.
#مصاحبهگزینش: گروه ادبی پیرنگ
توصیههای ويليام فاكنر به نویسندهها
«هرگز راضی نباش»
• نیکول بیانچی
ویلیام فاکنر سال ۱۹۴۹ جايزهی نوبل ادبيات را برای «ادای خدمت قدرتمندانه و هنرمندانهاش به رمان مدرن آمريكايی» دريافت كرد. همچنين برای رمانهای «يک افسانه» ۱۹۵۴ و «رودخانهها» ۱۹۶۲ برنده جايزه پوليتزر شد.
با اين وجود او در اين
مصاحبه، فاش كرده بود هرگز از كارش رضايت نداشت. او توضيح داده بود نويسندگان آرزوی كمال ايدهآلی را در سر میپرورانند؛ كمالی كه هرگز نمیتوانند به آن دست يابند. او گفته بود: «همهی ما در مسير دستيابی به رويای كمالمان شكست میخوريم. بنابراين بر پايه شكستی باشكوه برای انجام غيرممكن، خودمان را ارزيابی میكنيم.» فاكنر بر اين باور بود كه غيرممكن است نويسندهای داستانی كامل و بیعيبونقص بنويسد. هر چند تلاش برای نوشتن اثری كامل در نوع خود مشقتی باشكوه است. در واقع آن سهم از تلاشی كه براي انجام غيرممكن میكنی، مهم است.
فاكنر در اين
مصاحبه میگويد اغلب كارهای او هم در داشتن چنين مولفهای با شكست مواجه شدهاند:
«به نظرم، اگر بتوانم تمامی آثارم را دوباره بنويسم، ترغيب میشوم كه آن را بهتر خواهم نوشت، همين سالمترين شرايط يک هنرمند است. به همين خاطر است كه او به كار كردن ادامه میدهد، دوباره میكوشد؛ او هر بار اين باور را دارد كه اينبار موفق میشود. البته موفق نمیشود و به همين خاطر است كه اين شرايط سالم است.»
اينها جملات رماننويسی است كه دو جايزه پوليتزر را تصاحب كرده و در اين
مصاحبه به ما میگويد اين رمانها بهتر از اين هم میتوانستند باشند. فاكنر میدانست مهم نيست چه مینويسد چون هميشه در نوشتارش خطايی هست. اما اشكالی هم ندارد چرا كه دفعهی بعدی هم هست. با اثر بعدیاش به هدفش هم نزديکتر میشود. موضوع مهم همين است. بنابراين ما نبايد طی روند خلق، شهامتمان را از دست بدهيم. نخستين داستانی كه مینويسيم احتمالا ما را مايوس میكند اما وقتی با داستان بعدی درمیافتيم، میتوانيم آخرين نوشتارمان را بخوانيم تا ببينيم چطور پيرنگمان را جفتوجور كنيم يا شخصيتهای پيچيدهتری خلق كنيم. مطمئنا مهارتمان بهتر میشود.
فاكنر میگويد آگاهی ما از واقعيت كامل نبودن داستانمان بايد انگيزهای برای ادامه تقويت مهارتمان باشد. با نوشتن رمانی تازه، داستان كوتاه يا شعر و برداشتن هر قدم رو به جلو، قدمی به سوی كمال برداشتهايم.
وقتی خبرنگار از فاكنر میپرسد قاعدهای برای تبديل به رماننويسی خوب وجود دارد، او میگويد:
«۹۹ درصد استعداد... ۹۹درصد انضباط... ۹۹ درصد كار... نويسنده هرگز نبايد از كاری كه انجام میدهد، راضی باشد. هرگز كارش به آن خوبی كه میتواند، به مرحلهی اجرا درنمیآيد. هميشه روياپردازی كنيد و هدفتان را بالاتر از آنچه از عهدهتان برمیآيد، قرار دهيد. خودتان را اذيت نكنيد كه بهتر از همنسلان يا پيشينيانتان باشيد. سعی كنيد از خودتان بهتر باشيد.»
فاكنر بر استعداد تاكيد میكند. اما به همين ميزان بر انضباط و كار هم تاكيد دارد. هيچوقت نبايد خيال ما نويسندهها راحت باشد. حتي اگر فكر كنيم آخرين نوشتهمان، بهترين اثری است كه از خود به جا گذاشتهايم، هنوز هم میتواند بهتر از اين باشد. همان طور كه فاكنر میگويد هرگز راضی نشويد. محدودهای برای روياهایتان در نظر نگيريد.
اين توصيهی فاكنر كه «سعی كنيد از خودتان بهتر باشيد» را دوست دارم چرا كه اغلب به راحتی آب خوردن در دام مقايسه نوشتهام با نويسندههای محبوبم میافتم.
وقتی داستان كوتاه مینويسم، وسوسه میشوم آن را با داستانهای كوتاه او. هانری، لوئيجی پيراندلو، ری بردبری، اف. اسكات فيتزجرالد، ادگار آلن پو، ارنست همينگوی و خيلیهای ديگر مقايسه كنم. اشتباهم همين است. خودم را آماده شكست میكنم.
بايد اين نويسندهها را معلم خودم بدانم و داستانهایشان راهنمایی برای من باشد اما نبايد نوشتهام را با آثار آنها مقايسه كنم. كار من در مقابل آنها كاستیهایی دارد و همين بهشدت دلسردكننده است. در عوض بايد آنچه را كه فاكنر گفته است، به خاطر بسپارم.
فاكنر میگويد بايد متر اندازهگيری كارهایمان، خودمان باشيم؛ اين نوشته بهتر از آخرين نوشتهات است؟ چطور میتوانی آن را بهتر كنی؟ چطور میتوانی مهارتهايت را بهتر كنی؟
فاكنر در همان
مصاحبه با پاريس ريويو میگويد:
«روشی مكانيکی برای نوشتن وجود ندارد، هيچ ميانبری هم نيست. نويسنده جوان اگر بخواهد فرضيهای را دنبال كند، يک ابله به تمام معناست. از اشتباههایتان درس بگيريد؛ انسان فقط از خطاها درس میگيرد. هنرمند خوب معتقد است هيچكس آنقدر خوب نيست كه توصيهای به او بكند.»
#ویلیام_فاکنر منبع: روزنامهی اعتماد، ترجمهی بهار سرلک
@peyrang_dastanwww.peyrang.org