🔴 #حتما_بخوانید//
اینجا چرا همه بی اعصاب هستند؟! امروز خواستم یک روز متمایز را تجربه کنم و ضمن انرژی مثبت کمی نسبت به روزهای قبل خوشحال تر باشم...
صبح از منزل بیرون آمدم تا به کارهایم برسم، سوار تاکسی شدم و سلام کردم، در جواب سلام بنده نمیدانم راننده تاکسی واقعاً جواب سلام داد یا حرف بد و یا ... چون صدایی را از راننده شنیدم که نتوانستم تشخیص دهم چه گفت، کرایه را بهش دادم، یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی! راننده
#بی_اعصاب چون خورد نداشتم و اسکناس ۱۰ هزار تومانی بهش دادم نزدیک بود قورتم دهد
😁از تاکسی جان سالم به در بردم و برای چند کار مالی به یکی از بانکها مراجعه کردم، به کارمند باجه سلام کردم و ایشون تنها سری تکان داد بدون آنکه ببیند چه کسی به وی سلام کرده است، از ایشان خواستم یکی از خدمات بانکی همراه را در موبایلم برایم فعال کند که با گذشت ۲ ساعت آخر گفت برو خودت هر کاری میخواهی انجام بده و امروز من نمیتوانم این خدمات بانکی را برایت فعال کنم، بنده خدا
#اعصاب نداشت و در طول این ۲ ساعت باور کنید حتی یک لبخند کوچک بر لبهایش جاری نشد، بدبخت تاس هم بود
😁ساعت نزدیک به ۱۱ شد رفتم یکی از مجتمع های به اصطلاح قطب اقتصادی مهم شهرستان، خواستم یک شلوار بخرم، تقصیر من نبود واقعاً انتخاب سخت بود، پس از امتخان کردن ۲ شلوار مغازهدار
#بی_اعصاب نارحت شد و گفت: آقا اصلا من امروز کالایی نمیفروشم و بفرما بیرون! اون بنده خدا هم انقدر حرص خورده بود که وزنش دست کم ۱۳۰ کیلو میشد
😁آنجا هم جان سال به در بردم هر چند نتوانستم آنجا شلوار بخرم، گفتم حالا یک روزه دیگه... رفتم میوه فروشی، آخه همسرم گفته بود برای ظهر گوچه و کاهو یادت بره خونه نیا!
😁خلاصه رفتم میوه فروشی در خیابان جمهوری اسلامی، واقعاً کاهوهایی که داشت خیلی داغون بودن، گفتم آقا لطفاً برگهای خراب شده رو بکن و کاهوی خوبی بهم بده، میوه فروش چشمهایش را قلمبه کرد و با لحنی تند و
#بی_اعصاب گفت، من هم همینطور خریدم، میخواس بخواه نمیخوای به سلامت! خُب واقعاً کاهوها به درد نمیخورند و از مغازه اومدم بیرون، همین که چند مغازه پایین تر اومدم صاحب خانه را دیدم، همونجا «نێوکم کەوت»
😁 سلام کردم و با خنده چاپلوسانه عرض ادب، با نوک زبان جواب سلام داد و گفت لطفاً تارخ ۲۹ اسفند خونه رو خالی کن چون میخوام بفروشمش، نمیدونم چرا صاحب خانهمم
#اعصاب نداشت! من که همیشه اجاره را سر موقع پرداخت کردم!!!
خلاصه نمیدانم چرا مردم شهر من پیرانشهر این روزها
#اعصاب ندارند، شاید دلیلش وضعیت اقتصادی باشد ولی همه که نیازمند نیستند!!!
راستی چرا این روزها کسی در پیرانشهر
#اعصاب ندارد؟! چرا من در این شهر خندهای بر لبها نمیبینم؟!
✍ محمدامین پادگانه به نقل از یک دوست✅پیرانشهر رووداو
🆔:
@piranshahrrudaw