📖 بازخوانی کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب مشروطه ایران»
🖌 #امیر_احمدیبخش
6⃣کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب #مشروطه ایران» (تاریخ مفاهیم و نهادهای حقوق عمومی در ایران) نوشته دکتر فردین مرادخانی به بررسی حقوقی از نهضت #مشروطیت ایران میپردازد. نظر به اهمیت این کتاب، در چند بخش به بررسی و بازخوانی آن میپردازیم.@paniranistدر مورد مشروطه هم برخی گفته اند که مردم نمیدانستند مشروطه چیست از جمله مجدالاسلام گفته است که از هر هزار نفر معنی مشروطه را نمیدانست یا
#مخبرالسلطنه گفته که از ۱۰۰ نفر ۹۰ نفر نمیدانستند مشروطه چیست. برخی نوشتهاند که مشخص نبود عدالت خانه میخواهند یا مجلس شورا، چون عدالتخانه جایی بود که در آن شکایات مطرح میشد اما مجلس شورا، مجمعی بود به سبک اروپا. به همین دلیل مردم تا مدتها فکر میکردند مجلس، عدالت خانه است و شکایات را برای آن میفرستادند.
اینکه انقلابیون میدانستند مشروطه چیست یا نه اهمیت چندانی ندارد، اما تردیدی نیست که آگاهیهایی از محدود شدن قدرت، مقابله با نفوذ خارجه، توجه به رای و نمایندگان و تساوی در برابر قانون داشته اند. از منظری که در این کتاب به آن نگریسته شده است باید آن را تحولی در دانش حقوق و نقطه مهمی در تکوین مفاهیم حقوق عمومی و تحدید قدرت دانست.
انقلابیون سه دسته بودند: روشنفکران، روحانیون و بازرگانان. روشنفکران چیزی بیش از عدالتخانه میخواستند و همراهیشان با علما بیشتر به خاطر استفاده از نفوذ آنها بود. فهم مشروطه مستلزم آن بود که بنیادهای نظری آن درک شود و روشنفکران ایرانی تاملی در مبانی نکردند. آنها حتی به آثار بزرگان غرب توجه جدی نکردند و کمترین اشارت دقیقی در وسایل مشروطه به متفکران بزرگ دیده نمیشود مثلا این همه از تفکیک قوا نوشتند اما هیچ کس اشارهای دقیق یا نقل قولی از
#مونتسکیو نکرد، کتابی که نزدیک به یک سده و نیم قبل از مشروطیت ایران نوشته شده بود. غربیان با بازگشت به منابع روم و ارسطو تجدد خویش را بنیادگذاری کردند یا راه آن را هموار کردند، اما روشنفکران به جای این کار شروع به ارائه روایت شرعی از تمدن غرب کردند. این تفکر خود به چند زبان و بیان ارائه می شد. برخی معتقد بودند تمدن جدید مبتنی بر آموزههای اسلام است که آنها از ما گرفته اند و مشکل ما اجرای "آنچه خود داریم" میباشد. برخی برآنند که بین این تعارض وجود ندارد و برخی مشروطیت را عین اسلام میدانستند. به طور مثال
#میرزاملکم_خان در "رساله مدنیت ایران" می نویسد اسلام مخالف مدنیت نیست هیچ چیز در اسلام که مخالف اصول تجدد باشد جز تعدد زوجات(!) وجود ندارد.
فقیهان هم پرچمداران سنت فکری اسلام هستند و تمامی متفکران جهان اسلام نقطه آغاز یادگیری خود را از طریق آموزش های دینی خصوصا فقه شروع نمودهاند. فقه، فربه ترین دانش تمدن است و تمدن اسلامی تمدنی فقه محور است. مشروطیت پیش از هر چیز یک واقعه حقوقی بود و آثار و تبعات آن در دانش حقوق است که هویدا میشود و مساله آن نیز مسالهای حقوقی است و چون فقه در تمدن اسلامی جای حقوق را گرفته بود از میان عالمان دینی، فقیهان تنها گروهی بودند که با این موضوع به طور مستقیم مواجه شدند، زیرا مشروطیت پا در قلمرو آنان گذاشته بود. عموما تا پیش از عصر قاجار مهمترین جنبه حضور فقیهان در عرصه حکومت بحث قضاوت بود که در بسیاری از موارد، حل اختلاف و قضاوت توسط آنان انجام میگرفت، اما در عصر قاجار حوزه حضور آنها وسیع شد و در بسیاری از امور اظهارنظر مینمودند. در دوران قاجار بود که فقیهان توانستند کم کم شکل یک نهاد به خود بگیرند و در امور حکومتی اعمال نظر کنند. این مهم از دوران فتحعلی شاه آغاز شد و با فترت کوتاهی در سلطنت محمدشاه در عصر ناصری اوج گرفت به گونهای که هم از لحاظ مالی قوی شدند هم گاهی در امور سیاسی دخالت می کردند قدرت آنها به حدی رسیده بود که وقتی در [سال] ۱۳۰۰ [هجری قمری] امام جمعه اصفهان فوت کرد، ناصرالدین شاه گفت « الحمدالله رب العالمین امروز میتوانیم بگوییم اصفهان مال ماست». ادامه دارد
#بازگشت_به_مشروطه👇کانال خبری پان ایرانیست
👇https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