ایـدهی هـمسایه غـازه
هرچه مینویسم و اینجا بار میگذارم، دو روز بعد با خودم میگویم: این از دستهاشعاریست که باید کنار کرسی خوانده شود. همانروز هرچه پست از دیگران میخوانم، برایم مساویست با ترکیب کفوخون. حدس میزنم برعکس آن هم صدق کند. شـایـد از هر ۱۰ پستم، یکیش نو یا مفید باشد. چرا؟
چون:
٬ ایدههای هرکس از نظر خودش بدیهی بهنظر میرسد.شرط میبندم حتّا ریچارد فایْنمن-برندهی نوبل فیزیک- هم احساس میکرد که هرچه میگوید، کاملن بدیهیست.
بنابراین، شاید آنچه بهنظر من بدیهیست، برای شخص دیگری شگفتانگیز باشد.
آهنگسازان موفّق اغلب اعتراف میکنند که موفّقترین آهنگشان همان بوده که فکر میکردند احمقانهست و حتّا ارزش ضبط ندارد. واضح است که ما آثارمان را خوب قضاوت نمیکنیم. فقط باید آنها را عرضه کنیم و بگذاریم بقیه قضاوت کنند."
بازخورد و نظرات هم مثل مهریه، کی داده و کی گرفته. مسئلهی مهمتر خودابرازی و عدم سانسور است که نباید از اشتراکگذاری افکار و ایدههایمان، حتّا اگر ساده و بدیهی بهنظر میرسند، بترسیم. چهبسا همانها هم برای دیگران الهامبخش باشند.
با این حال: ٬ آیا از اشتراکگذاری چیزی که بهنظرتان خیلی بدیهی بهنظر میرسد، اجتناب میکنید؟"
📖قدرت نه گفتن | دِرِک سیوِرز | نشر مون | ص ۱۱۴
#کتاب_متاب