راهیان نور

.
.
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین🌹
.
.
میشه نری ماموریت؟
_بخاطر تو میرم
خب اگه بخاطر منه نمیخوام بری..
_اگه نرم دیگه امنیتی باقی نمی مونه که تو بخوای باقی بمونی..
که با خیال راحت صبح ها بیدار شی و بری مدرسه !
که عصرها عروسکت رو برداری با مادرت بری پارک و بازی کنی..
که نفس بکشی تو این هوای قشنگ بارونی..!
تازه بابایی برات از ماموریت سوغاتی هم میارما ..از اون عروسک قشنگ سخنگو ها که دلشونو فشار میدی میگن بابایی بابایی..
_باشه بابایی..برو ولی زودتر برگرد
.
.
.
از کوچه دومی که داره میگذره از عروسک فروشی از همون عروسک قشنگا که سخنگو هستن میخره که مبادا یادش بره و دست خالی برگرده!
اتوبوس آماده حرکته!
گوشیش رو روشن میکنه و عکس دخترشو میبینه و لبخند میزنه!
قرآن رو باز میکنه در حال خوندنه که به آیه : وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ..
میرسه ..
صدای انفجار همه جا رو فرا میگیره!
بابایی رو دشمنا شهید میکنن!
عروسک سخنگو زیر قطعات اتوبوس افتاده و روشن شده و صدای:بابا بابا گفتنش فضا رو پرکرده‌..
بابایی شهید شده!
شهید شده که همیشه مراقب دخترش باشه ..
خونش رو داده که امنیت داشته باشیم
خودشم همیشه زنده هست و مراقب دخترشه...
دشمنا فکر کردن با شهیدشدن بابایی میتونن راهش رو پاک کنن!
اما هیچ وقت نفهمیدن که بابایی بعد از شهادتشم دست جوان هارو میگیره و کمک شون میکنه...
.
.
.
#انفجار_تروریستی_سیستان_و_بلوچستان
#برادرم_شهادتت_مبارک
#حواسمان_باشد_هنوز_داریم_شهید_میدیم
#مدیونیم
#😔🌹
#نویسنده_جزیره_مجنون
@rahian_nur

‍ ‌ 🌺🌺🌺🌺🌺

قابل توجه عزیزانی که علاقه مند به #دفاع از حرم حضرت #زینب (سلام الله علیها) و حضرت #رقیه (سلام الله علیها) میباشند و علاقمند به اعزام جهت #دفاع از حرم هستند ولی تاکنون موفق نشده اند...😔😔😔

از آنجایی که حضرت #زینب زنی بزرگ و #عفیفه بود

و از آنجایی که در سخت ترین شرایط حافظ #حجابشان بودند

و #حجابشان لحظه ای ازوجود مبارکش کنار نرفت

و آنچه آموختیم از #کربلا نتیجه صبر و #عفاف و شهامت آنان بود...

کسی که میگوید آرزوی دفاع ازحرم #زینب(س) را در سر دارد

🍁 #حجاب زینبی #حرم زینب است

خواهرم：مدافع #حرم زینب(س) بودن یعنی حفظ #حجاب و دفاع از #چادر زینب

#برادرم：مدافع حرم زینب(س) بودن یعنی مدافع حجاب زینب باش. مراقب #حجاب #ناموست باش.


یا علی

#مدافعان_حرم
#حجاب

🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
@rahian_nur

@rahian_nur
ویژه
هر شب بخشی از خاطرات شهید مهدی باکری از زبان همسر
.
🌿🌹🌿🌹🌿🌹🌿🌹

#قسمت_دوم
.
#مرد ها طبقه ی بالا بودند
من را صدا زدند بروم دفتر #عقد را امضا کنم
#برادرم یوسف و عاقد توی راه پله ها ایستاده بودند
بله را گفتم😌 و دفتر را امضا کردم و برگشتم
#چند دقیقه بعد،مادر بزرگ پرسید:"چی شد صفیه؟پس کی بله میدی؟"😳
گفتم:"مادر جون،تموم شد"🙈
#دل خور گفت:میگفتی اقلا یه دست میزدیم.و تازه شروع کردند به کف زدن
#این عقد ما بود😊
سفره هم پهن نکرده بودیم،چون خریدی نداشتیم
#کل خریدمان یک #حلقه بود که به اصرار مهدی خریدم💫. #یکی دو ساعت قبل از اینکه داماد بیاید، #حمید آقا،برادر مهدی آمد و یک آیینه ی مستطیلی دور فلزی کوچک و دو جعبه سیب زرد آورد
سیب ها مال باغ خودشان بود🙂🍎

#ادامه_دارد

‍ ‍ 💠
💠💠 @rahian_nur
💠💠💠
💠💠
💠
💠مهمانان ویژه مراسم عقد💠

همسرم از دوستان بسیار صمیمی و همکار برادرم #قاسم (علی) بودند که همین رابطه دوستی سبب ازدواج ما شد.
هنگامی که قضیه خواستگاری مطرح گردید آنقدر علی از خوبی های #آقا_حجت(محسن) برایم گفت که من دیگر نتوانستم هیچ حرفی بزنم.... از #ایمانش از #صبرش از #مهربانیش از اینکه بین دوستان به #عبدصالح معروف بود...

مراسم عقدمان 31 فروردین سال 93 مصادف با سالروز #ولادت_حضرت_فاطمه_الزهرا_(س) برگزار گردید.عاقد اون شب خیلی برامون دعا کرد تمام میهمانان دست به دعا برداشته بودند #فضای_روحانی زیبایی زیر آسمون شکل گرفته بود.

قضیه ای که برایم #جالب بود میهمانانی بودند که همسرم دعوت کرده بود!
وقتی مراسم تمام شد گفت: "خانم میدونی کیا امشب مهمونمون بودند؟"
گفتم: نه!
گفت: #حضرت_زهرا_(س) و #حضرت_علی(ع)

آنجا بود که فهمیدم فضای روحانی مراسم بخاطر حضور نورانی #میهمانان_ویژه_همسرم بود.

📚 ارسالی از #کاربران (همسر شهید)
🌹شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات
#خاطره
#برادرم_قاسم_دوماه_بعدازعقدمان_به_شهادت_رسیدند
#همسرم_شهید_مدافع_حرم_حجت_باقری (شهادت_۱۳بهمن۹۴)
#شهیدی_که_با_ذکر_یاحسین_به_شهادت_رسید