Смотреть в Telegram
چند بهم می‌خوره؟ از کسی بپرسید چند ساله‌ای؟ جوابش همین یک جمله است. هر بار هم پِقی میزنم زیر خنده و می‌گویم چه سوال بدی. قدیم‌تر خیال می‌کردم این مدل پاسخ، کلیشه‌ی زنانه‌ای باشد که گفته‌اند به عدد سنشان حساس‌ترند. بعد دیدم نه بابا. حتی سر در نیاوردم بالاخره دوست دارند عدد بزرگتری بشنوند یا عدد کم‌تر خوشحال‌شان می‌کند؟ آخر هم کلافه می‌شوم و یقه می‌گیرم که خب درست و حسابی بگویید چند ساله‌اید، این بازی‌ها برای چه؟ به نظرم سن فقط یک عدد نیست، انباشت تجربه‌ی سالیان زندگی آدم‌هاست. حرف‌ها و فکرهای جوان‌ترها به رؤیا و ایده‌آل‌خواهی نزدیک‌تر است. می‌گویند بلندپرواز. لابد در سنین بالاتر، سرخوردگی‌ها و ناکامی‌های بیشتری را تجربه کرده‌ایم.‌ پر و بال خیالمان شکسته‌تر است، پاهایمان روی زمین بیشتر. می‌گویند محافظه‌کار. فکر می‌کنم با رنج‌هایمان تربیت می‌شویم. گاهی رشد می‌کنیم. می‌شود با انباشت تجربه‌ها، متواضع‌تر شویم. گاهی اما ترس‌خورده و منفعل می‌شویم. با داشتن فرصت سال‌های بیشتر، مهارت‌هایمان هم -از سخت و نرم- عمیق‌تر می‌شوند. باز همان حرف دیشب. این عدد سن‌ بهمان بیاید یا نیاید، تیزپای عمرمان دارد می‌رود. دارد می‌دود. دلداری مابعدالتحریر: هنری فورد گفته هرکس از یادگیری دست بردارد پیر است، حتی اگر بیست‌ساله. تا یادگیری را ادامه می‌دهی جوان می‌مانی.
Telegram Center
Telegram Center
Канал