Pazudharma

#ببر_سیبری
Канал
Логотип телеграм канала Pazudharma
@pazudharmaПродвигать
378
подписчиков
3,01 тыс.
фото
249
видео
1,98 тыс.
ссылок
پازودارما به معناي قانون حيوانات است. صفحه ما در اينستاگرام نيز به همين نام است. خوشحال خواهيم شد با ما در ارتباط باشيد: @be_he_moos "به هه موث" به معناي حيوانات است🐾
Forwarded from اتچ بات
🖋 حکایتِ منجمِ «گلستان سعدی» و حکایتِ معماریان!

▪️در مقطعی از زمان که #ببر_سیبری را به تازگی از دست دادیم و #هیرمان هم حال و احوال خوبی در #باغ_وحش_ارم تهران ندارد و شامپانزه ای ارزشمند که بومی ایران نیست و به زعمِ همین دوستداران حیات وحش گونه ی مهاجم شناخته می شود و یکی از آنها به فرزندخواندگیِ دامپزشکِ ارشد ارم در آمده است تا به «سلبریتی عروسکی» و بازیچه تبدیل شود، #تریبون هایی که #ایمان_معماریان در دست می گیرد تا از آنها برای تبلیغِ «آسیب رسان بودن سگ ها برای حیات وحش» نهایت سود را ببرد، ما را یادِ حکایتی از «گلستان سعدی» انداخت: «در مورد منجمی که سر در آسمان ها داشت اما از اتفاقات خانه اش هیچ خبر نداشت»
یا شاید هم داشت و با سیر و سلوک در آسمان، وانمود می کرد که ندارد!

▪️حیوانات همانند انسان ها فقط کالبد جسمانی نیستند تا در مورد آنها فقط پزشکان و دامپزشکان صاحب نظر باشند. آنها ساختاری بسیار پیچیده و در هم تنیده از جسم و روح اند که ذره ذره و قدم به قدم از تعاملات آنها با یکدیگر، طبیعت و سایر زیستمندان را تشکیل می دهد(شاید حتی مگسی که روی آنها اسکان یافته است!)

▪️وظیفه ی انسان مطالعه، شناخت و درک این ساختارِ پیچیده بدون صدور حکم و دستور و فتوا است! رسالتِ خبرنگاران و روزنامه نگاران و سایت های مختلف ارزش نهادن بر این وظیفه است نه نظراتِ آمیخته با احساسات و ایدئولوژی...

▪️مقایسه ی استدلال های موافقان و مخالفانِ وجودِ باغ وحش ها برای پی بردن به حقانیت موضوع و انتخابِ درست از نادرست همان قدر ضروری و مهم است که مقایسه ی استدلال های مدافعان و دشمنانِ سگ ها؛ تا بدانیم آیا آنها را باید «حذف» کرد یا جمعیت موجود آنها را مدیریت!!!

فلور خواجوی

https://t.center/pazudharma
Pazudharma
🖋 انقراض به دستِ کارشناسان... ▪️در یک تعریف، علم یا دانش(science) اصول و روش هایی است که پژوهشگران برای توضیح و برقراری ارتباط میان رخدادها، پذیرفته و درباره ی آنها به توافق رسیده اند. روش های تحقیق در علوم مختلف و به ویژه علوم سنجیده مشخص بوده و از این…
🖋 پاسخگویی هیچ وقت بیات نمی شود!

در ارتباط با مطلبِ «انقراض به دستِ کارشناسان» بازخوردی صوتی به دست ما رسیده بود که با کمی دیرکرد و با حفظ امانت داری، متن را به نوشتار تبدیل کرده و به آن می پردازیم:

« متنی که من خوندم یک سری کلمات قلمبه و سلمبه و حالا علمی و کتابی را دور هم جمع کرده و به این نتیجه رسیده که ما توی جامعه محیط زیستیمون بی اخلاقی داریم و دامپزشک و باغ وحش ها و فلان و بهمان اینها همه بد هستند و همه چیز بده و از حیوانات سواستفاده می شه و از این حرفها... و بدون این که هیچ مدرک یا دلیلی بیاره یا جایی اشاره کنه. خب که چی؟
حالا من وقتی این متن را خوندم ته اش می گم خب که چی؟ حالا چیکار کنیم؟ نه راهکاری داده نه چیزی... ما الان همه می دونیم که توی محیط زیست مشکلات هست اما بهتر اینه که به جای این که تمام مشکلات را یهیویی بگیم که اینجا اینجوری و اونجا اونجوری، بیاییم بگیم که آقا مثلا فلان خرس توی فلان باغ وحش مشکل داره و بیاییم اینو براش راهکار بزاریم تا وضعیتش بهتر بشه. نه این که بیاییم بگیم همه چی بده و همه چی افتضاحه. بله من خودم از مخالفان شدید برخی از اساتید دانشگاهی هستم و خیلی از دوستان و پژوهشگرانی که توی این حوزه هستند. اما این متن ها خیلی جالب نیستند...»

🔹دریافتِ بازخورد، بدون توجه به محتوای آن، نه تنها باعث خوشحالی است که پیام هایِ آموزنده و زیادی دارد.

