#تفسیر_ادبی_وعرفانی_سوره_نساء ۸۶_____وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٖ..... ..
خداوند در این آیت بندگان را به آداب عشرت و صحبت تعلیم می دهد ،
که هرکه آراسته ادب نباشد ،
شایسته صحبت نبود و آداب صحبت برسه گونه است :
یکی محبت باحق است به ادب موافقت دوم محبت باخلق است به ادب مناصحت ،
سوم محبت بانفس است به ادب مخالفت و هرکس که پرورده این آداب نیست ویرا باراه حق هیچ کار نیست ودر درگاه پروردگار او را قدر وشان نیست!
و خداوند اول مصطفی را به آداب آراسته کرد لاجرم شب معراج آن مقام یافت وبا خلق خدا آداب صحبت نگه داشت تا در حق او فرمود:
ای محمد : تو دارای خوی بزرگ ونیکو هستی ،
واصول آداب صحبت در معاملت با حق آنست که در هر کاری علم بکارداری وشریعت را بزرگ داری واز آرزوها پرهیز کنی و ازجای تهمت وگمان آن برخیزی و در پرستش خداوند از وسوسه و کاهلی دورباشی وخدارا به غفلت نام نبری ودین را به بازی نداری و در گفتار و رفتار و کردار و دیدار ، ورع وخلوص کارفرمائی و هرگز از خود راضی نباشی ودر هرحال توبه برخود واجب دانی.
@Pious114💞مــتــقــیــان
💞 گویند : بایزید بسطامی علیه رحمه
در صفا وصدق خویش چنان از خود ناخشنود بود که گاهی تسبیح او این بودی که روی بخودکردی وبا انگشت اشارت نمودی وگفتی:
تو چه کاره ای ؟
تو پست دارنده روزگاری !
یکی از صحابه پیغمبر (معاذنام ) در صفای دین خویش چنان ازخود ناخشنود بود که به در خانه ها شدی و
گفتی : بیائیدیک ساعت با ایمان باشیم!
✅ پیر طریقت گوید : خداوندا ، یک دل پردرد دارم و یک جان پر زجر ،
خداوندا ، این بیچاره را چه تدبير ؟
بارخدایا ، درماندم نه از تو ، لكن درماندم درتو ، اگر هیچ غایب باشم گوئی کجائی ؟ وچون به درگاه آیم ، در را نگشانی !
پروردگارا ، چون نومیدی در ظاهر اسلام حرمان است ، و امید در عین حقیقت بی شک نقصان ، میان این و آن رهی را باتو چه درمان است ؟ و چون شکیبائی در شریعت از پسندیدگی نشان است و ناشکیبانی درحقیقت عین فرمان است ، میان این و آن رهی را باتوجه برهان است ؟
خداوندا ، هرکس را آتش در دل است و این بیچاره را آتش درجان ،
از آنست که هرکس را سروسامانی است و این درویش را نه سرو نه سامان !
اما اصول آداب صحبت با خلق آنست که هیچ گاه نصیحت کردن و شفقت نمودن از هیچ مسلمانی بازنگیری وخودرا از همه کس کمتردانی وحق همه کس را فرا پیش خویش داری ،
وانصاف همه از خود بخواهی ،
و به طریق ایثار و مواسات وحسن خلق باخلق رفتار کنی وازخلاف ومعارضه برادران و دروغ گوگفتن ایشان پرهیز کنی و به امرونهی صریح از ایشان درخواهی وایشانرا سخن درشت و پاسخ ناهنجارنگونی .
کسی از ذوالنون مصری رحمه الله پرسید :
با که محبت و معاشرت کنم ؟
گفت : با کسی صحبت کن که مِلك ندارد یعنی آنچه دارد بخود ندارد ومال خویش نداند که هرجا خصومتی افتاده از آنجا افتاده که توومنی در میان است ،
و چون ومنی از میان برخیزد
هیچ خصومت و دشمنی وجنگ نماند و هیچ حالی از احوال توبرتو منکر نگردد وداند که نه معصومی تاعيب بتو راه نیابد ،
و در دوستی انکارحال دوست خود محال است و دوستی آنجا است که انگار در میان نیست.
@Pious114💞مــتــقــیــان
💞