راهیان نور

#سپاه
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rAhian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
راهیان نور
🌸 #چشمهایش 🍃 🍁 🍂 💕 «... #شب_های_عملیات ، خیلی شب های عجیبی است. یکی نشسته گوشه ای و #وصیت_نامه می نویسد، دیگری مشغول دعا خواندن است. آن یکی برای #شهادت ش دعا می کند.صحنه های عجیبی در این شب ها دیده می شود. خیلی گریه آور و عجیب است. آدم متحیر می شود که اینقدر…
روح آن ها خیلی عظیم است. در دعا خواندن هایشان، در سینه زدن هایشان، در #کربلا کربلا گفتن هایشان، در #گریه هایشان. این ها آدم را یاد #صحابه ی صدر #اسلام در زمان #پیامبر (ص) می اندازند که چقدر عشق به #جهاد و #شهادت داشتند. چقدر #فی_سبیل_الله می جنگیدند. بدون ذره ای توسّل و توجه به مادیات، قدرت طلبی، ریاست طلبی، پول و جاه. همه چیز در دیدشان خداست و بس...»
💌
💌
💌
📢 قسمتی از سخنان #شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت 📣



📹 این #فیلم مربوط به فروردین ۱۳۶۲ ، عملیات #والفجر_یک ، #چنانه می باشد که #حاج_همت در سنگر فرماندهی #سپاه_۱۱_قدر در حال هدایت نیروها است...
🌸
🍁
🍁
.
.
.
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#شهدا
#شهیدان
#شهید_همت
#همت

@rahian_nur
⚡️ لابلای اخبار آشوب‌های اخیر این خبر گم شد

اتمام ماموریت #سپاه در مناطق #زلزله زده با احداث بیش از ۸۱۰۰ کانکس، ۶ بیمارستان صحرایی و توزیع روزانه ۱۵ هزار غذای گرم...

#وعده_صادق
@rahian_nur
‍ .
🔴سوال #منطقی!
.
چند تا سوال دارم!
از همه #مخالفین_حکومت!
از آرزو به دل های #براندازی جمهوری #اسلامی!
جواب سوال منو منطقی بدین لطفا!
.
بریزیم تو خیابونا؟
#انقلاب کنیم؟
بسوزونیم و بشکنیم و خراب کنیم؟
خوب بعدش؟
چجوری بسازیم؟
.
سیستم حکومتی جایگزینتون چیه؟
نصفتون که هنوز تو قرن بیستم موندین و آرزوی #سلطنت اونم از نوع هرزه های پهلوی رو دارین!
نصف دیگه تونم که میگین #دموکراسی بی قید #غربی!
فازتونو مشخص کنین لطفا!
.
اونوقت مهره های پیشنهادیتون کیان؟
قراره #مهدی_هاشمی رییس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادیتون بشه؟
میر حسین هم حتما سخنگوی #وزارت_خارجه؟!
کروبی هم رییس ستاد هدفمند کردن #یارانه ها!
وزارت ارشادم که میدین دست شاهین نجفی حتما!
صدا و سیما رو هم دست دلقک مجری حسینی؟
.
راستی اگه حکومتو عوض کردین تضمین میکنید دختر #صفدر و بقیه #آغازاده ها دیگه کاره ای نباشن؟
.
واقعا خیال میکنین اگه حکومت برگرده #دزدها و آغازاده ها میرن و فرشته ها میان؟

قول بهت میدم اولین گزینه وزارت راه حکومت غیر اسلامیتون عباس آخوندیه!
گزینه دیگه ای جز زنگنه تو حکومتتون برا وزارت #نفت دارین؟

قسم میخورم جناب ترکان که #اعتقاد داره فقط عرضه تولید قورمه سبزی و آبگوشت رو داریم هم تو حکومتتون پست میگیره!
.
با اینا میخواین حکومتو بسازین؟
.
واقعا فکر میکنین #مملکت قراره با یه عده نوجوون که تو #تلگرام حسرت لب ساحل دوران پهلوی و خانم بازی رو میخورن قراره اداره بشه؟
.
واقعا کشور اگه دست کسایی بیفته که نهایت آرمانشون #آزادی حجابه(شما بخون لختی اجباری) پیشرفت میکنه؟
.
واقعا فکر میکنی کشوری که میخوای بدی دست مخالفین #سپاه و تولید #موشک و اقتدار منطقه ای، امنیت و آرامش خواهد داشت؟
از #جنگ دور میمونه؟
.
پای آمریکا و انگلیسم که قراره به مملکت باز بشه! نگو نه که خندم میگیره! حتما #زیباکلام میخواد جلو آمریکا وایسه! حتما آمریکا و انگلیس پسر خوبی شدن و قراره بی خیال ایران شن!؟ #پینوکیو و گربه نره و روباه مکار دیگه؟!
.
واقعا فازتون چیه عزیزان؟
این چه فرهنگ جهان سومیه که وقتی کامپیوترتون سرعتش میاد پایین ری استارتش میکنین؟!
با ری استارت سیستم ویروس از بین نمیره!
.
ببین ویروس و انگل های کشور کین و اونارو بکوب!
تو سپاه و تولید موشک و کمک دفاعی به کشور همسایه ویروس پیدا نمیکنی!
.
.
پ.ن؛

💥شمایی که میگی حکومت باید عوض شه دقیقا بزرگترین خدمتو به کسایی میکنی که سالهاست دزدیدن و خوردن و الان هوس #قدرت و مقام دارن!
کارشون که باهات تموم شه مثل یه دستمال چرک میندازنت دور!
@rahian_nur
ندیدمـــ ڪسی را به آقایی تُ💙
#بسیجی
#شلمچه
#انقلابۍ
#سپاه
کانال تازه تاسیس فرهنگی و شهداایی 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
@janfadayrahbarm
#حمایت
تقسیم کار
شهر سر پل ذهاب به #ارتش و روستاها و مابقی شهرستان ها به #سپاه جهت کمک رسانی واگذار شد
ارتش و سپاه ید واحد این مملکت..
@rahian_nur
Forwarded from KHAMENEI.IR
🚨 همه دستگاهها با سرعت و همه توان به یاری آسیب‌دیدگان بشتابند
🏴پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی درپی حادثه تلخ و مصیبت‌بار زمین‌لرزه در غرب کشور

🔻بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و اندوه فراوان خبر زمین‌لرزه در غرب کشور را که به جان‌باختن جمعی از هم‌میهنان عزیز و زخمی شدن جمعی بیشتر انجامیده و خسارات بسیاری پدید آورده است، دریافت کردم.

⚠️#وظیفه_مسئولان آن است که در همین #اولین_ساعات با همه‌ی همّت و توان به یاری آسیب‌دیدگان بویژه در زیر آوار ماندگان بشتابند و با بهره‌گیری سریع از همه‌ی امکانات موجود، از افزایش تلفات جلوگیری کنند. #ارتش و #سپاه و #بسیج، با نظم و سرعت به آوار برداری و انتقال مجروحان کمک کنند و دستگاههای دولتی چه نظامی و چه غیر نظامی همه‌ی توان خود را برای یاری آسیب دیده‌ها و #خانواده‌های آنان به صحنه آورند.

🔳اینجانب از اعماق دل، این حادثه‌ی تلخ و مصیبت‌بار را به ملّت ایران بخصوص به مردم عزیز استان #کرمانشاه و بویژه به خانواده‌های مصیبت‌زده #تسلیت عرض میکنم و متضرعانه از خداوند متعال میخواهم که این محنت و رنج را مایه‌ی جلب رحمت و فضل خود قرار دهد و بر صبر و پایداری و مقاومت ملّت عزیزمان بیفزاید.

🔺 از #همه‌ی کسانی‌که میتوانند به نحوی در سبک کردن بار مصیبت و جبران خسارت مؤثر باشند درخواست میکنم که به یاری آسیب‌دیدگان #بشتابند.

والسلام علیکم و رحمةالله
سیّدعلی خامنه‌ای
۲۲ آبان ۱۳۹۶

☑️مطالب‌درباره‌رهبرانقلاب👇
http://telegram.me/joinchat/BVJQOTudY71xuff_eM03yg
🌹 چرا شهید حججی؟! 🌹


☢️بین این همه شهید نورانی مدافع حرم، چی شد که نام شهید حججی اینطور بر زبان ها افتاد؟


🔸چند تا دلیل اصلی داره:

🌷 این شهید در سن پایین "اسیر شدن" و مظلومانه سر مبارکشون از تنش جدا شد...

🌷به وسیله ی عکس ها و فیلم های این شهید که خیلی زود پخش شد، "معرفت مردم" نسبت به ایشون افزایش پیدا کرد.

🌳بسیاری از شهدای مدافع حرم در گمنامی و مظلومیت فراوان به شهادت میرسن. 🇮🇷طبیعتا خبر چندانی هم ازشون به گوش نمیرسه. خصوصا شهدای تیپ فاطمیون و تیپ زینبیون.🇲🇼🇵🇰

🌷تصویر معروف ایشون، شباهت زیادی به "واقعه ی کربلا" داشت...

