.
#یادکرد#آلبومهاپر، تصویرگر ملال آدمی است و کارور سرایندهی این ملال
#عطیه_رادمنش_احسنیاین متن به یاد ریموند کارور (۱۹۳۸ – ۱۹۸۸) نویسنده و شاعر است در سالروز رفتناش به سال ۱۹۸۸ در امریکا. در حالی که پوشههای نصفه و نیمهی زیادی از داستانها در اتاق کارش در انتظار او بود تا آنها را به سرانجام برساند.
ریموند کارور، نویسندهی امریکایی، زندگی پیچیده و عجیبی داشت ـ کارور همیشه مستأصل بود از کمبود وقت برای نوشتن. خیلی زود ازدواج کرد و بلافاصله بچهدار شد و تا سالها زندگیاش در تلاطم بچهداری و کارهای کمدرآمد و نامتناسب با روحیهاش، مثل پیشخدمتی و نگهبانی ساختمان برای امرار معاش گذشت. در فاصلههای کوتاهِ بین این شتاب اجباریِ زندگی، شعر و داستان کوتاه مینوشت. داستانهایی که یک لاکونیسم حیرتآور از تنهایی آدمی را تصویر کردهاند. طوری که ناباکوف از آدمهای داستانهای کارور به عنوان آدمهایی بیرؤیا یاد میکند. آدمهایی که فقط نفس میکشند و آنچنان عاجزند که لرزه به پشت ما میاندازند.
خودش میگوید که ناچار به نوشتن داستان کوتاه بوده؛ به خاطر ضرباهنگ پرشتاب زندگی روزمرهاش. نوشتن رمان، برای او یک رؤیای دستنیافتنی بوده. رؤیایی که بعد از آشنایی و ازدواج با تس گالاگرِ شاعر، و شور و نظمی که گالاگر به زندگی او داد، تبدیل به واقعیت شد. گالاگر منبع الهام او بود، هرچند دیر شاید. رمانی که به انتها نرسید و کارور در سن پنجاه سالگی بر اثر سرطان ریه درگذشت.
در کنار کارور، همواره یک نقاش امریکایی نیز در ذهن مخاطبها تداعی میشود. نقاشی که تصویرگر همان لاکونیسم استیصالی از تنهایی آدم است. «
ادوارد هاپر» نقاشی است که میشود همان جملهی ناباکوف را دربارهی داستانهای کارور، برای توصیف محتوایی تابلوهای او نیز به کار برد.
هاپر، تصویرگر ملال آدمی است و کارور سرایندهی این ملال. این کلافهگیِ در وجود و ماندن در خویش. تشابه معنایی کار هر دو و نگاه فردی به رئالیزم و مینیمالیزم، در حدی است که حتا برخی از ناشران برای طرح جلد آثار کارور از تابلوهای
هاپر استفاده کردهاند.
در زیر تصاویری از ریموند کارور و تابلوهایی از
هاپر که یادآور برخی از داستانهای کارور است، آورده شده. آلبوم را ورق بزنید:
یک. ریموند کارور پشت میز کار خود، در خانهی مشترکشان با تس گالاگر شاعر در خیابان سیراکوز نیویورک
دو. ریموند کارور و همراه زندگیاش در سالهای آخر «تس گالاگر»
سه. نام تابلو «دختر در حال خیاطی»، ۱۹۲۱، تداعیکنندهی داستان «همسایهها»
چهار. نام تابلو «یکشنبه»، ۱۹۲۶، تداعیکنندهی داستان «مراقب باش»
پنج. نام تابلو «ساعت یازده صبح»، ۱۹۲۶، تداعیکنندهی داستان «چرا نمیرقصید؟»
شش. نام تابلو «اتاق هتل»، ۱۹۳۱، تداعیکنندهی داستان «شما دکترید؟»
هفت. نام تابلو «نمایش نیویورکی»، ۱۹۳۹، تداعیکنندهی داستان «کلیسای جامع»
https://t.me/peyrang_files/131#ریموند_کارور#ادوارد_هاپر@peyrang_dastanwww.peyrang.org