Смотреть в Telegram
Forwarded from 𝐑𝐀𝐃𝐈𝐍
پروفسور داریوش و تاریخ عجیب یکی بود یکی نبود، زیر این سقف کبود، پروفسوری بود شگفت، قصه‌گو و پرغرور. چو گفتی اشکانیان، گفت: “آخ که عاشق اسلام بودند!” نشانشان به سجاده داد، گفت: “صوفیان را برادر بودند!” بگفتا که تاریخ چو حلوا بود، به هر جا که می‌خواست بالا بود. عمر را ستود و بدیدش پیام، که اشکان شده در رکوع والسلام! کتاب‌ها همه گفتند: “داریوش بیا، تاریخ نمی‌خواهد این قصه‌ها!” ولی او چو شیری خشمگین ز نوشت، خیالات خود را به دنیا سرشت. گر فردوسی از خواب بیدار شود، بگوید: “چه شد تاریخ، چون کار شود؟ که با قصه پردازی اینچنین زشت، می‌سازند از افسانه تاریخ مشت؟” پروفسور عزیز، کمی آهسته‌تر، که دانش نداند ز نیرنگ اثر. به دوران اشکان که سفر می‌کنی، حداقل شتر را همراهت کنی!
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Бот для знакомств