ماه ۲۲
(شهید علی تجلایی به روایت همسر شهید)

@rahian_nur
دلم رفاقتی میخواد
که #شهیدم کند... 💓

#عاشقانه_های_شهدا
@rahian_nur
❤️🔸🔸
🔸
🔸
.
بسم رب الشهدا و الصدیقین
.
‌.
زمستان که شد
برای این که خانه گرم بماند جلوی ایوان را پلاستیک کشید
شب ها کنار پنجره مینشستم
و گوشه پلاستیک را بالا میزدم
و خیابان را نگاه میکردم
تا ببینم چه وقت ماشین او می آید
خانه مان سر چهار راه بیست و چهار متری بود
و از هر طرفی که می آمد میدیدمش!
تویوتای لندکروزش را که میدیدم بلند میشدم
و خودم را سرگرم کاری نشان میدادم،
تا نفهمد این همه مدت منتظر بودم
یک بار حواسم نبود
همینطوری مات رو به پنجره مانده بودم
صدایش را از پشت سرم شنیدم
گفت: این در و پنجره ها هم شکل تو را یاد گرفتند از بس که آنجا نشستی
دستم را خوانده بود...!
.
.
#شهید_مهدی_زین_الدین به روایت همسر
از کتاب :#نیمه_پنهان_ماه_پنج
#عاشقانه_شهدایی
@rahian_nur
#عاشقانه_ای_با_شهدا 🌹


چند ساعت بعد از عـ💍ـقد با همسرش رفتہ بودند توے اتاق ...

براشون ڪہ چایے بردم دیدم کتاباشو گذاشتہ وسط داشت از زندگے ائمہ و حضرت زهرا سلام الله علیها براے همسرش مےگفت

بهش گفتم : براے خوندن این کتابا فرصت زیاده☺️

گفت مادرجان لازمہ همــسرم با زندگے حضرت زهـــــرا(س) آشنا بشه ... 😍


#شهید_ولی_الله_چراغچے🥀

@rahian_nur
#عاشقانه_ای_با_شهدا 🌸🕊


‍ درست بہ یاد دارم کہ محمود گفت: 🗣

«بالاخرھ هر دخترے خواستہ‌اے دارد
خواستہ‌ ے شما چیست؟» 🤔

و من جواب دادم: 👀

«اگر من را خدمت امام خمینے ببرید ڪہ خطبہ ے عقد ما را ایشان بخوانند
حتی مهریہ هم نمے‌خواهم»😌

عاقبت
من🙋🏻
محمود🙋🏻‍♂
ومادرهمسرم درر برابر امام نشستہ بودیم😍
امام خطبہ‌ے عقدمان را مے‌خواند
و این بہ یادماندنے‌ترین خاطره‌ی زندگے مشترڪمان شد💐

#شهید_محمود_ڪاوه🌹

@rahian_nur
#عاشقانه_ای_با_شهدا🌹

#هدیه_عروسی🌸

هرچه به عنوان هدیه ی🎁 عروسی بهمان دادند، جمع کردیم کنارهم.
به من گفت"ما که اینارو لازم نداریم،حاضری یه کار خیر باهاش بکنی؟"☺️
گفتم"مثلا چی؟" گفت"کمک کنیم به جبهه" گفتم"قبول!"

بردمشان درمغازه ی لوازم منزل فروشی. همه شان را دادم، ده ,پانزده تا کلمن گرفتم برای جبهه...🌼

#شهید_باکری🌹

@rahian_nur
🌸🍃
🍃

کتاب اینک شوکران ۱
#عاشقانه ترین کتاب شهدایی!!
.
به روایت شهید منوچهر مُدِق
#ارسالی_کاربران
@rahian_nur
🌸


#نحوه_آشنایی_من_و_مهدی



در سال 84 به همراه دوستم در مسجد محل فعالیت های فرهنگی داشتیم، مهدی معمولا برای بردن برادرزاده خود که دوست من بود به مسجد می آمد، طی این رفت و آمد ها توسط دوستم از من اجازه خواستگاری گرفت و به صورت سنتی به منزل ما آمدند، طی رسومات مذهبی و اسلامی من و مهدی با هم صحبت کردیم ایشان در همان جلسه اول به من گفتند که من بیشتر از 40 سال عمر نخواهم کرد و عاشق شهادت در راه خدا هستم و اگر مقام معظم رهبری دستور جهاد دهند تحت هر شرایطی که باشم عازم جهاد میشوم، من نیز شرطش را پذیرفتم و با هم به توافق رسیدیم.
ما در سال 85 ازدواج کردیم، زندگی با مهدی برایم سر تا سر لطف بود و رضایت.. مهدی بسیار خوش اخلاق بود، مهربان، با گذشت، قانع و مسئولیت پذیر، از هیچ کوششی برای رشد من دریغ نمیکرد ، برای ادامه تحصیل بسیار مشوق من بود و همینطور خودش نیز ادامه تحصیل داد و تا مقطع لیسانس رشته مدیریت دولتی درس خواند، خود من نیز در رشته کارشناسی امور تربیتی تحصیل کردم و در حوزه علمیه تا مقطع فوق لیسانس ادامه دادم و تنها مشوق من مهدی بود.

#شهید_مهدی_عسگری
#عاشقانه_ای_با_شهدا_از_زبان_همسر
@rahian_nur
#عاشقانه_ای_با_شهدا 🌹

اوایل ازدواجمان بود
هنوزنمیتونستم خوب غذا درست کنم 🍛
یه روز تاس کباب بار گذاشتم و منتظر شدم تا یوسف از سر کار بیاد
همین که اومد ، رفتم سر قابلمه تا ناهار رو بیارم🍳 ولی دیدم همه ی سیب زمینی ها له شده 🤕
خیلی ناراحت شدم . یه گوشه نشستم زدم زیر گریه 😭
وقتی فهمید واسه چی گریه میکنم ، خنده اش گرفت😝
خودش رفت و غذا رو آورد سر سفره . اون روز اینقدر از غذا🤩 تعریف کرد که اصلا یادم رفت غذا خراب شده 😅
#شهید_کلاهدوز
@rahian_nur
.
نسیم خنکی حال دلم را خوب میکند؛
پاهایم آهسته آهسته در #خاک‌ها فرو می‌روند...
غرق میشم در رویا!

ناگهان پرنده‌ای می‌پرد؛
نگاهش میکنم به اوج دارد می‌رود!
از جلو چشمانم محو می‌شود!
اینجا کجاست!
کجا ایستاده ام!

ندایی مرا می‌خواند قدم قدم به جلو می‌روم یک گوشه دنج می‌نشینم دنج ترین گوشه دنیاست انگار...
شبیه شش گوشه است انگار...

صدایی در گوشم می‌پیچد!
صدای #ابراهیم_همت است...
دارد می‌گوید:
همیشه باید مشغول یک کلمه باشیم؛
و آن "عشـق" است...

اگر #عاشقانه با کار پیش بیایی، به طور قطع بریدن و عمل زدگی و خستگی برایت مفهومی پیدا نمیکند...

زیر لب زمزمه میکنم؛
عشق...
عشق...
عشق...

صدای دیگری می آید؛
#مهدی_باکری می‌گوید #پاسدار کسی است که شب و روز کار بکند و نخوابد مگر اینکه از فرط #خستگی خود به خود به خواب رود و آخر عمرش ختم به #شهادت باشد...

صدای شهید #مجید_محمدی در گوشم می‌پیچد و می‌گوید ما که رفتیم مادری پیر دارم و زنی و ۳ بچه ی قد و نیم قد؛
از دار دنیا چیزی ندارم الا یک پیام!
یقه تان را میگیرم اگر #ولایت_فقیه را تنها بگذارید!

صدای #شهید_آوینی در گوشم می‌گوید؛
زمان بر #امتحان من و تو می گردد تا ببینند که چون صدای"هل من ناصر" امام #عشق برخیزد چه می کنیم!

ناگهان به خود می‌آیم؛
چشم هایم باز میشود و دلم بی تاب...
این‌طرف و آن‌طرف را می‌نگرم...
دنبال‌شان می‌گردم...
نگاهم ب دور دست ترین نقطه خیره می‌ماند...

قافله ای از میان آب های اطراف زمین #طلائیه میگذرد...
مهدی باکری با همان لبخند همیشگی اش برمی‌گردد نگاهی می‌کند و می‌گوید...
قافله ما قافله #از_خود_گذشتگان است هر کسی که از خود گذشته نیست با ما نیاید...

فریاد میزنم ک صبر کنید میخواهم بیایم!
قافله دورتر و دورتر میشود، میدوم به سمت آب...
سیم خاردار ها مانع اند...
یاد این سخن ابراهیم همت می افتم؛
در پوست خود نمی گنجم!
گمشده ای دارم و خویشتن را در قفس محبوس می بینم، می خواهم از قفس به در آیم، سیم های خاردار مانع هستند...
فریاد میزنم!
که ای قافله صبر کنید من هم مثل #همت از دنیای ظاهر فریب مادیات و همه آنچه از خدا بازم میدارد متنفرم...

اما دیگر دیر شده #قافله رفته است و جا مانده ام...
صدای بوق اتوبوس ها مرا به خود می آورد...
مردی از دور داد میزند!
جانمانی اتوبوس دارد میرود!!
خوشحال میشوم...

میپرسم به سمت کجا؟
قافله شهدا؟
می‌خندد و میگوید نه می رود شهر...
و من با خودم فکر می‌کنم مگر می‌شود آمد طلائیه و از #طلائیه به شهر برگشت..!

مگر میشود از قافله جاماند و به شهر، به دنیای ظاهر فریب مادیات برگشت!
نه امکان ندارد...

بوق!
بوق!
بوق!
بوق اتوبوس دیوانه ام میکند مجبور میشوم ک سوار بشوم...
و تمام راه را با خودم زمزمه می‌کنم...
همیشه باید مشغول یک کلمه باشم و آن #عشق است...
باید مثل #شهدا عاشق بشوم تا لایق همراهی با قافله بشوم...

باید که این بار جانمانم باید ک آماده شوم...
ای کاش که بشود...

صدای #شهید_آوینی درون گوشم می‌پیچد و می‌گوید؛ برادر، جایی برای ای کاش‌ها و اگرها باقی نمانده است!
#عاشورا هنوز نگذشته است؛
و کاروان کربلا هنوز در راه است!
و اگر تو را هوس کرب و بلاست؛
بسم الله...

#راهیــــــــان_نور
#دلتنگی
#طلائیه
@rahian_nur
💕 #عاشقانه_های_او💕

💠#قشنگترین_لباس_دنیا💠

دعوت شده بودیم به یک عروسی. پارچه خریدیم و برش زدم که برای مراسم پیراهن بدوزم، امافرصت نمی شد بدوزمش

شبی که عروسی بود، بی حوصله بودم.
گفتم: «منصور، دیدی آخرش نرسیدم اون لباس رو بدوزم؟ دیگه نمی تونم عروسی برم.»😔

منصور گفت: «حالا برو اتاق رو ببین، شاید بتونی بری.» 😉
گفتم: «اذیت نکن. 😒آخه چه جوری می شه بدون لباس رفت؟»

منصور دستم را گرفت و من را سمت اتاق برد.

