کانال خبری پان‌ايرانيست

#دکتر
Канал
Логотип телеграм канала کانال خبری پان‌ايرانيست
@paniranistПродвигать
2,53 тыс.
подписчиков
7,67 тыс.
фото
6,62 тыс.
видео
2,77 тыс.
ссылок
شبکه‌های اجتماعی حزب پان‌ایرانیست: تارنما www.Paniranist.party فیس‌بوک Fb.com/paniranist.info اینستاگرام instagram.com/paniranist.party توییتر https://twitter.com/paniranist_info یوتیوب https://www.youtube.com/c/paniranistinfo/
❇️ خلیج فارس به ایرانمان گره خورده‌ست

🖋یادداشتی از #دکتر_اصغر_دادبه

▪️امروز، دهم اردیبهشت‌ماه، روز ملی خلیج فارس است؛ خلیجی که همیشه به صفت ایرانی یا فارسی موصوف بوده و موصوف خواهد بود و با مضافٌ‌الیه فارس معنا می‌یافته است و معنا خواهد یافت.

خلیج فارس پاره‌ای جدایی‌ناپذیر از تن میهن ما، ایران است و میهن‌دوستی فضیلتی است که نه‌تنها از منظر ملی ستوده است که از منظر دینی، و به گفتۀ استاد سخن، سعدی، بر طبق یک «حدیث صحیح» ــ که نزد فریقین (شیعه و سنی) استوارترین نوع حدیث محسوب می‌شود ــ بخشی یا جزئی از ایمان به شمارآمده است و ستایشِ آن در حکم ستایشِ ایمان است: «حبّ الوطن من الایمان»(۱)

جزیرۀ بوموسو = بوم سبز یا ابوموسی

چند سال پیش (اردیبهشت سال ۱۳۹۲) به‌همراه دوست فاضل و شاعر خوش‌سخن، #حسن_قریبی ، نیز با تنی چند از فرهنگیان هرمزگان، که آفت نسیان نام‌های عزیزشان را از خاطرم برده است، به جزیرۀ ابوموسی رفتیم، برای یک سخنرانی به مناسبت افتتاح کتابخانۀ شعبۀ دانشگاه پیام نور در آن جزیره. نخستین چیزی که نظرم را جلب کرد نام جزیره بود؛ ابوموسی! پهنۀ گستردۀ ایران بزرگ را به یاد آوردم و این نام را غریب یافتم. به جست‌وجو برخاستم. بدین نتیجه رسیدم که نام جزیره، طبق اسناد و نقشه‌های تاریخی، «بوموو» (BoumOuw)، یعنی «جای آب» بوده است‌. همچنین با نام «بوم سوز» یا «بوموسو» (BoumSou)، یعنی «بوم سبز» یا «سرزمین سرسبز» (جزء اول، «بوم» است و جزء آخر «سو»، صورتی است از «سوز» به معنی «سبز»)(۲). با گذشت زمان و با حضور عرب‌ها در میان ایرانیان آن منطقه، بخش اول «بوم»، یعنی «بو»، به «ابو»، و بخش دوم، یعنی «موسو» به «موسی» تبدیل شده است.

دومین روز اقامتمان، دهمین روز اردیبهشت بود؛ روز ملی خلیج فارس. مراسمی برپا شد. بخشی از آن مراسم چشمگیر و تکان‌دهنده بود: جوانان دانشجو و دانش‌آموز، به‌همراه دیگر حاضران، در فضایی در اطراف دریای پارس، دست در دست هم، حلقه زده‌ و سینه‌ها سپر ساخته بودند تا به زبان حال فریاد برآورند که گرداگرد ایران حلقه می‌زنیم، در برابر دشمن سینه سپر می‌کنیم و با همۀ وجود به دفاع از آب و خاک و ارزش‌های خود برمی‌خیزیم.
ما هم به این جمع پیوستیم و این حرکت نمادین در من، که شاعر هم نیستم، اما با شعر زندگی می‌کنم، بداهتاً تأثیری ژرف بر جای نهاد. احساس کردم که شوری در من پدید ‌آمده است؛ شوری که فرمان می‌دهد: بگو، بسرای!
به یاد دارم که این بیت در ذهنم شکل‌گرفت:

به حکم حبّ وطن هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست ‌که‌ با جانمان ‌گره خورده‌ست

خوشبختانه، چنان‌که گفتم، شاعری خوش‌سخن و توانا در کنارم بود، مدد کرد و این‌ است حاصل آن روز فراموش‌ناشدنی:

خلیج فارس به ایرانمان گره ‌خورده‌ست
به‌ سرزمین نیاکانمان گره خورده‌ست

به حکم «حُبّ وطن» هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست که با جانمان گره خورده‌‌ست

به‌ گونه‌ای که‌ نهاد و نژاد فردوسی
به خاک پاک خراسانمان  گره خورده‌ست

خلیج فارس، خلیج حماسه و غیرت
که با غرور  جوانانمان گره خورده‌ست

بگو به تخمۀ ضحاک شانه خالی کن
درفش کاوه به ایمانمان گره خورده‌ست

«هزار دشمنش ار می‌کنند قصد هلاک»
هزار دست به دستانمان گره خورده‌ست

یادداشت‌ها:
۱) در باب حدیث «حبّ الوطن من الایمان» بنگرید به: تاریخ‌ الاسلام، محمد بن احمد ذهبی، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی، ج ۴۰، ص ۵۹؛
امل الآمل، حر ریاحی، تحقیق سید احمد ‌الحسینی، بغداد، مکتبة ‌الاندلس [بی‌تا]، قسم الاول، ص ۱۱.

۲) برای آگاهی بیشتر در باب نام اصلی و ایرانی جزیرۀ ابوموسی، بنگرید به: اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، محمد عجم، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۸۸.

#خلیج_فارس

@paniranist
❇️ خلیج فارس به ایرانمان گره خورده‌ست

🖋یادداشتی از #دکتر_اصغر_دادبه

▪️امروز، دهم اردیبهشت‌ماه، روز ملی خلیج فارس است؛ خلیجی که همیشه به صفت ایرانی یا فارسی موصوف بوده و موصوف خواهد بود و با مضافٌ‌الیه فارس معنا می‌یافته است و معنا خواهد یافت.

خلیج فارس پاره‌ای جدایی‌ناپذیر از تن میهن ما، ایران است و میهن‌دوستی فضیلتی است که نه‌تنها از منظر ملی ستوده است که از منظر دینی، و به گفتۀ استاد سخن، سعدی، بر طبق یک «حدیث صحیح» ــ که نزد فریقین (شیعه و سنی) استوارترین نوع حدیث محسوب می‌شود ــ بخشی یا جزئی از ایمان به شمارآمده است و ستایشِ آن در حکم ستایشِ ایمان است: «حبّ الوطن من الایمان»(۱)

جزیرۀ بوموسو = بوم سبز یا ابوموسی

چند سال پیش (اردیبهشت سال ۱۳۹۲) به‌همراه دوست فاضل و شاعر خوش‌سخن، #حسن_قریبی ، نیز با تنی چند از فرهنگیان هرمزگان، که آفت نسیان نام‌های عزیزشان را از خاطرم برده است، به جزیرۀ ابوموسی رفتیم، برای یک سخنرانی به مناسبت افتتاح کتابخانۀ شعبۀ دانشگاه پیام نور در آن جزیره. نخستین چیزی که نظرم را جلب کرد نام جزیره بود؛ ابوموسی! پهنۀ گستردۀ ایران بزرگ را به یاد آوردم و این نام را غریب یافتم. به جست‌وجو برخاستم. بدین نتیجه رسیدم که نام جزیره، طبق اسناد و نقشه‌های تاریخی، «بوموو» (BoumOuw)، یعنی «جای آب» بوده است‌. همچنین با نام «بوم سوز» یا «بوموسو» (BoumSou)، یعنی «بوم سبز» یا «سرزمین سرسبز» (جزء اول، «بوم» است و جزء آخر «سو»، صورتی است از «سوز» به معنی «سبز»)(۲). با گذشت زمان و با حضور عرب‌ها در میان ایرانیان آن منطقه، بخش اول «بوم»، یعنی «بو»، به «ابو»، و بخش دوم، یعنی «موسو» به «موسی» تبدیل شده است.