دانش آموخته ی محترم،
اگر برای افرادی که پشت میزها و نیمکت های دانشگاه نشسته اند، متنی که به آن اشاره کردید حاوی «کلمات قلمبه و سلمبه» است، درجه ی انتظارِ جامعه از این قشر باید از چیزی که الان هست چند خط پایین تر بیاید!!! با #فرار_مغزها، مدرک گرایی، تحصیل برای ازدواج، پایان نامه های تقلبی و کپی و خریدنی و وضعیتِ آموزش اساتید به عنوانِ شاخص های فروکاهنده برای نظام دانشگاهی و دانشجویی آشنا بودیم ولی اگر مطالعه ی یک متنِ بسیار ساده، بنابه هر دلیلی، با برچسب «قلمبه-سلمبه» ارزیابی شود، امیدبخش نیست. افزون بر این، علمی و کتابی بودن از ویژگی های کتاب های درسی و دانشگاهی است! به طور کلی، به نظر می رسد بیانِ محاوره ای مطالب علمی در کتاب ها کارِ درست- پسندیده و امکان پذیری نباشد، اینطور نیست؟
همان طور که برای ارائه ی نقدِ دلسوزانه که به راهکار منتهی شود پرهیز از گوشه و کنایه، رفتاری بالغ گونه و محترمانه است.

اگر به همان مطلب بازگردیم خواهیم دید که در ارتباط با مرگِ ببر سیبری در باغ وحش ارم بود. ببر سیبری نامِ واقعی خودش را یدک می کشد! او متعلق به سیبری است نه ارم!!! آیا جدا کردن او از زیستگاه، انتقال او به ایران و #باغ_وحش_ارم و اجبار در جفت گیری و زایمان او بی اخلاقی نیست؟ کدام بخش از این فرآیند را می توان کاری علمی تلقی کرد؟ آیا به آموختنِ دانش مشغولیم تا بر علیه طبیعت قیام کنیم؟ پس از انتقال و حبس این ببر و سایر هم نوعان او در باغ وحش های ایران که بدون هیچ تفکر و هم فکری و با خودمحوری انجام می شود، چه راهکاری می توان ارائه کرد؟ آیا راهکارهای ارائه شده اجرایی می شوند؟

به جرات می توان گفت که فرد به فردِ حیواناتی که در باغ وحش های ایران، از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق و مرکز محبوس هستند با مشکلاتِ بسیار زیادی در زندگی روزمره مواجه هستند. مشکلاتی که ابتدایی ترین نیازهای آنها را هدف قرار داده و زندگی را با طاقت فرسا کرده است. انتظارِ ارائه ی راهکار برای صدها حیوانِ زندانی در باغ وحش های عمومی و خانگی که با شکنجه همراه است چه باید باشد که نظر شما و سایر «دانش آموختگان محیط زیست» را جلب کند؟! آیا رسیدگی اصولی و نظارت جدی بر نحوه ی نگهداری از آنها که بارها و بارها به آنها اشاره شده است به مرحله ی اجرا درآمده؟ این اصلِ بدیهی که اگر حیوانی اسیر می کنید باید توان و امکانِ برآورده کردن حداقل های زندگی او را داشته باشید یک راهکار است یا باید؟!

پایان کلام این که ما برای «جالب» بودن/شدن به بررسی و نقدِ وضعیت موجود نمی پردازیم بلکه بر آنیم تا ابعادِ بی اخلاقی های موجود در جامعه و به ویژه حوزه ی محیط زیست را نشان بدهیم تا بدانیم و آگاه شویم که دانش بدون اخلاق محوری فاقدِ ارزش است؛ که سناریوسازی و دروغ بافی برای مرگِ #ببر_سیبری در باغ وحش ارم پیامدِ مستقیمِ بی اخلاقی های مکرر است و نه دنباله روی از دانشِ حفاظت از حیات وحش برای جلوگیری از انقراض!

فلور خواجوی
https://t.center/pazudharma
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🖋 ببر سیبری در باغ وحش ارم: «تلف شد»؟! کشته شد؟! به قتل رسید؟!

▪️بر تابلوی نصب شده روی نرده های سلولِ #ببر_سیبری که عنوانِ «حیات وحش میراث پارسیان» نیز در بالای آن به چشم می خورد از طولِ عمرِ او در طبیعت و اسارت نوشته شده که به ترتیب 13-10 و 25-18 سال است. واقعیتِ زجرآور و سرشار از تناقض دیگر حقیقتِ مربوط به زیستگاهِ این موجود زیبا، محترم و ارزشمند است که #باغ_وحش_ارم هیچ شباهتی به آنها ندارد- مناطق کوهستانی و جنگل!!!

▪️در مردادماه سال 1398 و مطابق تصاویرِ پیوست سه ببر از جمله ببر سیبری در دو سلول مجاور هم اسیر بودند. سلول هایی که با میله های آهنی و چوب از هم جدا شده بود؛ به طوری که تصورِ «شکستن و تخریب حصار مجاور محل نگهداری ببر ماده» توسطِ ببرِ نر و حمله به او نه تنها کمی که بسیار دور از ذهن می آید(مگر در شرایطی که فضای نگهداری آنها تغییر کرده باشد).

▪️در تصویرِ منتشر شده از این خبر نیز هیچ نشانی از «پارگی کامل نای و پارگی طولی مری» دیده نمی شود مگر این که بعد از مرگ این مشکلات برای ببرِ ماده ی سیبری ایجاد شده باشد!!! یا این که ببر نر نای و مری ببر ماده را از داخل پاره کرده باشد!!!...
Pazudharma