در را که باز کردم، 😳خشکم زد. لباس دوخته شده بود و کنار چرخ آویزان بود.👗

منصور را نگاه کردم که می خندید. از طرز نگاه کردن و خنده اش فهمیدم کار خودش است. 😍
گفت: «نمی خوای امتحانش کنی؟»😊

با ناباوری پوشیدمش؛ کاملا اندازه بود. کار منصور عالی بود👌 خوش دوخت و مرتب.

با خوش حالی دویدم جلوی آینه.

به نظرم قشنگ ترین لباس دنیا بود😊🌹

#شهید_منصور_ستاری

منبع: جلد پنجم مجموعه کتابهای "آسمان"
شهید منصور ستاری به روایت همسر🌷

🇮🇷ستادمردمی کنگره ملی شهدای گمنام ومفقودین
@setad_mardomi_congremeli
Forwarded from عکس نگار
چطور ممکنه کسی مجنون زهرا س باشه پیجش مکانی برای نمایش خودش باشه؟!!
اگر نگاه خدا برای تو کافیه پس عکس ها رو برای کی میزاری!؟ برای خداا؟؟ فکرکنم جزخدا یه چند هزار نفر دیگه هم می بینتت !!!
که اونم ازنظرتوچیز خاصی نیست،!!! چشم چندهزارنفر به تو میفته
کسی که نمیتونه تورو در عالم واقعی از نزدیک ببینه اینجا
یه دل سیرنگات میکنه..!!
اگه توی کوچه کسی جلوتو بگیره بگه صبرکن ببینمت!!!
احتمالا صبر میکنی تا ببینه نه؟!، چون الآن دقیقا همون کارو می کنی!! دیدن زیبایی های تو دقیقا چه فایده ای داره؟؟؟؟
به بیننده هاتون چه خیری می رسه؟؟؟
جز سه تا آه.. آه پسری که چنین همسری نداره
آه دختری که همچین صورتی خدا بهش نداده
آه شخص متاهلی که تورو با همسر خودش مقایسه میکنه ....................
👈این نمیشه پاسخ من؛به شما هیچ ارتباطی نداره.برید گندهای خودتونو جمع کنین.خبر دارم چه گندکاریایی کردی.اگه عذاب میکشی آنفالوم کن راحت شی
🚫این حرفا رو دیگه کسی قبول نداره
خدا هم قبول نداره
🔴کافیه یکبار بیاد کسی و تورو ببینه. خب دیگه مجذوب اون صورت و قدوقامتت میشه.مگه میتونه آنفالوت کنه؟؟؟؟ هرچی زور میزنه نمیتونه دکمه آنفالو رو بزنه
🔴اشکال ازتویه ..نباید اجازه میدادی همون بار اول نگاهش به تو بیفته.حالاکه یکبار دید دیگه نمیتونه آنفالوت کنه
🔵 دختر و پسری که آه می کشن، آه شون یه روزی سرت خالی میشه.کم میاری توی زندگیت.و هیچ وقت نمیفهمی این ها ثمره ی آه دل دختر و پسری بوده..
چرا پیج های گمنام فالوراش کم هست؟ چرا پیج های شما فالوراش رفته بالا؟؟؟ این فالورا طرفدار چیه شما شدن؟! نفس افسارگسیخته ای که توی قلبتونه، رام شدنی نیست.چشم پوشی کردن از لذت خودنمایی سخته
خاصیت گناه اینه که فرد حین انجام دادنش، برای دقایق یا ساعاتی، کاملا خدارو نادیده میگیره .اجازه میده که قلب غلبه کنه به عقل.و عقل دیگه نمیتونه ندا بده.

