شاه فرتوت ابریقستان

#کریم_قصیم
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
‍ ‍ کتاب "نقد و تحلیل جبّاریت"
نوشته #مانس_اشپربر

📌 این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آنکه #هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است.

او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد.

وقتی این کتاب منتشر شد، نویسنده‌اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد، بلکه حتی کمونیستهای پیرو #استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند!

📌 این کتاب توسط #کریم_قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۲ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.

#اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جبّاران، نشان می‌دهد که:

جبّاران به خودی خود جبّار نمی‌شوند، بلکه آنها محصول رفتار مردمی هستند که خوی جبّاریت، بخشی از وجود آنهاست.
برای آن که جبّاریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه جبّاریت توده‌ها از بین برود....

(یادمان نرود که ما ایرانیها رابطه خوبی با موجودات ضعیف‌تر از خودمان نداریم. ببینید بچه‌هایمان خیلی راحت به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سوارها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در موضع شغلی خودمان حکومت می‌کنیم...
بقال حاکم است
نانوا حاکم است
راننده تاکسی حاکم است.
مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می‌خواهیم حکومت کنیم.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبّار به تدریج و در طول زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند به گونه‌ای که جبّار بتدریج دچار #سادیسم (دیگرآزاری) و در مراحل بعدی دچار #مازوخیسم (خودآزاری) می‌شود.

در واقع از نظر اشپربر، جبّاران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده‌ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می‌ماند و بهمین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می‌شود.

📌 اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که جبّاران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است.

اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن‌تراشی و ایدهٔ «دشمن انگاری هر کس که با ما نیست»، از سوی جبّاران، محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است.
او از قول #افلاطون می‌نویسد:
«هر کس می‌تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبّار».

و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که جبّاریت ویژگی‌ای است که جایگزین "فقدان شجاعت" می‌شود.

و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد.
وقتی آحاد توده‌های شخصیتاً جبّار در عالم واقع با یکی از جبّاران همراهی می‌کنند و او را حمایت می‌کنند، از او یک حاکم به تمام معنی #دیکتاتور می‌سازند.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای حس نفرتشان از عده‌ای، جبّاری را یاری می‌کنند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌ها به علت نفرت از همین جبّار، او را به کمک جبّار دیگری به چوبۂ دار می‌سپارند.

او به زیبایی نشان می‌دهد که:

جبّاران با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه‌حلهای عامه‌پسند، اما غیر قابل اجرا می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند چرا که آموخته‌اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید، به راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر مکّارند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.

اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند؛ اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.
با اینحال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می‌کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم، می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
‍ ‍ کتاب "نقد و تحلیل جبّاریت"
نوشته #مانس_اشپربر

📌 این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آنکه #هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است.

او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد.

وقتی این کتاب منتشر شد، نویسنده‌اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد، بلکه حتی کمونیستهای پیرو #استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند!

📌 این کتاب توسط #کریم_قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۲ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.

#اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جبّاران، نشان می‌دهد که:

جبّاران به خودی خود جبّار نمی‌شوند، بلکه آنها محصول رفتار مردمی هستند که خوی جبّاریت، بخشی از وجود آنهاست.
برای آن که جبّاریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه جبّاریت توده‌ها از بین برود....

(یادمان نرود که ما ایرانیها رابطه خوبی با موجودات ضعیف‌تر از خودمان نداریم. ببینید بچه‌هایمان خیلی راحت به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سوارها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در موضع شغلی خودمان حکومت می‌کنیم...
بقال حاکم است
نانوا حاکم است
راننده تاکسی حاکم است.
مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می‌خواهیم حکومت کنیم.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبّار به تدریج و در طول زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند به گونه‌ای که جبّار بتدریج دچار #سادیسم (دیگرآزاری) و در مراحل بعدی دچار #مازوخیسم (خودآزاری) می‌شود.

در واقع از نظر اشپربر، جبّاران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده‌ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می‌ماند و بهمین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می‌شود.

📌 اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که جبّاران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است.

اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن‌تراشی و ایدهٔ «دشمن انگاری هر کس که با ما نیست»، از سوی جبّاران، محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است.
او از قول #افلاطون می‌نویسد:
«هر کس می‌تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبّار».

و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که جبّاریت ویژگی‌ای است که جایگزین "فقدان شجاعت" می‌شود.

و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد.
وقتی آحاد توده‌های شخصیتاً جبّار در عالم واقع با یکی از جبّاران همراهی می‌کنند و او را حمایت می‌کنند، از او یک حاکم به تمام معنی #دیکتاتور می‌سازند.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای حس نفرتشان از عده‌ای، جبّاری را یاری می‌کنند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌ها به علت نفرت از همین جبّار، او را به کمک جبّار دیگری به چوبۂ دار می‌سپارند.

او به زیبایی نشان می‌دهد که:

جبّاران با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه‌حلهای عامه‌پسند، اما غیر قابل اجرا می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند چرا که آموخته‌اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید، به راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر مکّارند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.

اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند؛ اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.
با اینحال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می‌کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم، می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
‍ ‍ کتاب "نقد و تحلیل جبّاریت"
نوشته #مانس_اشپربر

📌 این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آنکه #هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است.

او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد.

وقتی این کتاب منتشر شد، نویسنده‌اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد، بلکه حتی کمونیستهای پیرو #استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند!

📌 این کتاب توسط #کریم_قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۲ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.

#اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جبّاران، نشان می‌دهد که:

جبّاران به خودی خود جبّار نمی‌شوند، بلکه آنها محصول رفتار مردمی هستند که خوی جبّاریت، بخشی از وجود آنهاست.
برای آن که جبّاریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه جبّاریت توده‌ها از بین برود....

(یادمان نرود که ما ایرانیها رابطه خوبی با موجودات ضعیف‌تر از خودمان نداریم. ببینید بچه‌هایمان خیلی راحت به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سوارها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در موضع شغلی خودمان حکومت می‌کنیم...
بقال حاکم است
نانوا حاکم است
راننده تاکسی حاکم است.
مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می‌خواهیم حکومت کنیم.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبّار به تدریج و در طول زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند به گونه‌ای که جبّار بتدریج دچار #سادیسم (دیگرآزاری) و در مراحل بعدی دچار #مازوخیسم (خودآزاری) می‌شود.

در واقع از نظر اشپربر، جبّاران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده‌ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می‌ماند و بهمین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می‌شود.

📌 اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که جبّاران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است.

اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن‌تراشی و ایدهٔ «دشمن انگاری هر کس که با ما نیست»، از سوی جبّاران، محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است.
او از قول #افلاطون می‌نویسد:
«هر کس می‌تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبّار».

و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که جبّاریت ویژگی‌ای است که جایگزین "فقدان شجاعت" می‌شود.

و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد.
وقتی آحاد توده‌های شخصیتاً جبّار در عالم واقع با یکی از جبّاران همراهی می‌کنند و او را حمایت می‌کنند، از او یک حاکم به تمام معنی #دیکتاتور می‌سازند.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای حس نفرتشان از عده‌ای، جبّاری را یاری می‌کنند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌ها به علت نفرت از همین جبّار، او را به کمک جبّار دیگری به چوبۂ دار می‌سپارند.

او به زیبایی نشان می‌دهد که:

جبّاران با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه‌حلهای عامه‌پسند، اما غیر قابل اجرا می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند چرا که آموخته‌اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید، به راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر مکّارند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.

اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند؛ اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.
با اینحال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می‌کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم، می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
‍ ‍ کتاب "نقد و تحلیل جبّاریت"
نوشته #مانس_اشپربر

📌 این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آنکه #هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است.

او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد.

وقتی این کتاب منتشر شد، نویسنده‌اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد، بلکه حتی کمونیستهای پیرو #استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند!

📌 این کتاب توسط #کریم_قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۲ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، انتشارات دماوند تعطیل شد.

#اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جبّاران، نشان می‌دهد که:

جبّاران به خودی خود جبّار نمی‌شوند، بلکه آنها محصول رفتار مردمی هستند که خوی جبّاریت، بخشی از وجود آنهاست.
برای آن که جبّاریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه جبّاریت توده‌ها از بین برود....

(یادمان نرود که ما ایرانیها رابطه خوبی با موجودات ضعیف‌تر از خودمان نداریم. ببینید بچه‌هایمان خیلی راحت به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سوارها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در موضع شغلی خودمان حکومت می‌کنیم...
بقال حاکم است
نانوا حاکم است
راننده تاکسی حاکم است.
مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می‌خواهیم حکومت کنیم.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبّار به تدریج و در طول زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند به گونه‌ای که جبّار بتدریج دچار #سادیسم (دیگرآزاری) و در مراحل بعدی دچار #مازوخیسم (خودآزاری) می‌شود.

در واقع از نظر اشپربر، جبّاران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده‌ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می‌ماند و بهمین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می‌شود.

📌 اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که جبّاران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است.

اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن‌تراشی و ایدهٔ «دشمن انگاری هر کس که با ما نیست»، از سوی جبّاران، محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است.
او از قول #افلاطون می‌نویسد:
«هر کس می‌تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبّار».

و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که جبّاریت ویژگی‌ای است که جایگزین "فقدان شجاعت" می‌شود.

و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد.
وقتی آحاد توده‌های شخصیتاً جبّار در عالم واقع با یکی از جبّاران همراهی می‌کنند و او را حمایت می‌کنند، از او یک حاکم به تمام معنی #دیکتاتور می‌سازند.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای حس نفرتشان از عده‌ای، جبّاری را یاری می‌کنند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌ها به علت نفرت از همین جبّار، او را به کمک جبّار دیگری به چوبۂ دار می‌سپارند.

او به زیبایی نشان می‌دهد که:

جبّاران با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه‌حلهای عامه‌پسند، اما غیر قابل اجرا می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند چرا که آموخته‌اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید، به راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر مکّارند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.

اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند؛ اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.
با اینحال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می‌کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم، می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
‍ کتاب "نقد و تحلیل جبّاریت"
نوشته #مانس_اشپربر

📌 این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آنکه #هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است.

او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد.

وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده‌اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد، بلکه حتی کمونیست های پیرو #استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند.

📌 این کتاب توسط #کریم_قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۲ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، #انتشارات_دماوند تعطیل شد.

📌 اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جبّاران، نشان می‌دهد که :

جبّاران به خودی خود جبّار نمی‌شوند، بلکه آنها محصول رفتار مردمی هستند که خوی جبّاریت، بخشی از وجود آنهاست.
برای آن که جبّاریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه جبّاریت توده‌ها از بین برود....

(یادمان نرود که ما ایرانیها رابطه خوبی با موجودات ضعیف‌تر از خودمان نداریم. ببینید بچه‌هایمان خیلی راحت به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سوارها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در موضع شغلی خودمان حکومت می‌کنیم...
بقال حاکم است
نانوا حاکم است
راننده تاکسی حاکم است.
مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می‌خواهیم حکومت کنیم.

📌 اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبّار به تدریج و در طول زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند به گونه‌ای که جبّار بتدریج دچار #سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار #مازوخیسم (خودآزاری) می‌شود.

در واقع از نظر اشپربر، جبّاران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده‌ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می‌ماند و بهمین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می‌شود.

📌 اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که جبّاران دچار «ترس تهاجمی» هستند ....

و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است.

اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس که با ما نیست» از سوی جبّاران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است.

او از قول #افلاطون می‌نویسد:
«هر کس می‌تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبّار».

و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که جبّاریت ویژگی‌ای است که جایگزین "فقدان شجاعت" می‌شود.

و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد.
وقتی آحاد توده‌های شخصیتاً جبّار در عالم واقع با یکی از جبّاران همراهی می‌کنند و او را حمایت می‌کنند، از او یک حاکم به تمام معنی #دیکتاتور می‌سازند.

📌 اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای حس نفرتشان از عده‌ای، جبّاری را یاری می‌کنند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌ها به علت نفرت از همین جبّار، او را به کمک جبّار دیگری به چوبۂ دار می‌سپارند.

او به زیبایی نشان می‌دهد که :

جبّاران با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه حلهای عامه پسند ـ اما غیر قابل اجرا ـ می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند چرا که آموخته‌اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید، به راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر مکّارند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.

📌 اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.
با اینحال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می‌کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم، می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
Forwarded from اتچ بات
کتاب "نقد و تحلیل جبّاریت"
نوشته #مانس_اشپربر

📌 این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آنکه #هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است.

او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد.

وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده‌اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد، بلکه حتی کمونیست های پیرو #استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می‌کردند.

📌 این کتاب توسط #کریم_قصیم به زبان فارسی ترجمه و در سال ۱۳۶۲ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید و پس از چاپ سوم در سال ۱۳۶۴ بود که پس از سه سال فعالیت، #انتشارات_دماوند تعطیل شد.

📌 اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جبّاران، نشان می‌دهد که :

جبّاران به خودی خود جبّار نمی‌شوند، بلکه آنها محصول رفتار مردمی هستند که خوی جبّاریت، بخشی از وجود آنهاست.
برای آن که جبّاریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه جبّاریت توده‌ها از بین برود ....

(یادمان نرود که ما ایرانی ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم. ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربه ها و سگ ها سنگ می‌اندازند، سوارها به پیاده ها رحم نمی‌کنند، همه مان در موضع شغلی خودمان حکومت می‌کنیم...
بقال حاکم است
نانوا حاکم است
راننده تاکسی حاکم است.
مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می‌خواهیم حکومت کنیم.

📌 اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبّار به تدریج و در طول زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند به گونه‌ای که جبّار بتدریج دچار #سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار #مازوخیسم (خودآزاری) می شود.

در واقع از نظر اشپربر، جبّاران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده‌ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می‌ماند و بهمین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می‌شود.

📌 اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که جبّاران دچار «ترس تهاجمی» هستند ....

و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است.

اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس که با ما نیست» از سوی جبّاران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است.

او از قول #افلاطون می‌نویسد:
«هر کس می‌تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبّار».

و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که جبّاریت ویژگی‌ای است که جایگزین "فقدان شجاعت" می‌شود.

و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد.
وقتی آحاد توده‌های شخصیتاً جبّار در عالم واقع با یکی از جبّاران همراهی می‌کنند و او را حمایت می‌کنند، از او یک حاکم به تمام معنی #دیکتاتور می‌سازند.

📌 اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای حس نفرتشان از عده‌ای، جبّاری را یاری می‌کنند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌ها به علت نفرت از همین جبّار، او را به کمک جبّار دیگری به چوبۂ دار می‌سپارند.

او به زیبایی نشان می‌دهد که :

جبّاران با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه حلهای عامه پسند ـ اما غیر قابل اجرا ـ می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند چرا که آموخته‌اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید، به راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر مکّارند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.

📌 اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.
با اینحال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می‌کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم، می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan