در اطاقی که من هستم
دیوارها فراموش نمیکنند
لحظههایی را که من
بیکس ترین عابر خیابانهای مصیبت بودهام
و تصویر بیماری پدرم را
بر فراز پژمرده ترین درختان سیب
ساعتها گریسته ام
در همه لحظههای تنهایی من
دیوارها فراموش نمیکنند پنجره ای را
که
در زاویهٔ غمناک عشق گشوده میشود
*
در ساحلی که تو هستی
صدا، صدای چیست
صدا، صدای کیست
آیا صیادی که تنهاترین صیادهاست
مرثیهٔ عشق های مقطر آبی را
به قلب مکرر ماهیها میرساند ؟
باد میگوید
رودخانه را سرگرم کنید
چه فریبی
وقتی که عطوفت شیشهای آبها
صدای استخوان میدهد
و سلسلهٔ بیرحم مرغ های ماهیخوار
از سرزمین خوابهای دریایی
برمیگردند.
#صفورا_نیری#ساده_در_باد ۱۳۴۸
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه▪️به
#انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