اگه هنوزم باور دارید مقصر فالورایی هستن که ناخواسته نگاه تون کردن، و باید هرچه زودتر آنفالوتون کنن یا برن به جهنم!!!
توصیه میکنم همه عکس هاتونو بگیرید ببرید دفتر مراجع تقلیدتون. و بپرسید کاری که میکنید درسته؟
منبع پیج های اینستاگرامی👇👇👇👇👇
@fereshte.haye.zamini
@modafeineh_haya_ir
#مدافعین_حیا#چادر#حجاب#عفت#چادری_نما#عاشقانه_مذهبی نما#نفوذ#فتنه_فرهنگی
‍ .
.
+ دیگه سفارش نکنم ها ..!!
- از بر شدم مامان ..
+ باز بگو دلم آروم شه ..
- سعی کنم تیر نخورم ..
+ دیگه ...؟
- اگه خوردم شهید نشم ..
+ دیگه ..؟
- اگه شدم پلاکم رو گم نکنم ..
+ دیگه ..؟
- اگه کردم زیر آفتاب نمونم ..
+ دست علی به همرات ..
.
.
.
#وداع
#عاشقانه
#مادر_شهید
🌅 @rahian_nur
.
.
راهیان نور
من در حدود سن ۲۷ سالگی با خانوم صفیه مدرس ازدواج کردم عروسی ساده و قشنگی برگزار شد که من هم بالباس سپاه در عروسی حضور داشتم 😊 بعدش هم صفیه خانم بیشتر جهزیه شون رو دادن برای کمک به جبهه @rahian_nur
.
.
💞بسم رب عشق💞.
.
#لذت_دیدن_رویت_به_دلم_می_چسبد...💕
#دوست_دارم_که_فقط_سیر_نگاهت_بکنم💞
.
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد
که یک مهدی باکری پیدا شود و در جواب اصرار های خواهرش برای دیدن دختر بگوید: مهم ایمان است نه ظاهر دختر .
و وقتی خواهرش به شوخی بهش گفت که اصلا شاید دختره کچل باشه بخنده و بگه خب اون کچلو رو هم باید یکی بگیره دیگه😅😊
.
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد
که وقتی ب داماد میگوید میخواد مهریه اش یک جلد قرآن و یک کلت کمری باشد بفهمد داماد هم همین نظر را داشته💞💑
.
که از  فردای عروسی سادگی زندگی بدون تشریفاتشان مهریه..جشن عقد و عروسی...بشود زبونزد همه مردم و منبر علمای شهر....🤗
.
.
که وقتی برنج چفته شد از همسرش بشنود تو آشپزیت خوبه ها برنجی که من خریدم بد بوده 😒😁 .
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد
که بعد از ازدواج تمام جهزیه اش بفروشد را بدهد کمک برای جنگ ۰۰ و فقط لوازم ضروری را نگه دارد 😊
.
.
که چند ماه بعد ازدواجش
همسرش به او بگوید
"میخوام برم جبهه ...
تو هم باهام میای...؟"😔
.
ادم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد که وقتی از شدت دلتنگی  و دوری گریه کند  مهدی اش به او بگوید تو همرو ول کردی دلبستی به من ...صفیه !این دنیا مثل شیشه میمونه نباید بهش دلبست😔

#زندگی_یعنی_عشق_تو_را_درد_کشیدن...😳💓 .
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد که  وقتی همسرش شهید شد۰۰.
بگوید دلم میخواد،تو مسیر تشییع…
تو آمبولانس کنارش باشم...💕
ولی با سکوت  مواجه بشه...
دلش هرّی بریزه...💔
وپیش خودش بگه..
نکنه مهدی باکری هم...
مثه علی و حمید باکری...
جنازه‌ای نداره...؟!💔
آخرشم...
حسرت دیدنش به دلش بمونه...💔 .
#بگذار_حالت_را_بپرسم_گرچه_دیر_است
#عالیجناب_شعرهایم_رو_به_راهی؟😭😔
.
آدم گاهی دلش از این مهدی باکری ها۰۰ حمید باکری ها۰۰ عباس بابایی ها ۰۰ و ابراهیم همت ها و مهدی زین الدین ها و۰۰ میخواهد که مثل یک آفتاب در زندگی یک دختر طلوع میکنند و پرتوهای ایمانش تا ابد باقی میماند
.
#حسرتی_گر_به_دلم_هست_همان_دیدن_توست...😔
#کجایند_مردان_بی_ادعا😢!
#عاشقانه_های_آسمانی💑
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

