«سیل دارد همه چیز را میبرد، دانشگاه را هم ببرد!
من از قضا با حضور سعید حدادیان در دانشگاه تهران مسالهای ندارم!»
نمیشود که وقتی سیل میآید و مملکت را میبرد، انتظار داشته باشیم وارد دانشگاه نشود و با نظام آموزشی کاری نداشته باشد. بالاخره «فلک به مردم نادان دهد زمام مراد».
این را همان خواجه حافظ شیرازی سروده که هفتصد سال پیش تماشاگر زمامداری مردم نادان بوده و دیوانش هم سالهاست توی دانشکده ادبیات همین
#دانشگاه_تهران -که حالا زیر پاشنه کفش حاج
#سعید_حدادیان قرار است متر شود- در درس «متون نظم» تدریس شده.
حضور حاجسعید در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ضروری است از قضا. دانشگاهی که
#ژاله_آموزگار و
#مظاهر_مصفا را در دوره
#احمدینژاد بازنشسته میکند و نظام آموزشیای که نخبهای مثل
#شریفی_زارچی را اخراج، از قضا باید جولانگاه حاجسعید باشد.
دانشگاهی که دانشجوی کارشناسیارشد و دکترای رشته ادبیاتش نمیتواند پایاننامهاش را روی آثار «شاملو» و «هدایت» و «ساعدی» و حتی همین «دولتآبادی» - که سند ششدانگش حالا دیگر مال خود شماست - بنویسد، حتما هم باید استادی مثل حاجسعید حدادیان داشته باشد.
نشئهٔ حضور
#سعید_نفیسی،
#منوچهر_ستوده،
#پرویز_ناتل_خانلری،
#ایرج_افشار و یک قطار آدم حسابی دیگر که اسمشان را تریلی هم نمیتواند بکشد هم، در کرسی استادی در دانشگاه تهران، خوابی و خیالی بیشتر نبوده است.
سیل فنا دارد همه چیز را میبرد، وچه باک؟ دانشگاه را هم ببرد! این طور است که حاجسعید و حاجمیثم و باقی حاجیها و برادرها کمکم دارند سر از دانشگاه درمیآورند. آنها برای اداره مملکتی با چنین مختصاتی آدمهای بهتریاند حتما.
فقط، بیزحمت، کاش استاد ما،
آقای
#شفیعی_کدکنی را از دانشگاه تهران بازنشسته کنند؛ قبل از اینکه پیرمرد توی راهروهای دانشکده ادبیات با همکارش، حاجسعید حدادیان چشمتویچشم شود و از تماشای این تحقیر بزرگ و زوال تاریخی دق کند!
«فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس»
✍ #عباس_اکبری#شاه_فرتوت_ابریقستان@Oldkingofebrighestan