دومین روز اقامتمان، دهمین روز اردیبهشت بود؛ روز ملی خلیج فارس. مراسمی برپا شد. بخشی از آن مراسم چشمگیر و تکان‌دهنده بود: جوانان دانشجو و دانش‌آموز، به‌همراه دیگر حاضران، در فضایی در اطراف دریای پارس، دست در دست هم، حلقه زده‌ و سینه‌ها سپر ساخته بودند تا به زبان حال فریاد برآورند که گرداگرد ایران حلقه می‌زنیم، در برابر دشمن سینه سپر می‌کنیم و با همۀ وجود به دفاع از آب و خاک و ارزش‌های خود برمی‌خیزیم.
ما هم به این جمع پیوستیم و این حرکت نمادین در من، که شاعر هم نیستم، اما با شعر زندگی می‌کنم، بداهتاً تأثیری ژرف بر جای نهاد. احساس کردم که شوری در من پدید ‌آمده است؛ شوری که فرمان می‌دهد: بگو، بسرای!
به یاد دارم که این بیت در ذهنم شکل‌گرفت:

به حکم حبّ وطن هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست ‌که‌ با جانمان ‌گره خورده‌ست

خوشبختانه، چنان‌که گفتم، شاعری خوش‌سخن و توانا در کنارم بود، مدد کرد و این‌ است حاصل آن روز فراموش‌ناشدنی:

خلیج فارس به ایرانمان گره ‌خورده‌ست
به‌ سرزمین نیاکانمان گره خورده‌ست

به حکم «حُبّ وطن» هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست که با جانمان گره خورده‌‌ست

به‌ گونه‌ای که‌ نهاد و نژاد فردوسی
به خاک پاک خراسانمان  گره خورده‌ست

خلیج فارس، خلیج حماسه و غیرت
که با غرور  جوانانمان گره خورده‌ست

بگو به تخمۀ ضحاک شانه خالی کن
درفش کاوه به ایمانمان گره خورده‌ست

«هزار دشمنش ار می‌کنند قصد هلاک»
هزار دست به دستانمان گره خورده‌ست

یادداشت‌ها:
۱) در باب حدیث «حبّ الوطن من الایمان» بنگرید به: تاریخ‌ الاسلام، محمد بن احمد ذهبی، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی، ج ۴۰، ص ۵۹؛
امل الآمل، حر ریاحی، تحقیق سید احمد ‌الحسینی، بغداد، مکتبة ‌الاندلس [بی‌تا]، قسم الاول، ص ۱۱.

۲) برای آگاهی بیشتر در باب نام اصلی و ایرانی جزیرۀ ابوموسی، بنگرید به: اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، محمد عجم، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۸۸.

#خلیج_فارس

@paniranist
❇️ خلیج فارس به ایرانمان گره خورده‌ست

🖋یادداشتی از #دکتر_اصغر_دادبه

▪️امروز، دهم اردیبهشت‌ماه، روز ملی خلیج فارس است؛ خلیجی که همیشه به صفت ایرانی یا فارسی موصوف بوده و موصوف خواهد بود و با مضافٌ‌الیه فارس معنا می‌یافته است و معنا خواهد یافت.

خلیج فارس پاره‌ای جدایی‌ناپذیر از تن میهن ما، ایران است و میهن‌دوستی فضیلتی است که نه‌تنها از منظر ملی ستوده است که از منظر دینی، و به گفتۀ استاد سخن، سعدی، بر طبق یک «حدیث صحیح» ــ که نزد فریقین (شیعه و سنی) استوارترین نوع حدیث محسوب می‌شود ــ بخشی یا جزئی از ایمان به شمارآمده است و ستایشِ آن در حکم ستایشِ ایمان است: «حبّ الوطن من الایمان»(۱)

جزیرۀ بوموسو = بوم سبز یا ابوموسی

چند سال پیش (اردیبهشت سال ۱۳۹۲) به‌همراه دوست فاضل و شاعر خوش‌سخن، #حسن_قریبی ، نیز با تنی چند از فرهنگیان هرمزگان، که آفت نسیان نام‌های عزیزشان را از خاطرم برده است، به جزیرۀ ابوموسی رفتیم، برای یک سخنرانی به مناسبت افتتاح کتابخانۀ شعبۀ دانشگاه پیام نور در آن جزیره. نخستین چیزی که نظرم را جلب کرد نام جزیره بود؛ ابوموسی! پهنۀ گستردۀ ایران بزرگ را به یاد آوردم و این نام را غریب یافتم. به جست‌وجو برخاستم. بدین نتیجه رسیدم که نام جزیره، طبق اسناد و نقشه‌های تاریخی، «بوموو» (BoumOuw)، یعنی «جای آب» بوده است‌. همچنین با نام «بوم سوز» یا «بوموسو» (BoumSou)، یعنی «بوم سبز» یا «سرزمین سرسبز» (جزء اول، «بوم» است و جزء آخر «سو»، صورتی است از «سوز» به معنی «سبز»)(۲). با گذشت زمان و با حضور عرب‌ها در میان ایرانیان آن منطقه، بخش اول «بوم»، یعنی «بو»، به «ابو»، و بخش دوم، یعنی «موسو» به «موسی» تبدیل شده است.

دومین روز اقامتمان، دهمین روز اردیبهشت بود؛ روز ملی خلیج فارس. مراسمی برپا شد. بخشی از آن مراسم چشمگیر و تکان‌دهنده بود: جوانان دانشجو و دانش‌آموز، به‌همراه دیگر حاضران، در فضایی در اطراف دریای پارس، دست در دست هم، حلقه زده‌ و سینه‌ها سپر ساخته بودند تا به زبان حال فریاد برآورند که گرداگرد ایران حلقه می‌زنیم، در برابر دشمن سینه سپر می‌کنیم و با همۀ وجود به دفاع از آب و خاک و ارزش‌های خود برمی‌خیزیم.
ما هم به این جمع پیوستیم و این حرکت نمادین در من، که شاعر هم نیستم، اما با شعر زندگی می‌کنم، بداهتاً تأثیری ژرف بر جای نهاد. احساس کردم که شوری در من پدید ‌آمده است؛ شوری که فرمان می‌دهد: بگو، بسرای!
به یاد دارم که این بیت در ذهنم شکل‌گرفت:

به حکم حبّ وطن هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست ‌که‌ با جانمان ‌گره خورده‌ست

خوشبختانه، چنان‌که گفتم، شاعری خوش‌سخن و توانا در کنارم بود، مدد کرد و این‌ است حاصل آن روز فراموش‌ناشدنی:

خلیج فارس به ایرانمان گره ‌خورده‌ست
به‌ سرزمین نیاکانمان گره خورده‌ست

به حکم «حُبّ وطن» هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست که با جانمان گره خورده‌‌ست

به‌ گونه‌ای که‌ نهاد و نژاد فردوسی
به خاک پاک خراسانمان گره خورده‌ست

خلیج فارس، خلیج حماسه و غیرت
که با غرور جوانانمان گره خورده‌ست

بگو به تخمۀ ضحاک شانه خالی کن
درفش کاوه به ایمانمان گره خورده‌ست

«هزار دشمنش ار می‌کنند قصد هلاک»
هزار دست به دستانمان گره خورده‌ست

یادداشت‌ها:
۱) در باب حدیث «حبّ الوطن من الایمان» بنگرید به: تاریخ‌ الاسلام، محمد بن احمد ذهبی، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی، ج ۴۰، ص ۵۹؛
امل الآمل، حر ریاحی، تحقیق سید احمد ‌الحسینی، بغداد، مکتبة ‌الاندلس [بی‌تا]، قسم الاول، ص ۱۱.

۲) برای آگاهی بیشتر در باب نام اصلی و ایرانی جزیرۀ ابوموسی، بنگرید به: اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، محمد عجم، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۸۸.

#خلیج_فارس

@paniranist
❇️ گفتی خون هرگز نمی خُسبد

🖊 #فرهاد_باغبانی

▪️آشنای_نادیده ام، که پیش از زادنم، بر « #خاکت » ... بر « #خاکم » خون شدی، هنوز #آهنگ_گام هایت که نقش خون بر آرمانم می زد به جاست و گام های ما به #آهنگ_خون تو.

تو گفتی آرمان نه از مغز است که از خون است بلکه خود خون است.
توگفتی #آرمان خواه داند فدای آیین گشتن یگانه آرزو است.

تو گفتی نیَرزد آن#خون که نریزد به راه پاسداری از این #خاک
تو گفتی هستی به جنگ است زیرا که به جنگ هستی هست.

توگفتی جهان جهان ملت هاست.
تو گفتی جهان به سوی ناسیونالیسم آگاه می گراید.

تو گفتی دشمن ما به تو آبادانی آموختیم تو کشور ما را ویران کردی زیرا آبادانی سرشت ما ایرانیان و ویرانی خصلت توست.

در آخرین سپیدمان زندگی رو به خورشید هستی بخش پر توان به همرزمانت وصیت کردی: دیگر به من و خانواده ام نیاندیشید تنها به #ایران بیاندیشید که روزهای تلخ و دشواری را به چشم می بیند.خوب می دانستی پایان شب سیه سپید است و نور بر تاریکی پیروز.
و اینگونه برای همیشه در قلب و جان میهن پرستان جاودانه شدی.
تو گفتی و سرودی و نگاشتی برای ایرانیان، در اندیشه تو پیوند #خاک و #خون جاودانه شد تا از دل آن مکتب اصالت ملت متولد و متبلور شود.
تو فزون زآنچه دیدی کاشتی، پروریدی و آفریدی.

یادت ،نامت افتخار و آرنگ زندگی است.
۱۸ اردیبهشت سالروز کشته شدن #دکتر_محمدرضا_عاملی_تهرانی #آژیر است. وی در چنین روزی به دست دادگاه شبه صحرایی انقلابی درسال ۱۳۵۸ خورشیدی بدون هیچ گناهی و اثبات جرمی تنها به خاطر میهن پرستی و عشق به ایران و ایرانی تیرباران وکشته شد.
آیا سیاوش و روح زمانه ات را می شناسی؟!
تو گفتی اما آتش خاموش نگردد و فُروزد پس باش تا وقت سپیده دمان انتقام.
بی دوست زیست، با رنج زندگی کرد، بی دوست با دوست می پنداشت و بی رنج بود ز ناتنهایی تا گذشت زمان.
بسیار بر او یکایک تلخش آموخت، تلخ تا آخر بخواند: هر در به جست و جو شدیم، هر در زدیم آن را که خواستیم نیافتیم.

تو گفتی #خون_هرگز_نمی_خُسبد

پاینده ایران

@paniranist
❇️ خلیج فارس به ایرانمان گره خورده‌ست

🖋یادداشتی از #دکتر_اصغر_دادبه

▪️امروز، دهم اردیبهشت‌ماه، روز ملی خلیج فارس است؛ خلیجی که همیشه به صفت ایرانی یا فارسی موصوف بوده و موصوف خواهد بود و با مضافٌ‌الیه فارس معنا می‌یافته است و معنا خواهد یافت.

خلیج فارس پاره‌ای جدایی‌ناپذیر از تن میهن ما، ایران است و میهن‌دوستی فضیلتی است که نه‌تنها از منظر ملی ستوده است که از منظر دینی، و به گفتۀ استاد سخن، سعدی، بر طبق یک «حدیث صحیح» ــ که نزد فریقین (شیعه و سنی) استوارترین نوع حدیث محسوب می‌شود ــ بخشی یا جزئی از ایمان به شمارآمده است و ستایشِ آن در حکم ستایشِ ایمان است: «حبّ الوطن من الایمان»(۱)

جزیرۀ بوموسو = بوم سبز یا ابوموسی

چند سال پیش (اردیبهشت سال ۱۳۹۲) به‌همراه دوست فاضل و شاعر خوش‌سخن، #حسن_قریبی ، نیز با تنی چند از فرهنگیان هرمزگان، که آفت نسیان نام‌های عزیزشان را از خاطرم برده است، به جزیرۀ ابوموسی رفتیم، برای یک سخنرانی به مناسبت افتتاح کتابخانۀ شعبۀ دانشگاه پیام نور در آن جزیره. نخستین چیزی که نظرم را جلب کرد نام جزیره بود؛ ابوموسی! پهنۀ گستردۀ ایران بزرگ را به یاد آوردم و این نام را غریب یافتم. به جست‌وجو برخاستم. بدین نتیجه رسیدم که نام جزیره، طبق اسناد و نقشه‌های تاریخی، «بوموو» (BoumOuw)، یعنی «جای آب» بوده است‌. همچنین با نام «بوم سوز» یا «بوموسو» (BoumSou)، یعنی «بوم سبز» یا «سرزمین سرسبز» (جزء اول، «بوم» است و جزء آخر «سو»، صورتی است از «سوز» به معنی «سبز»)(۲). با گذشت زمان و با حضور عرب‌ها در میان ایرانیان آن منطقه، بخش اول «بوم»، یعنی «بو»، به «ابو»، و بخش دوم، یعنی «موسو» به «موسی» تبدیل شده است.

دومین روز اقامتمان، دهمین روز اردیبهشت بود؛ روز ملی خلیج فارس. مراسمی برپا شد. بخشی از آن مراسم چشمگیر و تکان‌دهنده بود: جوانان دانشجو و دانش‌آموز، به‌همراه دیگر حاضران، در فضایی در اطراف دریای پارس، دست در دست هم، حلقه زده‌ و سینه‌ها سپر ساخته بودند تا به زبان حال فریاد برآورند که گرداگرد ایران حلقه می‌زنیم، در برابر دشمن سینه سپر می‌کنیم و با همۀ وجود به دفاع از آب و خاک و ارزش‌های خود برمی‌خیزیم.
ما هم به این جمع پیوستیم و این حرکت نمادین در من، که شاعر هم نیستم، اما با شعر زندگی می‌کنم، بداهتاً تأثیری ژرف بر جای نهاد. احساس کردم که شوری در من پدید ‌آمده است؛ شوری که فرمان می‌دهد: بگو، بسرای!
به یاد دارم که این بیت در ذهنم شکل‌گرفت:

به حکم حبّ وطن هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست ‌که‌ با جانمان ‌گره خورده‌ست

خوشبختانه، چنان‌که گفتم، شاعری خوش‌سخن و توانا در کنارم بود، مدد کرد و این‌ است حاصل آن روز فراموش‌ناشدنی:

خلیج فارس به ایرانمان گره ‌خورده‌ست
به‌ سرزمین نیاکانمان گره خورده‌ست

به حکم «حُبّ وطن» هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست که با جانمان گره خورده‌‌ست

به‌ گونه‌ای که‌ نهاد و نژاد فردوسی
به خاک پاک خراسانمان گره خورده‌ست

خلیج فارس، خلیج حماسه و غیرت
که با غرور جوانانمان گره خورده‌ست

بگو به تخمۀ ضحاک شانه خالی کن
درفش کاوه به ایمانمان گره خورده‌ست

«هزار دشمنش ار می‌کنند قصد هلاک»
هزار دست به دستانمان گره خورده‌ست

یادداشت‌ها:
۱) در باب حدیث «حبّ الوطن من الایمان» بنگرید به: تاریخ‌ الاسلام، محمد بن احمد ذهبی، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی، ج ۴۰، ص ۵۹؛
امل الآمل، حر ریاحی، تحقیق سید احمد ‌الحسینی، بغداد، مکتبة ‌الاندلس [بی‌تا]، قسم الاول، ص ۱۱.

۲) برای آگاهی بیشتر در باب نام اصلی و ایرانی جزیرۀ ابوموسی، بنگرید به: اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، محمد عجم، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۸۸.

#خلیج_فارس

@paniranist
زندگی‌نامه روانشاد دکتر‌محمدرضا عاملی تهرانی /بخش ۲

#یادنامه_بزرگان

مورد حقوقی

تاریخ اعدام: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸
محل: تهران، ایران
نحوه اعدام: تیرباران

اتهاماتی که از سوی انقلابیون به ایشان منتسب شد:

شکنجه؛ قتل و یا(قتل مسلمانان و یا مبارزین)؛ محاربه با خدا، رسول خدا و نایب امام زمان؛ مفسد فی الارض؛ مقاومت در مقابل انقلاب (انسداد راه خدا)...!

🔻خبر #اعدام دکتر محمد رضا عاملی تهرانی و ٢٠ نفر دیگر در روزنامه کیهان به تاریخ ١٨ اردیبهشت ١٣۵٨ به چاپ رسید. وی یکی از ۴۳۸ نفریست که اعدامشان در گزارش اسفند ۱۳۵۸ سازمان #عفو_بین_الملل اعلام شده است. سازمان عفو بین الملل، بر مبنای گزارشهای رسانه‌های ایرانی وخارجی و خبرگزاری رسمی پارس لیستی از متهمینی را که دادگاه‌های انقلاب از زمان تأسیس تا مرداد ۱۳۵۸ محکوم کردند تهیه کرده و در این گزارش منتشر کرده است.

🔻 #دکتر عاملی تهرانی تحصیلات ابتدایی را در دبستان امیر معزی و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون و ایرانشهر به پایان رسانید و در دانشکده پزشکی به تحصیل پرداخت و به اخذ درجه دکترا در زمینه بیهوشی نائل گردید.

🔻ایشان فعالیت سیاسی خود را از شهریور ۱۳۲۰ زمانی که نوجوان دبیرستانی بود همراه با دیگر دوستانش با تشکیل یک انجمن مخفی در برابر ورود متفقین و اشغال ایران آغاز کرد؛ در سال ۱۳۲۶ همراه با محسن پزشکپور و علینقی عالیخانی مکتب پان ایرانیسم را بنیان نهاد و در سال ۱۳۳۰ از بنیانگزاران حزب پان ایرانیست بود.

🔻در سال ۱۳۴۴ به عضویت هئیت علمی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران برگزیده شد و در دانشکده پزشکی تدریس می‌کرد.

🔻 در سال ١٣۴۶ به کاندیداتوری از سوی حزب پان ایرانیست به عنوان نماینده مردم مهاباد (استان آذربایجان غربی) در مجلس شورای ملی دوره بیست و دوم وارد شد (۱۴مهر ۱۳۴۶ تا ۹ شهریور ۱۳۵۰). ایشان که یکی از ۵ عضو گروه پارلمانی پان ایرانیست بود در کمیسیون‌های بودجه و آموزش و پرورش مجلس نیز حضور داشت.

🔻دکتر محمدرضا عاملی یک بار دیگر از شهر تهران به آخرین دوره مجلس شورای ملی پیش از انقلاب (دوره ۲۴) راه یافت و جزو ۵ نماینده پان ایرانیست در مجلس بود.

🔻 او در سال ١٣۵٣ به سمت دبیر حزب #رستاخیز در تهران منصوب شد. در پاییز ١٣۵۶، معاون دبیر کل و در دی ماه‌‌ همان سال هنگام دبیر کلی دکتر باهری به سمت قائم مقامی دبیر کل حزب دست یافت. در تیرماه ١٣۵٧ به دنبال از سرگیری فعالیت حزب پان ایرانیست از سمت قائم مقامی حزب #رستاخیز استعفا داد و در در کابینه #شریف_امامی به سمت وزارت اطلاعات و جهانگردی منصوب شد) با وزارت اطلاعات و امنیت امروز تفاوت دارد). سپس وزیر آموزش و پرورش در کابینه دولت نظامی ارتشبد #ازهاری (۱۵ آبان تا ۱۷ دی ١٣۵۷) بود.

پایان بخش دوم

👇کانال خبری پان ایرانیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PSVmPQcfYX5TA
❇️ خلیج فارس به ایرانمان گره خورده‌ست

🖋یادداشتی از #دکتر_اصغر_دادبه

▪️امروز، دهم اردیبهشت‌ماه، روز ملی خلیج فارس است؛ خلیجی که همیشه به صفت ایرانی یا فارسی موصوف بوده و موصوف خواهد بود و با مضافٌ‌الیه فارس معنا می‌یافته است و معنا خواهد یافت.

خلیج فارس پاره‌ای جدایی‌ناپذیر از تن میهن ما، ایران است و میهن‌دوستی فضیلتی است که نه‌تنها از منظر ملی ستوده است که از منظر دینی، و به گفتۀ استاد سخن، سعدی، بر طبق یک «حدیث صحیح» ــ که نزد فریقین (شیعه و سنی) استوارترین نوع حدیث محسوب می‌شود ــ بخشی یا جزئی از ایمان به شمارآمده است و ستایشِ آن در حکم ستایشِ ایمان است: «حبّ الوطن من الایمان»(۱)

جزیرۀ بوموسو = بوم سبز یا ابوموسی

چند سال پیش (اردیبهشت سال ۱۳۹۲) به‌همراه دوست فاضل و شاعر خوش‌سخن، #حسن_قریبی ، نیز با تنی چند از فرهنگیان هرمزگان، که آفت نسیان نام‌های عزیزشان را از خاطرم برده است، به جزیرۀ ابوموسی رفتیم، برای یک سخنرانی به مناسبت افتتاح کتابخانۀ شعبۀ دانشگاه پیام نور در آن جزیره. نخستین چیزی که نظرم را جلب کرد نام جزیره بود؛ ابوموسی! پهنۀ گستردۀ ایران بزرگ را به یاد آوردم و این نام را غریب یافتم. به جست‌وجو برخاستم. بدین نتیجه رسیدم که نام جزیره، طبق اسناد و نقشه‌های تاریخی، «بوموو» (BoumOuw)، یعنی «جای آب» بوده است‌. همچنین با نام «بوم سوز» یا «بوموسو» (BoumSou)، یعنی «بوم سبز» یا «سرزمین سرسبز» (جزء اول، «بوم» است و جزء آخر «سو»، صورتی است از «سوز» به معنی «سبز»)(۲). با گذشت زمان و با حضور عرب‌ها در میان ایرانیان آن منطقه، بخش اول «بوم»، یعنی «بو»، به «ابو»، و بخش دوم، یعنی «موسو» به «موسی» تبدیل شده است.