۰💓با همین چادر و چفیه شده ای همسفـــرم
.
تو فقط باش کنـــارم ، شهادت با مــــن...
.
با همین چــــادر و چفــیه شده ام همســفرت... .
ای به قربـــان تو یارم ، شهـــادت با هم... .💓
.
❤️👇❤️👇❤️👇
@bakeri_channel
@rahian_nur
❤️👆❤️👆❤️👆
‌#عاشقانه_شهدایی

همیشه میگفت
میخواهم برایت خاطرات قشنگ و به یاد ماندنی بسازم❤️
اولین‌ها خیلی خوب در ذهن انسان میماند، میخواهم برایت اولین‌های خوبی بسازم و نمیخواهم چیزی بخواهی و به آن نرسی. 🌹
گاهی اوقات کارهایی میکرد که من میگفتم الان در این موقعیت نیازی نیست این کار را بکنی میگفت تو ارزش بهترین ها رو داری،👏
مثلا لباس عروس‌، عروسی‌مان را برایم خرید و می گفت دلم میخواهد هر سال سالگرد عروسی تو لباس عروست رو بپوشی و من لباس دامادی‌ام .

اما چقدر دنیا بی‌رحم بود. هنوز به دو ماه نرسیده بود پوشیدن لباس عروس که رخت سیاه عزای ایمانم پوشیدم و همه آرزو‌هامون جلوی چشمانم با دیدن پیکر ایمان سوخت😭
و به سالگرد نکشید که دوباره بخواهیم لباس #عروس و #داماد بپوشیم.😭

شهید مدافع حرم ایمان خزاعی نژاد


@bakeri_channel
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#عاشقانه_به_سبک_شهدا

اي خيال قامتت آه ضعيفان را عصا

من از اين روزهاي دور از تو
چقدر زندگي طلبكارم

اي خيالي كه دوستم داري
اي محالي كه دوستت دارم

#شهید_امیر_سلیمانی

💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹

همسر «شهید سلیمانی»:

زندگی مشترک ما سه روز طول کشید.

«امیر» را با همان لباسهایی که بر تن داشت به خاک سپردند.
ساعت و انگشتر امیر بر دستش بود.

ساعت را برای یادگاری به برادرش دادند. هر کاری کردند تا انگشتر را از دستش خارج کنند، نشد.

همسرم به قولی که داده بود وفا کرد و انگشتر را حتی بعد از شهادت از خود دور نکرد.

💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞🌹
@rahian_nur
#عاشقانه های شهدا😍

#شهیدمدافع حرم علی شاه سنایی

با هرنفسی،عطر همسرم را در زندگیم حس می کنم!😌😍

وقتی سر مزارش می روم،یادم به حرفهاش میفته!

که میگفت:

_تو بزرگترین سرمایه ی زندگی من هستی!

_اگر می‌شد، تو را هم با خودم سرکار می بردم.😌

_بزرگترین رنج و غم من این ماموریت هایی است که باید بدون شما بروم.

الان که پیش من نیست،کاسه ی اب برای بدرقه اش که چیزی نیست!😔 پشت سرش آب

شدم که برگردد..
#عاشقانه های او

مشغول آشپزی بودم، 🍴آشوب عجیبی در دلم افتاد😟، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم.🏃🏃
رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم،🙏🙏 گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش.😍😥
ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم.🙂 رنگش عوض شد و سکوت کرد، 😶گفتم: چه شده مگر؟🤔
گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟😦😮
خندیدم. 😜😜باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم،🤓 تو سدّ راه شهادت من شده ای؟😌😌 بگذر از من .☹️🤕

