«چندین بار...»!
جناب میرافضلی، یادداشتی دارند که دو شعر از قدما آوردهاند که در آن، پایانِ شعر باز است.
(فرستهٔ پیشین همینجا👆)
دو نکته در تکلمۀ بحث استاد میافزایم:
یکی اینکه رباعیِ اوّلی که ایشان نوشتهاند (در کارِ تو صاحبنظران نظّاره...)، از کمال اسماعیل است و در دیوانهای چاپی و نسخِ خطیِ او موجود.
دوم اینکه، این شعرِ طنز را هم میشود به عنوان شاهدیِ دیگر برایِ باز گذاشتنِ پایانِ رباعی افزود:
دانی که میانِ ما بسی بود شمار
وز صحبتِ ما نیامدت هرگز عار
گر زانکه تو محتشم شدی، عار مدار
از حرمتِ آنکه ما تو را چندین بار....!🙈😅
این رباعی شاهکار، در ص ۴۶۰ «سفینۀ شاعران قدیم» به تصحیح این بنده، چاپ شده توسط مجلس شورای اسلامی،در جلدِ سوم کتاب «متون ایرانی» (به کوششِ دکتر جواد بشری) هست.