دومین روز اقامتمان، دهمین روز اردیبهشت بود؛ روز ملی خلیج فارس. مراسمی برپا شد. بخشی از آن مراسم چشمگیر و تکان‌دهنده بود: جوانان دانشجو و دانش‌آموز، به‌همراه دیگر حاضران، در فضایی در اطراف دریای پارس، دست در دست هم، حلقه زده‌ و سینه‌ها سپر ساخته بودند تا به زبان حال فریاد برآورند که گرداگرد ایران حلقه می‌زنیم، در برابر دشمن سینه سپر می‌کنیم و با همۀ وجود به دفاع از آب و خاک و ارزش‌های خود برمی‌خیزیم.
ما هم به این جمع پیوستیم و این حرکت نمادین در من، که شاعر هم نیستم، اما با شعر زندگی می‌کنم، بداهتاً تأثیری ژرف بر جای نهاد. احساس کردم که شوری در من پدید ‌آمده است؛ شوری که فرمان می‌دهد: بگو، بسرای!
به یاد دارم که این بیت در ذهنم شکل‌گرفت:

به حکم حبّ وطن هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست ‌که‌ با جانمان ‌گره خورده‌ست

خوشبختانه، چنان‌که گفتم، شاعری خوش‌سخن و توانا در کنارم بود، مدد کرد و این‌ است حاصل آن روز فراموش‌ناشدنی:

خلیج فارس به ایرانمان گره ‌خورده‌ست
به‌ سرزمین نیاکانمان گره خورده‌ست

به حکم «حُبّ وطن» هرکجای این بر و بوم
چو پیکری‌ست که با جانمان گره خورده‌‌ست

به‌ گونه‌ای که‌ نهاد و نژاد فردوسی
به خاک پاک خراسانمان گره خورده‌ست

خلیج فارس، خلیج حماسه و غیرت
که با غرور جوانانمان گره خورده‌ست

بگو به تخمۀ ضحاک شانه خالی کن
درفش کاوه به ایمانمان گره خورده‌ست

«هزار دشمنش ار می‌کنند قصد هلاک»
هزار دست به دستانمان گره خورده‌ست

یادداشت‌ها:
۱) در باب حدیث «حبّ الوطن من الایمان» بنگرید به: تاریخ‌ الاسلام، محمد بن احمد ذهبی، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتب العربی، ج ۴۰، ص ۵۹؛
امل الآمل، حر ریاحی، تحقیق سید احمد ‌الحسینی، بغداد، مکتبة ‌الاندلس [بی‌تا]، قسم الاول، ص ۱۱.

۲) برای آگاهی بیشتر در باب نام اصلی و ایرانی جزیرۀ ابوموسی، بنگرید به: اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، محمد عجم، تهران، انتشارات تهران، ۱۳۸۸.

#خلیج_فارس

@paniranist
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❇️ تیراندازی در مراسم بزرگداشت «عبدالعلی مزاری» در کابل

🔻پلیس افغانستان از تیراندازی در مراسم بزرگداشت عبدالعلی مزاری با حضور مقامات ارشد از جمله #دکتر_عبدالله در کابل خبر دادند.

🔻مقامات وزارت کشور افغانستان اعلام کردند که تاکنون ۱۸ نفر زخمی به بیمارستان‌های مختلف کابل اعزام شدند.

#افغانستان

@paniranist
⁠⁠⁠⁠⁠⁠⁠⁠۱۱ دی سالروز وقف دکتر محمود افشار

@paniranist

در ۱۱ دی‌ سال ۱۳۳۷ #دکتر_محمود_افشار با وقف بخش وسیعی از اموال خود، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار را تأسیس کردند. ایشان هدف خود را از بنیاد نهادن این موقوفات چنین بیان کرده‌اند:

سبب بنیاد نهادن این موقوفات
«من در سهم خود معتقدات و آرزوهایی دارم و می‌خواهم در حدود امکان مالی و حالی خود آنها را انجام دهم. از نیاز فراوانی که وطن عزیز و جامعۀ نیازمند ما به توسعۀ امور پزشکی و فرهنگی به معنی عام کلمه دارد غافل نیستم.
خوشبختانه چندی است که دولت و مردم به‌طور کلی و تا اندازه‌ای توجه به این مسائل دارند... در این میان توجه مستقیم و خاص به مسائل اساسی دیگر، مانند افزایش جمعیت کشور از راه‌های مختلف، ترویج و تعمیم #زبان_فارسی در نقاط حسّاس مملکت، تکمیل و تحکیم وحدت ملی، پیشرفت قسمت‌های خوب تمدن جدید و جلوگیری از مفاسد آن، اصلاح اوضاع اجتماعی ملت، حفظ اخلاق جوانان و تزریق مایۀ #وطن‌_پرستی کافی در افکار آنان، که با وجود این اقدام‌ها می‌توان ملتی شایسته، متّحد، مترقی و کشوری آباد و بزرگ داشت، نشده است.
برای اینکه ملتِ بزرگی مانند ملت ما بزرگ بماند و کشور پهناوری مانند ایران کوچک نشود- چیزی که آرزوی همۀ ماست- باید حتماً بر شمارۀ جمعیت آن که به نسبت پهنای خاکش خیلی کم است افزوده گردد و از همۀ جهاتی که برای متحد بودن همیشگی ملتی لازم است با هم یگانگی داشته باشند نه پراکندگی، و چنان ملت یگانه‌ای کوشش کند که خود را هم‌سطح ملت‌های دیگر از حیث پیشرفت‌های دانش، صنعت و تمدن قرار دهد.
یک ملت گرسنه، بی‌تمدن، پراکنده، نادان، ناتوان و پرمدعا محکوم به زوال است. هرقدر مردمی دارای این عیب‌ها و نقص‌ها باشند و در عوض بر تجمّل و شوکت ظاهری و رسمی خود بیفزایند و تصوّر نمایند کسی را گول می‌زنند خود را گول زده‌اند.
برای منظورهای یاد شده این موقوفات بنیاد یافته است. اگر عمری بماند و توفیق دستیار شود امیدوارم بتوانم بر آنها بیفزایم.»
کلینیک گلان (سوئیس)، دسامبر ۱۹۵۹ برابر دی‌ماه ۱۳۳۸ دکتر محمود افشار

به نقل از:
[پنج وقفنامه، دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۳، ص ۱۵-۱۶]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
@AfsharFoundation

👇کانال خبری پان ایرانیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ
#معرفی_کتاب «فردوسی و شاهنامه در قفقاز»
نوشته: #دکتر ولی صمد
برگردان: پروفسور رحیم مسلمانیان قبادیانی

#شاهنامه فردوسی به باور بسیاری از اندیشمندان و اهالی قلم در جهان، گرانسنگ‌ترین و زیباترین اثر حماسی جهان است. در مقایسه با ایلیاد و اودیسه هومر، شاهنامه غنا، معنا و حکمتی بسیار عمیق‌تر دارد و به جرأت می‌توان گفت که هیچ ملتی جز ملت ایران کتابی که از سپیده‌دمان پیش از تاریخ تا دوره‌ای از تاریخ جدید را شامل بشود در اختیار ندارند. شاهنامه هم تاریخ ملی ما، هم نقشه‌ی راه ساختن «ایران» هم آنگونه که در ریشه و سرچشمه بوده و هم آن گونه که می‌بایست باشد. هرچه برای شناختن و شناساندن این شاهکار ادبیات جهان و مهم ترین کتاب برای ایرانیان تلاش شود باید به فال نیک گرفت و بر آن افزود.
«فردوسی و شاهنامه در قفقاز» از جمله کتاب‌های با ارزش در این زمینه است که نویسنده‌ی دانشمند آن به بررسی نقش و جایگاه شاهنامه درکشورهای حوزه #قفقاز و همچنن پژوهش‌های انجام شده درباره #فردوسی و شاهنامه در چند کشور می‌پردازد که در فهرست اینگونه قید شده‌اند:
فردوسی در قفقاز، فردوسی در آذربایجان، فردوسی در گرجستان، فردوسی در ارمنستان، فردوسی در ترکمنستان.
سه بخش دیگر با نام‌های چرنیشفسکی* و فردوسی، در حاشیه یوسف و زلیخا و کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌ها نیز در این کتاب مطرح شده‌اند.