🌷سردار شهید حاج مهمد ابراهیم همت 🌷
@rahian_nur
به مناسبت سالروز ازدواج شهید مهدی باکری 😊🌹
.
.
💞بسم رب عشق💞.
.
#لذت_دیدن_رویت_به_دلم_می_چسبد...💕
#دوست_دارم_که_فقط_سیر_نگاهت_بکنم💞
.
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد
که یک مهدی باکری پیدا شود و در جواب اصرار های خواهرش برای دیدن دختر بگوید: مهم ایمان است نه ظاهر دختر .
و وقتی خواهرش به شوخی بهش گفت که اصلا شاید دختره کچل باشه بخنده و بگه خب اون کچلو رو هم باید یکی بگیره دیگه😅😊
.
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد
که وقتی ب داماد میگوید میخواد مهریه اش یک جلد قرآن و یک کلت کمری باشد بفهمد داماد هم همین نظر را داشته💞💑
.
که از  فردای عروسی سادگی زندگی بدون تشریفاتشان مهریه..جشن عقد و عروسی...بشود زبونزد همه مردم و منبر علمای شهر....🤗
.
.
که وقتی برنج چفته شد از همسرش بشنود تو آشپزیت خوبه ها برنجی که من خریدم بد بوده 😒😁 .
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد
که بعد از ازدواج تمام جهزیه اش بفروشد را بدهد کمک برای جنگ ۰۰ و فقط لوازم ضروری را نگه دارد 😊
.
.
که چند ماه بعد ازدواجش
همسرش به او بگوید
"میخوام برم جبهه ...
تو هم باهام میای...؟"😔
.
ادم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد که وقتی از شدت دلتنگی  و دوری گریه کند  مهدی اش به او بگوید تو همرو ول کردی دلبستی به من ...صفیه !این دنیا مثل شیشه میمونه نباید بهش دلبست😔

#زندگی_یعنی_عشق_تو_را_درد_کشیدن...😳💓 .
آدم یک وقت هایی دلش صفیه مدرس بودن میخواهد که  وقتی همسرش شهید شد۰۰.
بگوید دلم میخواد،تو مسیر تشییع…
تو آمبولانس کنارش باشم...💕
ولی با سکوت  مواجه بشه...
دلش هرّی بریزه...💔
وپیش خودش بگه..
نکنه مهدی باکری هم...
مثه علی و حمید باکری...
جنازه‌ای نداره...؟!💔
آخرشم...
حسرت دیدنش به دلش بمونه...💔 .
#بگذار_حالت_را_بپرسم_گرچه_دیر_است
#عالیجناب_شعرهایم_رو_به_راهی؟😭😔
.
آدم گاهی دلش از این مهدی باکری ها۰۰ حمید باکری ها۰۰ عباس بابایی ها ۰۰ و ابراهیم همت ها و مهدی زین الدین ها و۰۰ میخواهد که مثل یک آفتاب در زندگی یک دختر طلوع میکنند و پرتوهای ایمانش تا ابد باقی میماند
.
#حسرتی_گر_به_دلم_هست_همان_دیدن_توست...😔
#کجایند_مردان_بی_ادعا😢!
#عاشقانه_های_آسمانی💑
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

۰💓با همین چادر و چفیه شده ای همسفـــرم
.
تو فقط باش کنـــارم ، شهادت با مــــن...
.
با همین چــــادر و چفــیه شده ام همســفرت... .
ای به قربـــان تو یارم ، شهـــادت با هم... .💓
.
❤️👇❤️👇❤️👇
@bakeri_channel
❤️👆❤️👆❤️👆
@rahian_nur
🔰معبودا!🔰
.
" #باکری " نیستم برایت #گمنام بمانم.
" #چمران " نیستم برایت #عارفانه باشم.
" #آوینی " نیستم #عاشقانه برایت #قلم بزنم.
" #همت " نیستم که برایت #زیبا بمیرم.
.
مرا ببخش باهمه نقص هایم
ولی
دلم #شهادت میخواهد.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Ещё