آن چه میپنداشتیم
مداد روی کاغذ تاب میخورد. منتظر آغاز بازیاش با خطوط آبیِ کاغذم و ایجاد انحنا برای تشکیل واژههایی نو. خطوط تنشان را قوس میدهند، روی هم میلغزند، هم را رها میکنند و بهم گره میخورند و چیزکی میسازند:
«دوست داشتن»،
تابِ بعدی.
«رفتن»،
«تکرار»،
«انجام»،
«رفتن سرکار»، «سرکار»، «کار»، «شیفت»، «ادامه»، «پول»، «لذت»، «آسایش»، «اشتباه»، «جان آدمی»، «دروغ»، «کم کاری»، «خستهانجامی».
مکث میکنم. میایستم. میاندیشم، به این تداعیهای صبحگاهی که از شیفت کاری روز پیش ناشی میشوند، به این احساسات سرریز شده و این واژههای زیسته.
کار باید چیزی باشد که دوست بداریاش. که به تکرار انجامش دهی. صبحها، شبها، عصرها بروی. ادامه بدهی. پولی هم بگیری و نپرسی که آیا لذتی هم هست؟ آسایش چه؟ اگر اشتباه کنی، چه میشود؟ سرزنش میشوی، روند را از تک و تاب میاندازی و شاید به خطر بیندازی جان آدمی را. توصیه میشود که در شلوغیهای داروخانه دروغ بگویی. بگویی که فلان دارو را نداریم، چون حیاتی نیست. بگویی که نمیتوانی فلان کار را انجام دهی، چون وقتش نیست. تو کمکار نیستی، بلکه خستهانجامی. از انجام دادن هزاران کار خستهای. یاد میگیری که کارت شده چک کردن تعداد و چند کلیک و تماس، که دیگر کارت ذهنی نیست و یدیست، که علم اغلب در آن جایی ندارد. به واقع پرورش تو با سرنوشت تو یکی نیست. تو برای پشت تریبون تربیت شدهای. برای آن که بگویی حاجتی به مکملها نیست و غذا کافیست، آنتیبیوتیک نا به جا دودمانمان را به باد میدهد، طب سنتی طب مکمل است، فلان دارو در فلان کس فلان عارضه را میدهد. تو فقط بگویی و بگویی و بگویی و هیچ کس برایت تره خرد نکند. که تو داروخانهچی هستی و بس.
دنیای ذهنی ما در واقعیت وجود نداشت. شاید روزی باشد. شاید روزی نظام آموزشی هم کاربردی باشد، هم راهبردی. هم علمی باشد، هم تجاری. شاید روزی داروسازان در ناعدالتیِ علمی گم نشوند و به آنها گفته نشود که: مگه تو دکتری؟
شاید این گونه نوشتهها آجرهای آن روزها باشند، تلنگری برای آن که ما بیش از داروخانهچی هستیم، که باید از بیمار بپرسیم، و مانند پزشک آن جاییم تا روند درمان بهتری داشته باشد. که از درمان دلزده نشود. آن روزها با جملاتی چون: «خیلی بهشون رو نده، فقط رد کن بره، خودش باید بخاد که کمکش کنم، حالا یه ورق آنتیبیوتیک بده»، نابود میشوند. ندانستنشان شاید از نخاستن ما باشد. این جامعهی درمانیست که وظیفهی شناساندن قابلیتهایش را دارد. شناساندن آن که ما داروفروش نیستیم و داروپزشکیم.
@pouchakjan
#شکوه