از مقدمه کتاب:
فردوسی، سخنوری است که پربارترین، ارزشمندترین، عبرت‌انگیز‌ترین و زنده‌ترین اثر ادبیات داستانی جهان را آفریده است. صدها سخنور بزرگ، با آثار گران‌بهای خود، گنجینه‌‌ی معنوی، ملی و جهانی را غنی‌تر کرده‌اند، اما کمتر کسی را می‌توان یافت که چون فردوسی، آثارش بنیان تمدن توده‌ها را تشکیل داده و در رشد معنویِ جوامع، در محکومیت جنگ و برقراری صلح، پیوسته سهیم بوده است.
دکتر ولی صمد متولد شهرستان اسفره در شمال تاجیکستان است. در سال 1956 در شهر کان بادام، دوره‌های آموزگاری را به اتمام رسانیده و سپس در دانشگاه خجند، در سال 1961 در رشته‌ی ادبیات فارسی تاجیکی، تحصیلات خود را دنبال کرده‌اند. ایشان در هنگام دانشجویی به کار پژوهندگی پرداخته‌اند و مدت پنج سال ریاست انجمن ادبیات دانشگاه را بر عهده داشتند. ایشان بیش‌تر از همه به رابطه‌های ادبی توجه داشته‌اند و در پیرامون همین موضوع، به تحقیق در ادبیات آذربایجان پرداخته‌اند و پایان‌نامه خود را زیر عنوان «مسأله‌ی اساسی روابط ادبیِ مردم تاجیک و آذربایجان، در سده نوزده» نوشته و آن را درسال 1976 به تصویب رساندند. از دکتر ولی صمد بیش از 300 کتاب و مقاله منتشر شده است که موضوع بیشتر آن‌ها درباره‌ی رابطه‌های ادبی است.
در اینجا بندی چند از این نامه ارجمند را برای آشنایی بیشتر خوانندگان با دیدگاههای پژوهشگران قفقازی درباره فردوسی و شاهنامه می‌آوریم:«گمانی در این نیست که رستم گُرد، پشت و پناه و جانسپار ایران بوده و جان خود را سپر ایران ساخته است و لذا هراس دشمنان بی‌مورد نخواهد بود، چرا که از این می‌ترسند مبادا از میان مردم آذربایجان، رستم‌هایی زاده شوند و پرچم استقلالِ ایران بزرگ را برافرازند». (بخش فردوسی و آذربایجان؛ رویه‌ی 17)
«اهل ادب [جمهوری] آذربایجان که زبان فارسی را همچون زبان مادری خود نغز می‌دانستند و برای برخی‌ها نیز زبان مادری بود، در دریای گرانسنگِ شاهنامه و فردوسی به کمال رسیده بودند و بر پایه خرد نیک، و کمالات خویش، به ترجمه داستانهای شاهنامه پرداختند». (بخش فردوسی در آذربایجان، رویه 19)«از سفرنامة یک جهانگرد روحانی برناردی (سده هفده میلادی)، که از تفلیس به روم می‌رفته، چنین پیداست که گرجی‌ها، به جای کتابهای مقدس دینی، داستان بیژن و منیژه، رستم نامه و داستان بهرام گور را بیشتر می‌خوانده‌اند» (بخش فردوسی در گرجستان، رویه 79).
«شعر شاعر مشهور ارمنی گ.ساریان:
عصرهای بیشماری بازآیند و روند
باز آثار تو هر جا می‌دهد ساز بلند
تا جهان باقی‌ست در هر خانه، در هر انجمن
عاشقان را شعر فردوسی است یار و کارمند».
(بخش فردوسی در ارمنستان، رویه 91)
«در سال 1934، جشن هزاره فردوسی در ترکمنستان، خیلی با شکوه برگزار شد. در سال 1935، انتشارات دولتی ترکمنستان، در عشق آباد، چند داستان از شاهنامه را با خط فارسی، در تیراژ زیادی منتشر کرد که در مدت کمی نایاب شد.در پیش گفتار این کتاب، درباره‌ی جایگاه مقام فردوسی و شاهنامه در فرهنگ جهانی و اهمیت این امر برای مردم ترکمن سخنانی آمده است. بنا به نوشته روزنامه «ازویستیا» (چاپ مسکو)، دانشمندان ترکمن، نادرترین و کم‌یاب‌ترین دست نویس شاهنامه را پیدا کرده‌اند. این نسخه، که قدیم‌ترین و کاملترین نسخه محسوب می‌شود، در سال 1932 در مرو به دست آمده است».
(بخش فردوسی در ترکمنستان، رویه 94)

🔸نمونه‌های آورده شده از کتاب در این بخش را از معرفی کتاب با قلم خانم آزاده احسانی آورده‌ام که در ایران‌بوم منتشر شده است.

نویسنده: بزرگمهر ستوده
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#اختصاصی
سخنرانی صریح و بی‌پرده #دکتر_پاسبان عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در همایش ملی اصل_۱۵ قانون اساسی/ ۲۸ بهمن ۹۷:
@paniranist

🔻یک خطری است که با انقلاب شروع شد [این بود که] عده‌ای در لوای دینداری اهداف قوم‌گرایانه‌شان را پیگیری می‌کنند. در لابلای بخش‌های قانون گذاری، نهادهای امنیتی و قضایی وجود دارند.
🔻 جمهوری اسلامی هم‌بی تفاوت است و هم‌ خودش شریک در این مسائل است.
🔻 معتقد نیستم برای استقرار یک هویت ایدئولوژیک هویت ملی را نابود کرد، این خیانت است. عده ای از اینها نه اعتقاد به دین دارند و نه به ایرانیت!
🔻یک زمانی (دوره مدیریت خاتمی) کیهان هر چه کمونیست قوم‌گرا و شکست‌خورده بود جمع کرده و مثل میکروب به جان ملت و فرهنگ ما انداخت.
🔻من با گوشت و پوست و استخوانم این حرکت رذیلانه ضد ملی را احساس می‌کنم.
🔻من برای نمایندگانی که از این ملت حقوق می‌گیرند متاسفم و این حقوق‌شان حرام باد که یکی‌شان در برابر شعارهای ضدملی و ایران‌ستیزانه کلامی برنمی‌آورد.
@paniranist
❇️مشروح سخنرانی دکتر سید جواد طباطبایی در دانشگاه تبریز؛دارالسلطنه تبریز خاستگاه مشروطه ایرانی

همایش ملی قانون اساسی و دولت مشروطه در ایران ، در روز 25 بهمن 1396 در تالار وحدت دانشگاه تبریز با استقبال پر شور اساتید ، محققان و اندیشمندان این حوزه برگزار شد. دانشگاه تبریز به مناسبت همایش مذکور مفتخر به میزبانی از دانشمند و فیلسوف پرآوازه علوم سیاسی دکتر سید جواد طباطبایی بود. دکتر طباطبایی در زادگاه خویش با حضور در دانشگاه تبریز مورد استقبال انبوه علاقه مندان و دوستدارانشان قرار گرفتند و طی سخنرانی که در حدود یک ساعت به طول انجامید بحث قانون اساسی و دولت مشروطه را از دو منظر تاریخی و حقوقی مورد بررسی قرار دادند.

برای خواندن مطلب روی (instant view مشاهده فوری)بزنید👇
https://goo.gl/3woYWu

#دکتر_جواد_طباطبایی
#ملی_گرایی_ایرانی
#مکتب_تبریز
#انقلاب_مشروطه
🔴به گزارش طلوع نیوز در نتیجه یک حمله تروریستی عبدالوهاب_فیرووزی از اساتید باستان‌شناس افغانستان جان سپرده و سه تن از همکاران ایشان نیز زخمی شده اند.

گفته شده است که حمله به خودرو باستان شناسان محوطه باستانی مس عینک با استفاده از بمب صورت گرفته است ،اما به گفته‌ی شاهدان عینی مواد منفجره در یک خودرو در کنار جاده جاسازی شده بوده است.

چند روز پیش نیز مواد منفجره در خودرو #دکتر_ضیا_رفعت یکی از استادان #دانشگاه_کابل کشف و خنثی شد.

همچنین مدتی پیش در انفجاری انتحاری گروهی از خبرنگاران رسانه های افغانستان کشته شدند.

این حوادث نشانگر آن است که تروریست‌ها قشر آگاه و فرهیخته را در افغانستان هدف گرفته‌اند.