طوری که با دیدن عکس این بزرگوار آدم ناخود اگاه به یاد قیام عاشورا می افته...

⭕️خصوصا اون داعشی که خنجر به دست و با چهره ی زشت خودش این شهید رو به اسارت گرفته

و خیمه ها و دود و لب های تشنه و...

🌺و میدونید که پیامبر فرمود در شهادت امام حسین علیه السلام یه حرارتی در قلب های مومنین قرار میگیره که تا قیامت خاموش نمیشه...

🏵و این عکس، شعله ای از اون آتش و حرارت رو در قلب های مومنین سرازیر کرد...

🌷اثر زهد و تقوای یه مومن، بر قلب های دیگران خیلی زیاده. مثلا شهید آیت الله نمر که توی عربستان به شهادت رسید، چقدر قلب های مومنین رو به درد آورد...

با اینکه شاید 99 درصد کسانی که به ایشون علاقمند بودن، حتی یه سخنرانی هم از ایشون نشنیده بودن

💕اما اثر اون عبادت های شبانه و تقوای فراوان اون بزرگوار، قلب های مومنین رو به خودش جذب کرد...

💖خلوص و تقوای شهید حججی هم باعث شد که قلب هایی که هنوز اثری از تقوا داشتن، شعله ور بشن و احساس همدردی کنن با خانواده شهید.

🌷وداع جانسوز شهید حججی با خانوادش و بوسیدن پای پدر و مادر نشون دهنده ی اوج تربیت زیبای دینی این شهید بود...

🌷فرزند خرد سال این شهید، آدم رو یاد سه ساله ی اباعبد الله الحسین انداخت و....


💖سلام خدا بر شهید محسن حججی و تمام شهدای مظلوم مدافع حرم....


#مدافعان_حرم
#شهید_محسن_حججی
#سپاه_در_قلب_ماست

━━━🔹🌸🔹━━━
@rahian_nur
━━━🔹🌸🔹━━━
Forwarded from KHAMENEI.IR
🌹ملت عزیز ایران، دل شاد کنید که کارهای بزرگی انجام دادید
✊🏻 تهاجم قدرتمندانه سپاه کار بزرگی بود

🔻رهبر انقلاب، صبح امروز در خطبه‌های نماز عید فطر:
🔹ملت عزیز ایران سرافراز باشند که کارهای بزرگی انجام دادند؛ دل شاد کنید، امید در دل بپرورانید، کارهای بزرگی انجام دادید؛ اندکی پیش از ماه مبارک، اولاً آن #انتخابات پرشور و باعظمت را توانستید به دنیا نشان بدهید؛ ثانیاً همین #راه‌پیمایی روز قدس، کار باعظمتی است.
🔹این تهاجم قدرتمندانه‌ی #سپاه به دشمنان هم کار بزرگی بود. ۹۶/۴/۵

☑️مطالب درباره رهبرانقلاب👇
http://t.me/joinchat/BVJQOTudY71xuff_eM03yg
راهیان نور
سفیـرعشق: ‌#قسمت_سی_وپنجم . 🌹مهدی پایین عکس حمید و دوستان شهیدش که به دیوار زده بود،روی کاغذ اسم هاشان را هم اریبی نوشته بود بعد؛چند تا نقطه چین و اسم خودش، #مهدی_باکری،دلش خون شد😔 #مهدی هیچ وقت از#شهادت حرف نمیزد،از شهادت خودش برای صفیه هیچ وقت نمی گفت،میدانست…
سفیـرعشق:
#قسمت_سی_وششم
.

#فردا صبح همسایه مان تلفن زد،گفت:"دایی آقا مهدی زنگ زد،گفت آماده باش میآد دنبالت"قرار نبود بیاید، #دلم مثل سیر و سرکه می جوشید😔،تا خانه را نفهمیدم چطور بروم؛تا رسیدم،زنگ زدم به دایی،از زن دایی پرسیدم:"دایی کجاست؟"
گفت:"رفته سر کار،کاری داری بگم شب بهت زنگ بزنه؟"تشکر کردم و گوشی را گذاشتم.
#از وسط راه پله خانم جعفری را صدا زدم و گفتم:"من زنگ زدم خونه ی دایی،او که تهران است،پس تو چی میگی؟"یک دفعه نشست روی پله و زد زیر گریه😭😔 همان جا فهمیدم چه شده،برگشتم توی اتاق؛نمیدانستم باید چکار کنم،گیج بودم،باورم نمیشد، #هر چه عکس از #مهدی داشتم ریختم وسطِ اتاق،مثل ماتم زده ها،نشستم و همان چند تا عکس را نگاه کردم😭،انگار ذهنم خالی شده بود،تا اینکه همه آمدند،دلم میخواست همان لحظه بروم پیش #مهدی،تنها چیزی که خواستم همین بود،اینکه بگذارند تا ارومیه کنار مهدی بمانم،تنها خیلی حرف ها داشتم که باید بهش میگفتم،چه وقتی بهتر از این؟
🌹مهدی دیگر کاری نداشت،هواپیما فرستاده بودند که ما را ببرد ارومیه،گفتم:"نه،من با مهدی میرم توی آمبولانس"
#نمی دانستم اصلا مهدی برنگشته😞،این را هم ازم پنهان میکردند.😢
#فردا صبح راهیِمان کردند،اول رفتیم تبریز،بچه های #سپاه آمدند تسلیت گفتند،خواستیم برویم ارومیه،منتظر بودم لااقل یک تکه ی راه را با مهدی بروم،دلم مهدی را میخواست،به دایی گلایه کردم،گفتم:"پس چی شد؟مگر قرار نبود من و مهدی با هم بریم؟"میگفتم و اشک میریختم😭😭،اما دایی فقط سکوت کرده بود😔،یک دفعه به دلم افتاد چی شده،گفتم:"نکنه او هم مثل حمید آقا برنگشته؟" درِ خانه را که به رویش باز کردند،چشمش افتاد به باغچه که از سرمای زمستان هیچ گُلی نداشت،مهدی این باغچه را دوست داشت و🌹 گلهایش را بیشتر🌹،صفیه توی همین خانه عروس شده بود،اما حالا چقدر با این خانه غریب بود،انگار اینکه همراه مهدی پایش را گذاشته بود توی این خانه،همه چیز رنگ و بو پیدا کرده بود،توی اتاق،عکس بزرگی از مهدی گذاشته بودند،یادش آمد تنها یادگاری که از مهدی برایش مانده همین عکس ها است و نشست کف زمین.😢 آنقدر حالم خراب بود که از آن روزها چیز زیادی یادم نمی آید،دور و برم شلوغ بود و همه می آمدند،تسلیت میگفتند و از مهدی تعریف میکردند و اشک می ریختند،حتی یادم نیست شب را کجا می خوابیدم،خانه ی کی می ماندم،چی میخوردم یا مراسم چطور برگزار شد،مراسم را مسجد جامع گرفته بودند و #آهنگران نوحه می خواند،تا صدایش را شنیدم،از هوش رفتم. .😞😞

#ادامه_دارد
@rahian_nur
راهیان نور
سفیـرعشق: #قسمت_سی_ودوم . 🌹(زیبایی در زبان نهفته است)🌹 #برای اینکه حرفش بیشتر تاثیر کند،ادامه داد:"در حدیث اومده گفتار مرد به #همسر خود که من تو را دوست دارم،هرگز از دل او بیرون نمیرود😊" #اینها را از کتابی که #مهدی این بار از قم براش سوغات آورده بود خواند،مهدی…
سفیـرعشق:
#قسمت_سی_و_سوم
.
🌷وقتی میرفت،تا سه چهار روز شارژ بودم،یاد حرف ها و کارهاش می افتادم،لباس هاش را که می شستم،جلوی در حمام می ایستاد و عذر خواهی میکرد که وقت نکرده بشوید،وظیفه ی خودش میدانست،مخصوصا ماه رمضان راضی نمیشد من با زبان روزه اینکار را بکنم😊،لباسهاش نو نبود،وقتی میشستم،بی اختیار برای خودم این بیت را میخواندم؛
🌹(گل من یک نشانی بر بدن داشت/یکی پیراهن کهنه به تن داشت)🌹
بعد #دلتنگی ها شروع میشد،بد اخلاق میشدم🤕،گریه میکردم😢،حوصله ی هیچ کس و هیچ چیزی را نداشتم،عین دیوانه ها با خودم حرف میزدم.🤒
#خانه مان و ستاد توی یک خیابان بودند،شاید کمتر از یک ربع فاصله داشتند،اما همین فاصله گاهی ما را یک هفته،ده روز از هم دور نگه میداشت.
🌟پشت پنجره می نشستم و وانت های#سپاه را که رد میشدند،نگاه میکردم
میگفت:"بذار من زنگ بزنم بعد در رو باز کن،شاید غریبه باشه،شبِ و خطر داره"
اما من گوش نمیدادم،می خواستم خودم در را رویش باز کنم.
((سرش را گذاشت روی سینه ی مهدی و تا جایی که توانست زار زد،آنقدر که پیراهنش خیس شد
مهدی دست برد زیر چانه ی صفیه و صورتش را که از گریه سرخ شده بود،بالا آورد و گفت:"آخه صفیه،تو همه رو ول کرده ای و چسبیده ای به من،🐾🐾این دنیا مثل شیشه ست،از دستت بیوفته،میشکنه،نباید دل بسته ش شد"🐾🐾
#اما مهدی برای او#دنیا نبود،نمی توانست مثل او فقط خودش را بسپارد و راضی باشد به هر چه او میخواهد،نمی توانست مثل او همه ی فکر و ذکرش جهاد باشد و آنچه رضای خدا است؛
🌟مهدی میدانست صفیه دست از این گریه ها که تازگی ها بیشتر شده بود،بر نمیدارد
گفت:"به این گریه ها جهت بده،نذار الکی هدر برن؛به یاد امام حسین باش😭 و مصیبت های خواهرش،زینب" 😔

#ادامه_ دارد

#شهدا

#یازهرا_س
@rahian_nur
راهیان نور
سفیـرعشق: #قسمت_بیست_وسوم . از ارومیه برای تسلیت گفتن به خانواده ی #شهدای_لشکرعاشورا رفتیم تبریز،بعد مهدی باید میرفت اردبیل،جاده ی تبریز_اردبیل آسفالت نداشت؛ #خاکی و پر از دست انداز، #مهدی گفت بمانم تا برگردد،دمغ بودم🤕،دستش را برای خداحافظی بالا برد و صداش…
سفیـرعشق:
#قسمت_۲۴# و ۲۵#
.
ما که رسیدیم #ایران،همه ی نیروها آمده بودند غرب،از فرودگاه رفتیم #دزفول،وسایلمان را جمع کردیم و راهی اسلام آباد شدیم، #این عملیات فریب بود،تنها توی سنگر فانوس روشن میکرده اند،اما در اصل،#عملیات_جنوب بوده،اینها را بعد شنیدیم
مجتمعی که در اسلام آباد #زندگی میکردیم،توی پادگان الله اکبر بود؛ دو طرفِ یک راه روی دومتر عرض،اتاق اتاق بود، #چهل خانوار میتوانستند آنجا زندگی کنند، #اما ما سه خانواده بودیم، #من و فاطمه با احسان و خانم کبیری و هر کداممان توی یک اتاق
یکی از اتاق ها را هم کردیم آشپزخانه
پادگان سوپر مارکت داشت،اما میوه را از شهر باید میخریدیم،از پادگان می آمدیم بیرون،لب جاده ماشین میگرفتیم تا شهر،تنها جرئت نمیکردیم برویم.😑
#دیگر میتوانستم برای مهدی غذایی که دوست دارد بپزم،تقویت شود؛😊
#سوپ و گاهی مرغ،از راه می رسید، 🌹طالبی فالوده☺️(فالوده خوری باشهدا😍) کرده بودم و پر از یخ میدادم دستش،دلش حال می آمد🌹
🌷سه چهار ماهِ اولِ زندگیمان،خواهرهاش سر به سرش میگذاشتند:"صفیه خوب بلده شوهر داری کنه🙈 مهدی تپل شده ای ها"😄
اما از وقتی رفت#سپاه ،روز به روز آب میشد🤕،کار زیاد،مسئولیت سنگین🌺
.
#اهواز همیشه از اینکه نمیتوانستم آنطور که دوست دارم بهش برسم، #دلم آزرده میشد،آب میوه گیری نداشتم، #بعضی وقت ها از بیرون براش میخریدم،اما نمیشد برای دو روز بخرم،اینکار را کرده بودم،فرداش دیدم ترش شده و مجبور شدم بریزم دور؛
#خوشحال بودم که میتوانم به مهدی برسم🙂،مهدی غذا که میخورد و تمام میشد،میگفت:"دستِ ننه م درد نکنه"😉
گفتم:"من زنتم،بگو دستِ زنم درد نکنه"😐
#گفت:"صفیه،اینجور جاها میشوی مامانم".😅
#وقتی خواست برود؛
پیشانیم را بوسید و گفت"و بعضی اوقات هم دخترم هستی" 🙈😄

#ادامه_دارد

#شهدا #شهید #شهادت

#یاعلی
@rahian_nur
راهیان نور
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری: #قسمت_بیست_ودوم . #راننده از بچه های لشکر بود،به من گله کرد:"شما نذارید آقا مهدی #تنها و بی محافظ رفت و آمد کنه😕،به حرف ما که گوش نمیده😒،شما یه چیزی بگید،آقا مهدی،شما فقط مال خودتون نیستید"👌 # سرش را به عقب، #به طرف…
سفیـرعشق:
#قسمت_بیست_وسوم
.
از ارومیه برای تسلیت گفتن به خانواده ی #شهدای_لشکرعاشورا رفتیم تبریز،بعد مهدی باید میرفت اردبیل،جاده ی تبریز_اردبیل آسفالت نداشت؛ #خاکی و پر از دست انداز، #مهدی گفت بمانم تا برگردد،دمغ بودم🤕،دستش را برای خداحافظی بالا برد و صداش را مثلِ بچه ها کرد و گفت😌:"اگه دختر خوبی باشی و بمونی،برات دودک اردبیل میارم"🙈
#دودک،ساز دهنی معروفِ اردبیل است،چیزی شبیه به فلوت،
دودک نیاورد اما خودش زود برگشت و با هم رفتیم قم،#زیارت و از آنجا#سوریه.😊
#سوریه دسته جمعی همه جا میرفتیم، #شش خانواده از بچه های #سپاه بودیم،یک خانه گرفته بودند که چند اتاق داشت و یک آشپز خانه و سرویس بهداشتی، #مردها میخریدند،می آوردند و خودمان پُخت و پَز میکردیم،با اتوبوسی که گرفته بودند،میبردند مان زیارت و خرید،مهدی از#بازار_حمیدیه برایم دوربین خرید.📸
#یکبار توی زینبیه سَرَم به #دعا و نماز گرم شد، #همه رفته بودند،بعد از نماز و زیارت،قرارمان توی اتوبوس بود،#یادم رفت😱،یکی آمد دنبالم"بیا که #آقا مهدی در به در دنبالت میگرده."🤐
#همه توی اتوبوس منتظر بودند،با خودم گفتم حالا مهدی چقدر عصبانی است🤕،اما تا من را دید،فقط پرسید:"کجایی؟"😍
#من عصبانیت مهدی را کم میدیدم👌👌؛مثلا اگر نماز صبحش قضا میشد، #از خودش عصبانی میشد،دلم میخواست ببینم وقتی از دست من عصبانی باشد،چه شکلی میشود، #میگفت:"مومنان بین خودشون به #رحمت و #شفقت رفتار میکنند، 🌹 #تازه تو که مرهم من هستی،چرا باید به تو خشم بگیرم؟"😊
#مرد ها دو روز رفتند لبنان،منطقه امنیت نداشت و ما را با خودشان نبردند،سفرمان دو هفته طول کشید.
.
#ادامه_داره

#شهدا #شهید #شهادت
@rahian_nur
راهیان نور
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری: #قسمت_یازدهم . حتی نمیگفت چه غذایی دوست دارد #چند بار پرسیدم،حالا خیلی بلد بودم!میگفت:"همه چیز" جایی #میهمان بودیم فسنجان داشتند،مهدی با اشتها خورد و خیلی تعریف کرد. #فهمیدم فسنجان دوست دارد، #گاهی برایش درست میکردم،کم…
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری:
#قسمت_دوازدهم
.
🌺بعد از #شهادت_امینی ، فرمان ده عملیات #سپاه ،رسما رفت سپاه روزی که با لباس رسمی آمد،ته دلم لرزید.
🍀من عاشق این لباسها بودم، #اما این لباسها باعث میشد من مهدی را کمتر ببینم، 🌸بعد از ازدواجمان رفته بود جهاد.
🐾باز دلم قرص بود اگر امروز و فردا نیاید،پس فردا میآید.
اما دیگر آمدن هایش بی حساب و کتاب شده بود. #یک وقت پانزده رو نمی آمد،تابستان بود و از #تنهایی کلافه میشدم. #چند وقت با خانواده ام رفتم باغ که تنها نمانم🍀
#درختان مو روی کرت های دو طرف باغ درهم کپه شده بودند و خوشه های انگور لا به لای شاخه هاشان پنهان بود🌹🌹
انگور ها را توی سبدهای چوبی دست باف بیضی که تا بازوی صفیه میرسید،میریختند تا پر شود.
#فقط کارگر آقاجون میتوانست آنها را بلند کند،به کول بکشد و ببرد کُنج باغ،آنجا که آفتابگیر است،ولو کند.
دوماه از صبح تا شب یک ریز کار بود؛چیدن،شستن،آبگیری،خشکردن،شیره جوشاندن.از وقتی یادش می آمد باغ همین بود. #صفیه حبه ی انگور را گذاشت توی دهانش،این چند روز انگورها به دهانش مزه نداشت،#مهدی کنارش نبود🌹🌹🌹

#ادامه_دارد
@rahian_nur
راهیان نور
.🌿🇮🇷🌿🇮🇷🌿 #قسمت_چهارم . #من مهدی را از قبل نمی شناختم #برادرش حمید آقا و خواهر بزرگشان را چرا #حمید اقا،مربی آموزش اسلحه مان بود،بعد از #انقلاب ،کاخ جوانان ارومیه تبدیل شده بود به #کانون جوانان #کلاسهای آموزشی داشتند،تیراندازی،امدادی،تفسیر،احکام #من آموزش…
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری:
#قسمت_پنجم
.
🌺بعد از آموزش اسلحه#امدادگری را نصفه رها کردم و رفتم جهاد سازندگی؛
#به روستاها ومحله های پایین شهر سر میزدیم و تا جایی که از دستمان بر میامد،مشکلاتشان را حل میکردیم.
#باکری ها در شهرک کارخانه قند زندگی میکردند.
🌺آنها خانواده های بی بضاعت شهرک را به ما معرفی کردند،اینطور بود که با خواهر بزرگ مهدی آشنا شدم.
#مهدی،مهندسی مکانیک #دانشگاه تبریز درس خوانده بود😊.آن موقع شهردار ارومیه بود🌿، اما وقتی آمد خواستگاری من،استعفا داده بود و با #سپاه همکاری میکرد.☺️
#ده روز از جنگ میگذشت.آن روز بعد از ظهر دوستم حمیده آمد خانه ی ما
حمیده تازه با یکی از بچه های شهربانی#ازدواج کرده بود؛
#آقای نادری مادر و خانم برادرم کنار ما نشسته بودند و چهارتایی با هم اختلاط میکردیم. #وقتی خواست برود،دم در تنها که شدیم
گفت:"مهدی باکری را میشناسی؟من رو فرستاده خواستگاری😌
#راستش آقای باکری دنبال یه همسر اسلحه به دست میگشت.🌺🙃
#ما شمارو معرفی کردیم.نظرت چیه درباره او؟"
من که نمیشناختمش
گفتم:"باید فکر کنم."😉🙈

#ادامه_دارد
@rahian_nur
#قسمت_اول
.
🌺پرده را عقب زد که مهدی را در کت و شلوار دامادی ببیند😊
#مهدی سرش را خم کرد و از زیر درخت انار که غرق گل بود،رد شد
#قدش از مرد دیگری که مثل ساق دوش همراهش می آمد،بلندتر بود
#کنار درخت آلو مکث کرد،اولین بار بود که صورت مهدی را از روبه رو میدید

#صفیه آهسته گفت:این هم آقای داماد
زن ها سرشان را اوردند نزدیک سر صفیه☺️
#مادر بزرگ پرسید:کدام یکی داماد است؟
#صفیه مهدی را نشان داد
"همون که اورکت پوشیده"
#ولباس سبز #سپاه که شلوارش بالای پوتین نیم دار گِتر شده و زانو انداخته بود
.
@rahian_nur
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🔶🔸بسم رب شهدا و صدیقین🔸🔶
می گفت: پاسدار یعنی کسی که کار کنه ،
بجنگه ،
خسته نشه
کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره...
یه بار توی جلسه ی فرماندهان داشت روی کالک شرایط منطقه رو توضیح می داد
یه دفعه وسط صحبت صداش قطع شد .
از خستگی خوابش برده بود .
دلمون نیومد بیدارش کنیم .
چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد ، عذرخواهی کرد
گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیده ام... راوی:از همرزمان سردار شهید مهدی باکری
.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُم
.
. .
#سپاه_پاسداران
#شهید_مهدی_باکری
#شهادت_هنر_مردان_خداست
#دفاع_مقدس
#پاسدار
#شهدا_شرمنده_ایم
@rahian_nur
🔶🔸بسم رب شهدا و صدیقین🔸🔶 می گفت: پاسدار یعنی کسی که کار کنه ،
بجنگه ،
خسته نشه
کسی که نخوابه تا وقتی خود به خود خوابش ببره...
یه بار توی جلسه ی فرماندهان داشت روی کالک شرایط منطقه رو توضیح می داد
یه دفعه وسط صحبت صداش قطع شد .
از خستگی خوابش برده بود .
دلمون نیومد بیدارش کنیم .
چند دقیقه بعد که خودش بیدار شد ، عذرخواهی کرد
گفت: سه چهار روز هستش که نخوابیده ام... راوی:از همرزمان سردار شهید مهدی باکری
.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُم
.
. .
#سپاه_پاسداران
#شهید_مهدی_باکری
#شهادت_هنر_مردان_خداست
#دفاع_مقدس
#پاسدار
#شهدا_شرمنده_ایم
@rahian_nur
پاسدار شهید محمد غفاری (کاوه پارسا)

نخبه اطلاعات و عملیات یگان صابرین سپاه پاسداران

شادی روحش صلوات🌹

#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
#شهید_محمد_غفاری
#شهید_کاوه_پارسا
#یگان_صابرین
.
.
.
#انتظارات #جامعه بین_الملل و خوشحالان داخلی از #جمهوری_اسلامی!
.
.
.
تو ذهن خیلی از #خوشحالان کشور اموری که بهش میخوایم اشاره کنیم جزو ملزومات و پیش نیازهای #پیشرفت تعریف شده!
جالبه که خیلی از این امور انتظارات جامعه مثلا جهانی از #ایران هم هست!
.
.
دیگه #مرگ بر #آمریکا نگیم! حتی گاهی بگیم #آی_لاو_یو آمریکا!
.
هر کی دلش خواست یکی یه شیشه #مشروب و #آب_شنگولی داشته باشه!
.
پسرا بتونن تا سن سی چهل سالگی به طور #آزاد و #قانونی چندین نفر از نوامیس مردم رو مثل #کفش و #لباس امتحان کنن و یکیشو به عنوان مونس سالهای آخر عمرشون به عنوان همسر انتخاب کنن!
.
تو فیلم هامون سه عنصر #هرزگی و مشروب و خشونت نقش داشته باشه!
.
#سپاه رو تعطیل کنیم
جز در زمین خودمون با دشمن و #تروریست ها نجنگیم
#غزه و #لبنان رو #بیخیال شیم
.
#همجنسبازی آزاد باشه!
#ازدواج با حیوانات علی الخصوص #الاغ آزاد باشه!
.
حق نداریم تکنولوژی های نوین از جمله #هسته_ای داشته باشیم!
.
بمب و #موشک به درد نمیخوره، باید پولشو بدیم #پوشک و پوشاک !
.
#اسراییل رو به رسمیت بشناسیم!
.
#قاچاقچیان مواد_مخدر رو اعدام نکنیم!
همزمان هم اجازه ندیم این مواد به اروپا و آمریکا ترانزیت بشه!
.
.
.
نیت جامعه مثلا جهانی از این انتظارات که برام کاملا روشنه!
.
ولی یه سوال دارم از خوشحال داخلی که همین انتظارات رو از حکومت دارن !
.
.
مصدق چرا توسط آمریکا سرنگون شد؟
مرگ بر آمریکا میگفت؟؟؟
بمب اتمی داشت؟
حامی حزب الله و فلسطین بود؟
.
.
اون بیست میلیون نفری که توسط انگلیس تو ایران از قحطی و گرسنگی مردن مرگ بر انگلیس گفته بودن؟
بمب اتمی داشتن؟
حامی تروریست بودن؟
. .
پ.ن؛
سوره آل عمران، آیه 118: اى کسانی که به خدا و رسول او ایمان آورده اید، از غير خودتان (بيگانگان) دوست و همراز نگيريد (اسرار و رازهاى پوشيده را به آنان نگوئيد، زيرا) ايشان از فساد و تباهى (و زیان رساندن) دربارۀ شما كوتاهى نمي كنند و مشقت و رنج (ضرر و زيان) شما را (در دين و دنيایتان) دوست دارند، دشمنى آنها از لحن و سخنانشان (که ناخودآگاه به زبان می آورند) پيداست و البته آنچه (از این كينه و دشمنی كه در دلهاشان دارند و در) سينه‌هاشان پنهان مي كنند بزرگتر (و بدتر) است. ما براى شما آيات و نشانه‌هايى را (كه دلالت بر وجوب دوستى شما با مؤمنين و دشمني تان با كفّار و منافقين دارد) بيان و هويدا نموديم، اگر عاقل و خردمند بوده و بيانديشيد.
.
#معین_ثائر
.
.
.
قانون؛
.
هر توهین به ‌دین ما=پاسخ به یکی از شبهات و رسوا کردن جعلیات باورهایتان
.
..
.
@rahian_nur
Ещё