✴️ نگاهی به دل ایرانشهر#امیر_آقاجانی@paniranist✅بخش هفتم: یک ملت تنها با دیانت خود تعریف نمیشود
در این بخش، دکتر طباطبایی بر
#فرهنگ به عنوان عنصر کانونی یک ملت و فرایند ملتشدن تأکید میکند. در واقع، فرهنگ، روحی است که یک ملت حیات ملی خود را از آن مییابد، و این
روح در طول تاریخ سر برمیآورد و تکوین آن دارای سیری
تاریخی و طبیعی –و نه جعلی و تحمیلی- است. در فقدان این
#روح_تاریخی –که نمودهای بسیاری در ابعاد مختلف حیات اجتماعی یک ملت دارد- اساساً ملتی نیز شکل نمیگیرد، مگر آنکه در دوران جدید و با گسترش دامنۀ مناسبات جهانی، با توسل به ایدئولوژیهای سیاسی جدید و مقولات جدید علوم اجتماعی و علم سیاست، بتوانند
تاریخی توجیهکننده برای خود جعل کنند و فرهنگی دست و پا کنند و بر مبنای آن ملتی را ایجاد و دولتی برای آن ملت تأسیس کنند.
فرهنگ،
روح تاریخی یک ملت طبیعی است، -که این طبیعی بودن ملت با
تاریخی بودن آن نسبت دارد: ملت غیرطبیعی، ملت جعلی و غیرتاریخی است که در شرایط کنترلشدۀ ایدئولوژیهای سیاسی و مقولات اجتماعیسیاسی جدید و درون رحمی مصنوعی به نام تاریخ جعلی، ساخته شده است-.
فرهنگ به عنوان
روح تاریخی یک ملت طبیعی، بنا بر سیر تکوینی خود، آگاهی یک ملت از خود و از بنیانهای ماهوی خود و تقدیر
تاریخی مشترک مردمانش را در درون خود حمل میکند. از همین رو، این
روح تاریخی، آگاهی جمعی یک ملت را در تکتک نمودهای خود متجلی میسازد، و تا هر کجا که دامنه و قلمروی این فرهنگ –این
روح تاریخی- محسوب میشود، آگاهی ملی نیز دارای گستره است –اگرچه خود را به دلایلی نهان سازد یا به اجبارهایی نهان گردد-.
فرهنگ، بنیان تشکیل یک ملت است که آن ملت خود را با آن میشناسد و بر پایۀ آن تعریف میکند. «یک ملت تنها با دیانت خود تعریف نمیشود، بلکه ملت فرهنگ خود را ایجاد میکند که دیانت نیز جزئی از آن است. دیانت شالودهای برای ایجاد امت است اما برای ملت شدن، فرهنگ ضرورت دارد»، همچنانکه ترکان در خلافت عثمانی، به دلیل فقدان یک فرهنگ ملی –به مثابۀ روحی که از دل تاریخ سر برآورد- هنوز ملت نشده بودند و به دلیل عدم تکوین این
روح تاریخی، ناگزیر به کاربرد فرمول «تحمیل از بالا، هضم از پایین» - تحمیل زبان و آداب ترکی بر اقوام ساکن و هضم آنها در ترکیت - و دست و پا کردن یک فرهنگ ملی بر اساس ایدئولوژیهای سیاسی جدید و مقولات جدید علوم اجتماعی و علم سیاست بودند.
اما ترکان در ایران، ایرانی بودند، چرا که ترکان با مهاجرت به ایران و پذیرش فرهنگ ایرانی (ایرانی فرهنگ شدن) به بخشی از ملت ایران تبدیل و به دایرۀ
تاریخیِ آگاهیِ ملیِ ایرانیان وارد شدند: «ادب و فرهنگ ایرانی، ادب و فرهنگ یک ملت بود –و نه یک قوم یا یک قبیلۀ خاص- و توانست همۀ اقوام ایرانی و مهاجران به این سرزمین را در وحدتِ در کثرتِ آن به یک ملت تبدیل کند».
دکتر طباطبایی، این وجه از تحول
تاریخی ایران –یعنی تبدیل شدن اقوام ایرانی و مهاجران به یک ملت از طریق فرهنگ و در چارچوب وحدت در کثرت- را در ذیل مفهوم باستانی «
#ایرانشهر» قرار داده است. این تحول در سیر تاریخ شکل گرفته و به لحاظ
تاریخی در میان مردمان و در گسترۀ جغرافیای خاصی، و بر بنیان فرهنگی خاص به نام فرهنگ ایرانی واقع شده است و دارای خصیصۀ ویژهای به نام وحدت در کثرت میباشد. بنابراین، ایرانشهر را میتوان گستره و کلیتی با ابعاد
تاریخی، ملی و جغرافیایی دانست که بنیانشان بر فرهنگی ملتساز قرار دارد و سرشت برجستۀ این کلیت، وحدت در کثرت است. بنابراین، ایرانشهر در اساس خود، یک گستره و کلیت فرهنگی است که دکتر طباطبایی از آن فرهنگ ملتسازِ بنیادی به نام
#فرهنگ_ایرانشهری یاد میکند.
ادامه دارد
#دل_ایرانشهر#سیاست_نامه#جواد_طباطبایی 👇کانال خبری پان ایرانیست
👇https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