#افغانستان
#ایرانشرقی
@paniranist
کانال خبری پان‌ايرانيست
📌در ادامه اعتراضات به روند توزیع شناسنامه های الکترونیکی در افغانستان صدها تن از باشندگان ولایت تخار با برگزاری همایشی، در شهر تالقان مرکز این ولایت، به تحمیل هویت و سیاست های قومی حکومت اعتراض کردند. این همایش با پخش #سرود_ملی_فارسی-دوران مقاومت و حکومت…
❇️اعتراضات به درج واژه #افغان در شناسنامه های الکترونیک به شهر بغلان رسید.

شهروندان #بغلان هم مانند استان های دیگر، در مورد توزیع غیر قانونی ویک جانبه شناس نامه الکترونیک از سوی حکومت دست به اعتراض زدند.
در گردهمایی امروز بغلانی ها با بلند نمودن پرچم های مقاومت شعار میدادند:
"ما افغان نیستیم ما خراسانی هستیم"
هیچ کس هویت ما را جعل کرده نمی تواند ما زنده هستیم.
هویت تحمیلی آغاز جنگ قومی ست.
در همین باره دیروز گلبدین حکمتیار با بی شرم خواندن کسانی که خواستار تغییر نام افغانستان به خراسان هستند آنها را به وابستگی به ایران متهم کرد. پیش از این نیز این حرکت از سوی گروه های تندرو پشتون بشدت محکوم شده بود و سران این جریان از جمله #دکتر_لطیف_پدرام را به اخراج از پارلمان تهدید کرده بودند.

#افغانستان
#ایرانشرقی

@paniranist
کانال خبری پان‌ايرانيست
❇️گردهمایی امروز در ولایت تخار در اعتراض به تحمیل هویت و سیاست های قومی دولت افغانستان #افغانستان #ایرانشرقی @paniranist
📌در ادامه اعتراضات به روند توزیع شناسنامه های الکترونیکی در افغانستان صدها تن از باشندگان ولایت تخار با برگزاری همایشی، در شهر تالقان مرکز این ولایت، به تحمیل هویت و سیاست های قومی حکومت اعتراض کردند.
این همایش با پخش #سرود_ملی_فارسی-دوران مقاومت و حکومت برهان الدین ربانی- آغاز شد و پرچم‌های این گروه نیز در آن به اهتزاز در آمد.
#دکتر_لطیف_پدرام، عضو مجلس نمایند‌گان و رئیس کنگره ملی افغانستان از مخالفان این روند که در این همایش سخنرانی می‌کرد گفت:«اگر دولت روند توزیع شناس‌نامه‌های الکترونیکی را متوقف نسازد و به خواست‌های سایر اقوام افغانستان بی اعتنایی کند، شمال و شمال شرق را خود مختار اعلام می‌کنیم.»
آقای پدرام در ادامه صحبت‌هایش با انتقاد از سیاست های قومی دولت از تغییر نام افغانستان به خراسان دفاع کرد و گفت که خراسان نامی است که همه اقوام افغانستان خود را در آن شریک می‌دانند و هیچ پسوند و پیشوند قومی ندارد.
روند توزیع شناسنامه‌های الکترونیکی که چندی پیش در ارگ ریاست جمهوری آغاز شده بود اعتراضات زیادی را به درج واژه «افغان» به عنوان ملیت افراد در پی داشته است. مخالفان این اقدام را ادامه سیاست های سده های گذشته حاکمیت های پشتون گرا و قبیله ای افغانستان می دانند و این اقدام را گام دیگری برای ملت سازی ساختگی و حذف هویت سایر اقوام افغانستان محسوب می کنند.
پیش ازین نیز در استان های بدخشان، تخار، بلخ، پنجشیر،بامیان،هرات، پروان و.. تظاهرات ها و همایش هایی با شعار من افغان نیستم و ما خراسانی هستیم انجام شده بود.

#افغانستان
#ایرانشرقی

@paniranist
زندگی‌نامه روانشاد دکتر‌محمدرضا عاملی تهرانی /بخش ۲

#یادنامه_بزرگان

مورد حقوقی

تاریخ اعدام: ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۸
محل: تهران، ایران
نحوه اعدام: تیرباران

اتهاماتی که از سوی انقلابیون به ایشان منتسب شد:

شکنجه؛ قتل و یا(قتل مسلمانان و یا مبارزین)؛ محاربه با خدا، رسول خدا و نایب امام زمان؛ مفسد فی الارض؛ مقاومت در مقابل انقلاب (انسداد راه خدا)...!

🔻خبر #اعدام دکتر محمد رضا عاملی تهرانی و ٢٠ نفر دیگر در روزنامه کیهان به تاریخ ١٨ اردیبهشت ١٣۵٨ به چاپ رسید. وی یکی از ۴۳۸ نفریست که اعدامشان در گزارش اسفند ۱۳۵۸ سازمان #عفو_بین_الملل اعلام شده است. سازمان عفو بین الملل، بر مبنای گزارشهای رسانه‌های ایرانی وخارجی و خبرگزاری رسمی پارس لیستی از متهمینی را که دادگاه‌های انقلاب از زمان تأسیس تا مرداد ۱۳۵۸ محکوم کردند تهیه کرده و در این گزارش منتشر کرده است.

🔻 #دکتر عاملی تهرانی تحصیلات ابتدایی را در دبستان امیر معزی و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون و ایرانشهر به پایان رسانید و در دانشکده پزشکی به تحصیل پرداخت و به اخذ درجه دکترا در زمینه بیهوشی نائل گردید.

🔻ایشان فعالیت سیاسی خود را از شهریور ۱۳۲۰ زمانی که نوجوان دبیرستانی بود همراه با دیگر دوستانش با تشکیل یک انجمن مخفی در برابر ورود متفقین و اشغال ایران آغاز کرد؛ در سال ۱۳۲۶ همراه با محسن پزشکپور و علینقی عالیخانی مکتب پان ایرانیسم را بنیان نهاد و در سال ۱۳۳۰ از بنیانگزاران حزب پان ایرانیست بود.

🔻در سال ۱۳۴۴ به عضویت هئیت علمی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران برگزیده شد و در دانشکده پزشکی تدریس می‌کرد.

🔻 در سال ١٣۴۶ به کاندیداتوری از سوی حزب پان ایرانیست به عنوان نماینده مردم مهاباد (استان آذربایجان غربی) در مجلس شورای ملی دوره بیست و دوم وارد شد (۱۴مهر ۱۳۴۶ تا ۹ شهریور ۱۳۵۰). ایشان که یکی از ۵ عضو گروه پارلمانی پان ایرانیست بود در کمیسیون‌های بودجه و آموزش و پرورش مجلس نیز حضور داشت.

🔻دکتر محمدرضا عاملی یک بار دیگر از شهر تهران به آخرین دوره مجلس شورای ملی پیش از انقلاب (دوره ۲۴) راه یافت و جزو ۵ نماینده پان ایرانیست در مجلس بود.

🔻 او در سال ١٣۵٣ به سمت دبیر حزب #رستاخیز در تهران منصوب شد. در پاییز ١٣۵۶، معاون دبیر کل و در دی ماه‌‌ همان سال هنگام دبیر کلی دکتر باهری به سمت قائم مقامی دبیر کل حزب دست یافت. در تیرماه ١٣۵٧ به دنبال از سرگیری فعالیت حزب پان ایرانیست از سمت قائم مقامی حزب #رستاخیز استعفا داد و در در کابینه #شریف_امامی به سمت وزارت اطلاعات و جهانگردی منصوب شد) با وزارت اطلاعات و امنیت امروز تفاوت دارد). سپس وزیر آموزش و پرورش در کابینه دولت نظامی ارتشبد #ازهاری (۱۵ آبان تا ۱۷ دی ١٣۵۷) بود.

