درباره سریال برکینگ بد
#Breaking_Bad (و به بهانه دادگاه جدید
#محمدعلی_نجفی)
✍ #محمدرضا_اسلامی ✳️ ایام
#کرونا و خانه نشینی مجال ”فیلم دیدن” در اوقات اضافه را برای بسیاری از افراد فراهم آورده است.
”قصه شنیدن” از نیازهای ذهنِ انسان است و دنیای هنر هفتم، دنیایِ قصه شرح کردن. سریال «بِرکینگ بد» به عنوان یکی از قویترین سریالهای ساخته شده در سالهای اخیر ارزیابی شده و جوایز متعددی به دست آورده است. به عنوان یک علاقمند عامی عالم سینما، مشاهده این حجم از دقت و ظرافتهای روابط انسانی در یک سریال، فراتر از سطح انتظار بود.
برکینگ بد در لایه اول خود یک مفهوم ساده را به تصویر میکشد: «توجیهگری انسان» و عبور از مرزهای بدی (به شکل پلّه به پلّه) به دلیل توجیه.
والتر وایتِ شیمیدان «بد» شد و به شکل حیرتآوری از مرزهای «بدی» عبور کرد اما سه سوال دیگر هم مطرح هست:
«اطرافیانِ
والتر چقدر مقصر بودند؟!» ، «آیا اشتباه اصلیِ
والتر وایت فقط "توجیه" بود؟!» و «مستاصل شدن چقدر در "شروعِ بد شدن" موثر بود؟»
اگر که از لایه اول سریال (و بحث
#توجیه) عبور کنیم، احتمالا لایه های بعدی این داستان جذّابتر و قابل تامّلِ بیشتر است. در پاسخ به سه سوال بالا، ذکر این نکات حایز اهمیت است:
✔️🔹یک- تقصیرهای اطرافیان:
ندیدنِ غرور و مناعت طبع! در ماجرای سرطانِ
والتر وایت، دوستان قدیمیِ او حاضر شدند که هزینههای شیمی درمانی او را بپردازند.
در آمریکا، اگر که بیمه درمانی قوی نداشته باشی، یک کارِ جزیی بیمارستانی/درمانی، هزینهای کمرشکن خواهد داشت.
#والتر_وایت در برابر هزینههایِ وحشتناک سرطان قرار گرفت. اما کمکِ مالی دوستان را نپذیرفت. اطرافیان/دوستان/حتی خانواده آقای
وایت بلندایِ غرورِ یک فرد باهوش را نادیده گرفته بودند.
در فیلم سینمایی "حامی گرگ " سکانس درخشانی هست که در آن پیرمردِ قبیله خطاب به جوانکی که میخواهد گرگی خُرد را برای پرورش در چادرش نگهداری کند میگوید:
«نکن! غذا نده به گرگ. گرگها دوست دارند خودشان شکار کنند. دوست ندارند تغذیه بشوند. به رفتارهای طبیعت و قوانینش احترام بگذار. غرور گرگ رو ازش بگیری، دیگه چیزی نداره».
سگ را میتوان اهلی کرد اما گُرگ را خیر. روح
والتر وایت (و افراد باهوشی همچون او) همچون یک گرگِ وحشی و آزاد و رهاست. گرگ هرگز حیوان دست آموز نمیشود. نباید به او غذا تعارف کرد. گرگ، سرگردانی در میان کوه را به خانه نرم یا گوشه آغل گوسفندان صاحبش ترجیح میدهد.
نبوغِ
والتر وایت قبل از اینکه «بد» شود، «نادیده» گرفته شده بود.
«نبوغ»، وحشی است. نبوغ برای همین "ویژه" است که از جنسِ امورِ متعارف نیست. فراتر از سطحِ متعارف است. مثل یک آبشار پرشکوه. مثل یک قلّه بلند. جنسِ نبوغ وقتی که با «نظم» توام میشود، منجر به «محصول» میشود. ولی، نبوغ وقتی که با «جنون» توام میشود، فاجعه میآفریند و آشفتگی. فاجعه از جنس خون.
و اطرافیان
والتر وایت، نه نبوغِ او را درست دیده بودند و نه بلندای غرورِ او را.
یک نکته طنز البته در اینجا هست و آن اینکه ما در روزگاری زندگی میکنیم که بسیاری از افراد، خود را باهوش/نابغه میپندارند. صحبت از
والتر وایت امّا صحبت از یک نابغۀِ واقعی است. نه نوابغِ «خود نخبه پندارِ» روزگار ما که با کلیک روی صفحه گوشی تلفن همراهشان «اطلاعات» کسب میکنند! و با کلاس کنکور، تست زدن میآموزند.
والتر وایت، زبانِ ”ساینس” را فهمیده بود. علمِ شیمی را آموخته بود. اثرِ حرارت در واکنش شیمیایی را بهتر از دیگران درک کرده بود. و فرمول واکنشِ شیمیایی را خود «ابداع» کرده بود.
یک ابداع واقعی! نه واحد پاس کردن!
والتر وایتها «صدقه» قبول نمیکنند.
والتر وایتها «نگاه مهربان» طلب نمیکنند.
بین روحِ اهلی با روح وحشی تفاوت هست. این را اطرافیان
وایت نمیفهمیدند. دنبال «شفقت» بودند و دنبالِ «کمک» به سرطان. حتی همسر
والتر وایت، در ناچیز دیدنِ میزانِ توانِ یک نابغه، مثل دیگران بود!
جنسِ نبوغ اما، جنسِ صحراست و سرگردانی...
این، اشتباهِ کلیدیِ اطرافیان
والتر وایت بود. پیش از آنکه
والتر وایت «از مرزهایِ توجیه» و بدی و پلیدی عبور و کند، و پیش از آنکه دچار خطاهای مرگبار و خونبار شود، «اطرافیانِ
وایت» خطا کرده بودند.
✔️🔹دو- اشتباه اصلیِ آقای
وایت:
تقصیرهای
والتر وایت انسان را به یاد تقصیر
#محمدعلی_نجفی شهردار [سابق] تهران میاندازد. این یک برداشت غلط است که گمان کنیم
والتر وایت و محمدعلی نجفی در یک صفت با هم اشتراک دارند و آن «هوشِ فوقالعاده» است. خیر!
....
ادامه این مطلب را در لینک زیر بخوانید:
🔻👇https://www.khabaronline.ir/news/1385051/درباره-سریال-برکینگ-بد#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan