❇️استدلال های
#ابن_فقیه_همدانی، جغرافیادان و مورخ بزرگ سده سوم هجری در باب مزیت
#میهن_پرستی▪️《خدای بزرگ پاک، سرشت مردم گیتی را با وطن دوستی بیامیخت، و هر گروهی را به شهری که دارند سر خوش ساخت، و خاک و زمین آنان را در نظرشان محبوب کرد...؛ خداوند طبیعت های مردمان را گوناگون آفریده است؛ و اگر این اختلاف طبایع و علل گوناگون در سرشت خلق نبود، هر کس زیباترین نام ها و پرمحصول ترین شهرها و میانه افتاده ترین کشورها را می خواست! و اگر چنین بود مردم جهان برای به دست آوردن مراکز و شهرهای پرمحصول، با یکدیگر کشاکش و نزاع داشتند. و این است که در مثل گفته اند: (عمر الله البلدان بحب الاوطان: خدا شهرها را با غریزهی وطن دوستی آبادان داشت.)
عبدالله بن زبیر گوید: مردم از هیچ یک از مقدرات خود، چندان که از وطن خرسند و خشنودند، قانع و راضی نیستند.
خدای عز و الجل فرموده است: (و لوانا کتبنا ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیارکم مافعلوه الا قلیل منهم: اگر ما بر ایشان فریضه نبشتیمی که خویشتن را بکشید، یا از خان و مان خود بیرون شوید، نکردندی آن، مگر اندک کس از ایشان)؛ که در این آیت دریغ از وطن را با دریغ از جان برابر کرده است.
...گویند: روح لطیف آن است که به زادگاه خود علاقه مند باشد و [به هنگام دوری] در آرزوی آن به سر برد.
دیگری گوید: حرمت شهرت بر تو، چونان حرمت پدر و مادر است. زیرا که غذای تو از آنان بوده است، و غذای آنان از همان شهر.
گویند سزاوار ترین شهرها به دلدادگی، شهری است که آبش را آشامیده ای و خوراکش را خورده ای، و گویند سرزمین مرد، دایهی اوست و خانه اش، گاهوارهی او.
بقراط گوید: سرشت انسان با وطن دوستی آمیخته است؛ و نیز همو می گفت: به هر بیماری از غذای سرزمینش دهید، زیرا نفس به غذای سرزمین خود گرایش دارد.
دیگری گوید: نشانهی خردمندان خوی گرفتن با دوستان و دلدادگی به وطن و خان و مان است.
...گویند اگر خواهی وفای کس و پایداری عهد و پیمانش بدانی، بنگر به دلدادگی او به وطنش و کشش دل او به دوستان و سرشک او بر گذشتهی روزگارانش.
در باب وطن دوستی اگر سخن را پی گیریم، بس به درازا بکشد، یکی از آن چه گذشت بس است. ان شا الله.》
ترجمه مختصرالبلدان(بخش مربوط به ایران)، تالیف ابن فقیه همدانی، ترجمه ح. مسعود، تهران: بنیاد فرهنگ ایران،،۱۳۴۹، ص ۶۵- ۶۳
#ایران#وطن@paniranist