🔲 جامعه ایران نیازمند تغییرات بنیادین:
✅مصاحبه دکتر محسن گودرزی، با
#روزنامه_شهروند 🔘 #جامعه ایران در برابر دو سرنوشت متفاوت قرار دارد. از یک سو، روندها و پدیدههای گسیختهساز، حیات کلی آن را تهدید میکنند و از سوی دیگر، اشکالی از همبستگیهای جدید در میان اقشار مختلف و لایههای گوناگون جامعه در حال گسترش است
🔘 ارزشهای اجتماعی قطبی شدهاند و در مورد اصلیترین موضوعات، وفاق و اشتراک نظر وجود ندارد
🔘 اکثریت بزرگی از مردم از آینده نگرانند و خود را در برابر آینده هراسناک، تنها، بیپناه و ناتوان مییابند. آنان وقتی امیدوار میشوند که ببینند ارادهای برای تغییر وجود دارد.
🔘 بخش بزرگی از مردم احساس میکنند از جایگاه شایسته و درخوری را که انتظار دارند، محرومند و احترام و حمایتی را که باید جامعه به آنان ببخشد، به دست نمیآورند. احساس تبعیض خود محرک احساسات دیگری مثل تحقیر و خوارشدگی، خشم و سرخوردگی است.
🔘 در مناطق فقیرنشین، ترکیبی از مشاغل پایین، ناپایدار، بیکاری و آسیبهای اجتماعی مثل اعتیاد، ارزش اجتماعی آن را به شدت تقلیل داده است و برچسبهایی چون بافت فرسوده به تحقیر و خوارشدگی این بخش از جامعه منجر شده است.
🔘 افراد در روابط اجتماعی خود به اصطلاح معروف «چرتکه میاندازند» که چه چیزی به دست میآورند و حاصل را بر اساس ارزشهای مادی فراگیر شده یعنی پول، قدرت و لذت میسنجند.
🔘 فساد گسترده باعث شده نهادها و دستگاههای مختلف را در برابر خود احساس کنند. رشتههایی که فرد را به جامعه پیوند میزند، سست شده است.
🔘 نفرت و کینه، خشونت، مسئولیتگریزی، تکروی و منفعتجویی خودخواهانه و... نشانههای گسیختگی است.
🔘 تضاد بین بخشهای مختلف حکومت، بین نخبگان و حکومت وجود دارد و در مورد اصلیترین سیاستهای اداره کشور با هم توافق نظر نداریم.
🔘 خطهایی در جامعه ترسیم میشود و مردم را به دو یا چند گروه تقسیم میکند و به کسانی که یک طرف خط هستند، موقعیتها و فرصتهای بهتری داده میشود و کسانی در طرف دیگر، خط نادیده گرفته شده و تحقیر میشوند.
🔘 نظام اقتصادی نمیتواند رفاه اکثریت جامعه را تامین و برای همه شغل ایجاد کند. وقتی منابع محدود شود یا کیک کوچک است، هر کسی یا هر گروه سعی میکند سهم بیشتری برای خودش بردارد.
🔘 وقتی فاصله بین ثروتمندان و فقرا در حال افزایش است، مردم احساس میکنند این قطار به مقصد دیگری میرود. آن وقت نه قطار را دوست دارند و نه مسیر آن را.
🔘 بخشی از جمعیت کشور میبینند وضعیتشان روز به روز بدتر میشود و دیگرانی با پشت هم اندازی و دوز و کلک یا نفوذ سیاسی اجتماعی سهم بیشتری از منابع جامعه را به خودشان اختصاص دادهاند و وضعیت هم تغییر نمیکند. هم از این وضعیت خشمگین میشوند و هم نسبت به تغییر آن ناامیدند.
🔘 مردم از دستگاههای اداری انتظار دارند نسبت به رنجها و مشکلات آنان بیاعتنا نباشند و دست به اقدام بزند. در حالی که رفتار دستگاههای اداری به انتظارات اخلاقی آنان پاسخ مثبت نمیدهد. وقتی افراد به صورت روزانه با پاسخهای خلاف انتظار مواجه میشوند و تخطی از هنجارهای اخلاقی را مشاهده میکنند، احساس خشم و سرخوردگی از ناتوانی و بیقدرتی را در برابر دستگاههای اداری تجربه میکنند که به افزایش بیگانگی آنان با نظم اجتماعی میشود.
@paniranist