فرض كنيد
#خشونت در ذات و طبيعت "انسان" است و هيچ عاملي نمي تواند آن را تغيير دهد. آن وقت تنها راه رهايي از اين شرّ همان كنترل ذات است. تنها ابزاري هم كه براي كنترل اين ذات مي شناسيم همان چيزي است كه نام "جامعهء مدني" بر آن نهاده اند؛ جامعه اي كه اساس و بنيانش بر قانوني استوار است كه منافع كل، يا حداقل اكثريت، جامعه و نه قشري خاص را پاسداري كرده و ضمانت اجرايي آن را نيز فراهم كرده باشد.
اين قانون بايد توسط
#نمايندگان خود مردم طرح شود.
#مردم بايد اين حق را داشته باشند كه
#مجريان قانوني را كه خود طراح آن بودند، به صورتي قانوني، تحت كنترل داشته باشند. به كساني كه خود مردم به قدرت رسانده اند اجازهء فاسد شدن ندهند. قانون بايد به مردم اين قدرت را بدهد كه فاسدان حكومتي را، بدون خشونت، از مسند قدرت به زير آورند.
پاسخ اين سوال كه آيا راه حلي براي پايان خشونت وجود دارد يا خير؟ تنها در يك كلمه خلاصه مي شود و آن "قانون" است.
اگر نظريهء موتاسيون بيولوژيست ها را بپذيريم و قبول كنيم كه با تغيير شرايط عيني و محيطي، ذات بشر نيز تغيير مي كند، باز هم تا رسيدن به آن مرحله راه ديگري جز متوسل شدن به "جامعهء مدني" و قوانين آن نمي بينيم.
نسل هاي بسياري بايد در
#صلح زندگي كنند تا خشونت را فراموش كرده و صلح گراييشان ذاتي شود...
https://telegram.me/Pazudharma