چون تابستان اندام بزرگوارت را برای من میزایی. تکخال و شیهه تپشهای نوظهور من است. شب غرابه های خالی ی عطش. شب شاهرگ و دو ریه که به نام شببوهای مومن ثبت میشود. ما دو، مکمل واقعیت این شب که تنها از آن ما دو، مبین ما دوست. شبی که فلس میفشاند شبی که حیاطهای کوچک آفتابرو بر آن گستردهست و بوتههایی را از خورشید و باران بینیاز میدارد شفقی سرخ خاندمت میان ختمی و خون: نیمی از تو در تابستان جاری ست.
پینوشت: بیژن الهی، مانند عباس نعلبندیان در برخی شعرها رسم الخط خود را رعایت میکردند مانند: خاندمت، استخان، سندلی و ...