#لنین گفته است:
«به صرف نارضائی مردم از حکومت، سقوط دولتها موجب نخواهد شد. تحقق این امر دو شرط لازم دارد:
اول نارضائی مردم
دوم خودباختگی حکومت...»
و این آخرین، همان چیزی است که از آن میتوان به «خوف حکومت» تعبیر کرد.
تا وقتی حکومتها خوف نداشته باشند، نارضائی مردم کاری نخواهد کرد، صد سال مردم از
#قاجار ناراضی بودند و اغلب ناراضیها یا پوست کنده شدند و یا قهوه قجری خوردند و آب از آب تکان نخورد. تنها روزی این نارضائی نتیجه داد که
#مظفرالدینشاه خود را باخت. او در سفر اروپا متوجه شد که آن کاری که او در ایران به نام سلطنت میکند، سلطنت نیست! علاوه بر آن چون آدم مذهبی بود در برابر روحانیون کوتاه آمد و خود را باخت و این خودباختگی را که بعضی این روزها به «بریدگی» تعبییر میکنند و میگویند فلانی بعد از آنهمه مقاوت بلاخره «برید».
وقتی در زمان مظفرالدین شاه یک طلبه سید مشروطهخواه در مسجد کشته میشود، مظفرالدین شاه که تا آن حد به سادات معتقد بود که گمان میکرد سید صحیح النسب را هیچ وقت صاعقه نمیزند. طبق گفته دکتر «اعلم الدوله» این اتفاق در وقوغ انقلاب مشروطه چنین نتیجه داد:
«..یک روز تابستان در صاحبقرانیه بودیم. صبح زود ساعدالدوله پدر نصرالسلطنه آمد پیش شاه و آن روز تمام درباریان را به ناهار در زرگنده که عمارت ییلاقی داشت دعوت کرده بود. شاه من را نگاهداشت، در صاحبقرانیه ماندم، نزدیک ناهار، شاهزاده تلگرافچی مخصوص از عمارت گلستان تهران به من تلفن کرد که در شهر واقعهای رو داده، سربازهای فوج نصرالسلطنه که در قراولخانه گذر باغ پسته بیگ بودند، شلیک کرده، یک نفر سید عبدالحمید نام از طلاب مدرسه حاجی ابوالحسن را که نزدیک به همان گذر است، کشتهاند...
این قسم خبرها را همه وقت از شاه مخفی میداشتند؛ من هیچ مکث نکرده بلاتامل این خبر را به شاه رسانیدم. حالت شاه از شنیدن این خبر که سیدی کشته شده است در کمال شدت به هم خورد و حمله عصبانی که برای او عارض میشد، بلافاصله روی داد. این بود که فورا درباریان را احضار نمود و چندین شب تا صبح راحت نخوابیده و چندین بار از خواب جسته میگفت:
در روز قیامت جواب جدش را چه بدهم؟ و نمیدانم چه وقت ممکن است من از زیر بار این مسئولیتها بیرون بروم...
من «اعلم الدوله» تجدید مطلع نموده گفتم: وقتی آسوده خواهید شد که مجلس ملی و مشروطیت برقرار گردد...»
بنابراین میتوان تشخیص داد که در صدور فرمان مشروطه، این خودباختگی تا چه حد موثر بوده است.
درباره
#انقلاب ۵۷ ایران هم آن روزی پیروز شد که
#شاه و اطرافیانش به وحشت افتادند و این وحشت را اعتصاب کارگران نفت، آتش زد و دراین مورد شاه حتی خشم گرفت بر سعید نائب رئیس مجلس که چرا مساله سفر شاه و رای اعتماد به دولت را به جای اینکه در یکشنبه مطرح کند، دو روز به تاخیر انداخته و در سه شنبه مطرح کرده است...
و شاه آنچنان خود را باخته بود که به فرودگاه رفت و منتظر ماند تا
#بختیار با هلیکوپتر رسید و قضیه موافقت مجلس و رای اعتماد را گفت.
حرف لنین در مورد انقلابات درست است و میشود آن را به کیفیت انفجار یک بمب شیمیایی تشبیه کرد بدین معنی که بمب شیمیایی وقتی منفجر میشود که دو قسمت بی خطر بمب، یک فعل و انفعال شیمیائی انجام دهند؛ وگرنه بمب بی خطر است.
در جوامع هم باید نارضائی مردم با خودباختگی حکومت ترکیب شود تا انقلاب پدید آید وگرنه حاصلی جز اختناق بیشتر و یا سروری لمپنها درپی نخواهد داشت.
✍ #باستانی_پاریزی#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan