راهیان نور

#خواهر
Канал
Логотип телеграм канала راهیان نور
@rAhian_nurПродвигать
824
подписчика
8,83 тыс.
фото
786
видео
813
ссылок
خدایا ای خالقِ عشقِ خالصِ شهید یاری مان کن در سختی هایِ راهِ وِصالت . . اداره کانال مردمی ست . ارتباط با خادمین کانال⬇️ . و . https://telegram.me/dar2delbot?start=send_r19oZRx
📢 #اطلاعیه_شماره_یک
. 📝ثبت نام خادمین افتخاری #برادر و #خواهر در معراج شهدای اهواز ✍️همزمان با نزدیک شدن به ایام سفرهای زیارتی راهیان نور در کشور ، کمیته جستجوی مفقودین از خواهران و برادرانی که تمایل به خادمی شهدا در #معراج_شهدای_اهواز (پادگان شهید محمودوند) را دارند ثبت نام نموده و از بین واجدین شرایط گزینش به عمل می آورد.
📝متقاضیان میتوانند با مراجعه به سایت کوله بار ( http://khademin.koolebar.ir )
و جهت تکمیل فرایند ثبت نام
1️⃣"کد ملی "
2️⃣ نام و نام خانوادگی
3️⃣و همچنین درج هشتک #خادم_معراج
را به کاربران زیر در تلگرام ارسال نمایند
@meraj_baradar. برادران
@meraj_khahar. خواهران خادمین شهدا میتوانند تا روز جمعه ۲۴ آذر ماه مشخصات خود را ارسال نمایند ❗️بدیهی است ثبت نام در سایت کوله بار به منزله تکمیل ثبت نام در #معراج_شهدا_اهواز نیست ضمنا زمان مصاحبه حضوری خادمین خواهر متعاقبا در 🌹کانال خبری معراج شهدا🌹 اطلاع رسانی خواهد شد. 🌸دوستان خود را به خادمی شهدا در #معراج_شهدا دعوت کنید ... 🔸نسآل الله منازل الشهدا
#خادم
#راهیان_نور
#راهیان_نور
#معراج_شهدا
#معراج_شهدا_اهواز
#اهواز
.
.
اون #قدیما!
.
.
شکممون #سیر بود!؟
.
یادمون رفته برنج غذای #اعیانی حتی خانواده های طبقه متوسط بود؟
مگه یادمون میره شبایی که غذای نصف #مردم #ایران نون و ماست بود؟
.
.
همه خونه داشتن و کسی مشکل مسکن نداشت؟!
.
یادتون رفته #اکثریت مردم تو یه خونه با هفت تا خانواده دیگه زندگی میکردن و خیلیا چیزی به اسم اتاق پذیرایی واتاق خواب جدا و... نداشتن!
.
#حکومت #عادل و #سالم داشتیم؟!#اختلاس نبود؟
.
مگه یادمون میره دهها هزار نفری رو که تو خیابون یا تو #زندان ساواک زیر #شکنجه مردن!؟
مگه یادمون میره #خواهر_شاه بزرگترین #قاچاقچی مواد #مملکت بود؟
هفت پشت شاه بعد سی و خورده ای سال دقیقا از کجا دارن میخورن؟ نون بازوشون؟یا پولهایی که زدن و بردن؟
.
#حقوق_زنان محترم بود و ارزش داشتن؟!
.
مگه یادمون میره دخترای ده یازده ساله ای رو که بخاطر #فقر تو روسپی خونه های شهر نو تن_فروشی میکردن!؟
یادمون نمیره مصاحبه شاه با شبکه خارجی که میگفت #عقل زنان کمتر از مرداست!
.
پاسپورتمون عزتمند بود؟!
اصلا پاسپورت به چه کار مردمی میومد که نودو نه درصدش آرزوشون نهایتا یه بار زیارت #مشهد بود؟
چه برسه مسافرت به پاتایا و آنتالیا!
.
.
ولی دلمون خوش بود!
.
چون رسانه نداشتیم!
فقیره با زندگی خودش حال میکرد و خیال میکرد #زندگی یعنی همین!
پولداره هم دغدغه ش این نبود که از خوشیهاش #سلفی بگیره و باهاش دل بقیه رو بسوزونه!
.
دلمون خوش بود چون وقتی پشت لب پسر که سبز میشد برا ازدواج نیاز نداشت خونه و #ماشین داشته باشه!#شغل پشت میز داشته باشه!
.
دختره لازم نبود از صندلی ماساژور دار تا غذاساز دوازده کاره تو جهیزیش باشه!
.
#ناموس مردم ناموس بود!داف نبود!پلنگ نبود!
.
دلمون خوش بود چون مقابل #دین خدا #لجباز نبودیم و خودمونو #علامه نمیدونستیم!
.
راه زندگی مونو منبر و مسجد تعبین میکرد نه دایره زنگی و ماهواره و چهار تا سلبریتی!
.
خوش بودیم و لقمه قدر دهنمون برمیداشتیم!
ساید بای ساید هشت میلیونی نمیخریدیم که پولی برای پر کردن توش نداشته باشیم!
وام نمیگرفتیم که باهاش تو یه دانشگاه زپرتی فوق لیسانس بگیریم!
.
دلمون خوشی هاشو وقتی از دست داد که تصمیم گرفتیم غربی و مادی زندگی کنیم!
.
.

پ.ن؛
#تاریخ رو نمیشه تغییر داد ولی میشه بزکش کرد!
ده درصدشو پررنگ کرد و جای صد درصد به خورد #عوام_الناس داد!
.
عواقب فراموشی تاریخ میشه پیرمردی که جوونیاش تو جوب شنا میکرده و از شابدولعظیم!!اونور ترنرفته، بیاد از عزت پاسپورت و تفریحات اعیانیش تو اون دوران بگه!
.
.
#معین_ثائر
.

https://telegram.me/saerin
.
#تلنگرانه
#روابط_خواهر_برادر_مجازی

همه میگن, اینچیزا عادی شده❗️
#خواهر،برادر مجازی الان مد شده❗️😳😳

تو این زمونه خواهر و برادر مجازی نداشته باشی یعنی بی کلاسی❗️😑😑😑

♻️خب یه سوال⁉️
چرا تو #چاه انداختن خودمون رو مد کردیم⁉️
🤔🤔🤔🤔🤔🤔

بهتره از این چاه بیایم بیرون,امکان داره,اون پایین چشم هامون خیلی چیزارو نبینه.
حتی نگاه خدا رو.....😔😔

🍀🎋🍀🎋🍀
خودت رو گول نزن
این فضای #مجازی هیچکس رو محرم نمیکنه😏
مجازی نامش #مجازی ست
#اعتمادبیجا نکنید⛔️
راهی نرو ک عمری همه رفته اند
و تهش جز #بن_بست چیزی نبوده😵
تا بوده،آسیب بوده و #آسیب..🤕

کمی #تفکر لطفا...
🆔 @rahian_nur
راهیان نور
سرداران بدروخیبرآقا مهدی و حمید آقا باکری: #قسمت_هفدهم . #اهواز بیشتر اوقات خانه بودم،با خانم جعفری؛همسایه ی پایین اُخت شده بودم☺️ #کار شوهرش طوری بود که شب می آمد خانه،چون خانه مان نزدیک به راه آهن بود، #بسیجی ها که با قطار میرسیدند اهواز، یک سر می آمدند،استراحت…
#قسمت_هجدهم
.
#قبل از رسیدن به ارومیه،بین راه یکی از دوستانش سوار شد و مارا شناخت،به مهدی گفت:"دلم میخواد بیشتر ببینمتون،کجایید بیام زیارت؟"🌹🌹
#مهدی برای خودش چنین شأنی قائل نبود،خیلی جدی جواب داد:"مگه من امام زاده ام"😕
#رادیو مدام مارش#عملیات میزد،این بار رفته بودند برای آزادی خرمشهر. #وسط عملیات تلفن زد،از او بعید بود،چیز خاصی نگفت،فقط احوال پرسی کرد،از آن طرف حمید آقا به خواهرش خبر داده بود مهدی مجروح شده و بستری است.آنها زنگ زدند به من که
"آقا مهدی زخمی شده و ما میخوایم بریم اهواز،می آیی؟"
گفتم:"پس چی،اصل کار منم."
#همان عصر راه افتادیم؛دوتا خواهرهاش و شوهر خواهرش،با فاطمه،خانم حمید آقا و پسرش احسان.با #اتوبوس تا باختران رفتیم، ماشین اهواز عصر حرکت میکرد،نمیتوانستیم صبر کنیم،کنار جاده ایستادیم،ماشینهایی که از همدان میرفتند اهواز سوار شویم،اتوبوس جا نداشت،راننده گفت:"بوفه جا هست،بنشینید،توی راه مسافرها پیاده میشن"
#خواهر های آقا مهدی و شوهر خواهرش بوفه نشستند،من و فاطمه و احسان نشستیم پشت اتوبوس که راننده میخوابد،تا خود اهواز دولا مانده بودیم، #هیچ کس بین راه پیاده نشد،احسان هم پسر بچه،شیطان؛میخواستیم ساکتش کنیم،نمی نشست
در را حمید آقا باز کرد، #مهدی روی پتو دراز کشیده بود و آرنجش را روی بالش تکیه داده بود و با دوستانش که دور و برش نشسته بودند گپ میزد،ما را که دید،باورش نمیشد؛هی میپرسید:"چجوری اومدید؟😳چه طور به این زودی رسیدید؟با هواپیما اومدید؟"☺️
ما میخندیدیم و میگفتیم"آره،اون هم با چه هواپیمایی"براش تعریف کردیم،قاه قاه میخندید.😂
یک هفته ای که مهدی توی خانه بستری بوده،حمید آقا و دوستانش بهش میرسیدند. #کمرش آسیب دیده بود،رنگ و رو نداشت،از بس ازش خون رفته بود،زرد شده بود😔مهدی را بردیم حمام،نمیتوانست بنشیند،روی یک تخته دراز کشید،خواهرش آب میریخت سرش و من میشستم.زیر لب هم برایش رجز میخواندم"
مهدی خدا به دادت برسه،بذار خواهرات برن،اون وقت به حسابت میرسم😐"مهدی هم به شوخی به خواهرش التماس میکرد"نرید،من رو با این تنها نذارید🤕،پشیمون میشید"بعد از یک هفته همه برگشتند ارومیه و ما تنها شدیم.🐾🐾🐾
.
#ادامه_دارد
@rahian_nur