پایان بخش دوم

👇کانال خبری پان ایرانیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PSVmPQcfYX5TA
#معرفی_کتاب «فردوسی و شاهنامه در قفقاز»
نوشته: #دکتر ولی صمد
برگردان: پروفسور رحیم مسلمانیان قبادیانی

#شاهنامه فردوسی به باور بسیاری از اندیشمندان و اهالی قلم در جهان، گرانسنگ‌ترین و زیباترین اثر حماسی جهان است. در مقایسه با ایلیاد و اودیسه هومر، شاهنامه غنا، معنا و حکمتی بسیار عمیق‌تر دارد و به جرأت می‌توان گفت که هیچ ملتی جز ملت ایران کتابی که از سپیده‌دمان پیش از تاریخ تا دوره‌ای از تاریخ جدید را شامل بشود در اختیار ندارند. شاهنامه هم تاریخ ملی ما، هم نقشه‌ی راه ساختن «ایران» هم آنگونه که در ریشه و سرچشمه بوده و هم آن گونه که می‌بایست باشد. هرچه برای شناختن و شناساندن این شاهکار ادبیات جهان و مهم ترین کتاب برای ایرانیان تلاش شود باید به فال نیک گرفت و بر آن افزود.
«فردوسی و شاهنامه در قفقاز» از جمله کتاب‌های با ارزش در این زمینه است که نویسنده‌ی دانشمند آن به بررسی نقش و جایگاه شاهنامه درکشورهای حوزه #قفقاز و همچنن پژوهش‌های انجام شده درباره #فردوسی و شاهنامه در چند کشور می‌پردازد که در فهرست اینگونه قید شده‌اند:
فردوسی در قفقاز، فردوسی در آذربایجان، فردوسی در گرجستان، فردوسی در ارمنستان، فردوسی در ترکمنستان.
سه بخش دیگر با نام‌های چرنیشفسکی* و فردوسی، در حاشیه یوسف و زلیخا و کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌ها نیز در این کتاب مطرح شده‌اند.

از مقدمه کتاب:
فردوسی، سخنوری است که پربارترین، ارزشمندترین، عبرت‌انگیز‌ترین و زنده‌ترین اثر ادبیات داستانی جهان را آفریده است. صدها سخنور بزرگ، با آثار گران‌بهای خود، گنجینه‌‌ی معنوی، ملی و جهانی را غنی‌تر کرده‌اند، اما کمتر کسی را می‌توان یافت که چون فردوسی، آثارش بنیان تمدن توده‌ها را تشکیل داده و در رشد معنویِ جوامع، در محکومیت جنگ و برقراری صلح، پیوسته سهیم بوده است.
دکتر ولی صمد متولد شهرستان اسفره در شمال تاجیکستان است. در سال 1956 در شهر کان بادام، دوره‌های آموزگاری را به اتمام رسانیده و سپس در دانشگاه خجند، در سال 1961 در رشته‌ی ادبیات فارسی تاجیکی، تحصیلات خود را دنبال کرده‌اند. ایشان در هنگام دانشجویی به کار پژوهندگی پرداخته‌اند و مدت پنج سال ریاست انجمن ادبیات دانشگاه را بر عهده داشتند. ایشان بیش‌تر از همه به رابطه‌های ادبی توجه داشته‌اند و در پیرامون همین موضوع، به تحقیق در ادبیات آذربایجان پرداخته‌اند و پایان‌نامه خود را زیر عنوان «مسأله‌ی اساسی روابط ادبیِ مردم تاجیک و آذربایجان، در سده نوزده» نوشته و آن را درسال 1976 به تصویب رساندند. از دکتر ولی صمد بیش از 300 کتاب و مقاله منتشر شده است که موضوع بیشتر آن‌ها درباره‌ی رابطه‌های ادبی است.
در اینجا بندی چند از این نامه ارجمند را برای آشنایی بیشتر خوانندگان با دیدگاههای پژوهشگران قفقازی درباره فردوسی و شاهنامه می‌آوریم:«گمانی در این نیست که رستم گُرد، پشت و پناه و جانسپار ایران بوده و جان خود را سپر ایران ساخته است و لذا هراس دشمنان بی‌مورد نخواهد بود، چرا که از این می‌ترسند مبادا از میان مردم آذربایجان، رستم‌هایی زاده شوند و پرچم استقلالِ ایران بزرگ را برافرازند». (بخش فردوسی و آذربایجان؛ رویه‌ی 17)
«اهل ادب [جمهوری] آذربایجان که زبان فارسی را همچون زبان مادری خود نغز می‌دانستند و برای برخی‌ها نیز زبان مادری بود، در دریای گرانسنگِ شاهنامه و فردوسی به کمال رسیده بودند و بر پایه خرد نیک، و کمالات خویش، به ترجمه داستانهای شاهنامه پرداختند». (بخش فردوسی در آذربایجان، رویه 19)«از سفرنامة یک جهانگرد روحانی برناردی (سده هفده میلادی)، که از تفلیس به روم می‌رفته، چنین پیداست که گرجی‌ها، به جای کتابهای مقدس دینی، داستان بیژن و منیژه، رستم نامه و داستان بهرام گور را بیشتر می‌خوانده‌اند» (بخش فردوسی در گرجستان، رویه 79).
«شعر شاعر مشهور ارمنی گ.ساریان:
عصرهای بیشماری بازآیند و روند
باز آثار تو هر جا می‌دهد ساز بلند
تا جهان باقی‌ست در هر خانه، در هر انجمن
عاشقان را شعر فردوسی است یار و کارمند».
(بخش فردوسی در ارمنستان، رویه 91)
«در سال 1934، جشن هزاره فردوسی در ترکمنستان، خیلی با شکوه برگزار شد. در سال 1935، انتشارات دولتی ترکمنستان، در عشق آباد، چند داستان از شاهنامه را با خط فارسی، در تیراژ زیادی منتشر کرد که در مدت کمی نایاب شد.در پیش گفتار این کتاب، درباره‌ی جایگاه مقام فردوسی و شاهنامه در فرهنگ جهانی و اهمیت این امر برای مردم ترکمن سخنانی آمده است. بنا به نوشته روزنامه «ازویستیا» (چاپ مسکو)، دانشمندان ترکمن، نادرترین و کم‌یاب‌ترین دست نویس شاهنامه را پیدا کرده‌اند. این نسخه، که قدیم‌ترین و کاملترین نسخه محسوب می‌شود، در سال 1932 در مرو به دست آمده است».
(بخش فردوسی در ترکمنستان، رویه 94)

🔸نمونه‌های آورده شده از کتاب در این بخش را از معرفی کتاب با قلم خانم آزاده احسانی آورده‌ام که در ایران‌بوم منتشر شده است.

نویسنده: بزرگمهر ستوده
گنه کرد در بلخ آهنگری!
اینکه ما در مورد احمدی نژاد چه نظری داشته باشیم و یا نسبت به داوری چگونه نگاه کنیم و در مورد افکارش چطور بیاندیشیم ربطی به این ندارد که ظلم در حق هم وطنمان را ببینیم و اعتراض نکنیم.فرق ما با اصلاح طلبان در همین است که آنها وقتی فریاد می زنند که خودشان مورد آزار باشند اما اگر رقیب زیر ضرب و فشار باشد چه بسا هلهله ای هم برخیشان بکنند.
ما در زمان احمدی نژاد با فشار امنیتی سنگینی مواجه بودیم و برخی از ماها زندانهای طولانی کشیدیم؛با این کاری نداریم که تقصیر چه کسی بود و الان وقت پرداختن به آن نیست بلکه الان وقت آن است که از قوه قضاییه بپرسیم به چه دلیل یک فرد که با وثیقه بیرون بوده و میشد به راحتی احضارش کرد را به شیوه جیمز باندی در جلوی چشم همسر و فرزندان خردسالش بازداشت کرده اید؟ چه کسی به شما حق داده که به جرم -نکرده- پدر فرزندان را به هراس بیاندازید؟
این چه حکم و قضاوتی است که براه انداخته اید ؟بخاطر کامنت دیگران زیر نوشته فردی ،آن فرد را مورد کیفر قرار می دهید؟نظر را دیگران داده اند چوبش را کس دیگر؟
#دکتر داوری را آزاد کنید

@paniranist