شاه فرتوت ابریقستان

#دیوار
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
میهن برای پولداران
و میهن پرستی برای فقیران است!

#دیوار_نوشته
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
چشمانت مانند حکومت
نه عدل دارند
نه رحم
نه مساوات!

#دیوار_نوشته
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
کسی که مستحق مرگ نبود،
به دست کسی که  مستحق زندگی نبود، کشته شد!


#دیوار_نوشته
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
#​​ورا_لنگزفلد، یک شهروند عادی ساکن آلمان شرقی بود که مثل بسیاری دیگر از ساکنان این کشور، زندگی ساده و جمع‌‌وجوری داشت، از «برادر بزرگ» هراس داشت و می‌دانست زبان سرخ، سر سبز را به باد می‌دهد.
او در «انستیتو ملی فلسفه» در آلمان شرقی به عنوان محقق و مدرس کار می‌کرد. هفت سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم، در آلمان شرقی به‌دنیا آمده بود. به زنبورداری علاقه داشت و حفظ #محیط_زیست برایش مهم بود. در سال ۱۹۸۱ از کار خود استعفا کرد، در یکی از نشریات تخصصی رشته‌اش به‌عنوان دبیر اجرایی استخدام شد و بعد از سال‌ها که خود را بی‌مذهب می‌دانست، بار دیگر با کلیسا و مسیحیت اخت شد. ازدواج کرده بود، شوهرش را که شاعر شناخته‌شده‌ای در آلمان شرقی بود دوست داشت. دو پسر داشت و زندگی خانوادگی‌اش آرام و بی‌هیاهو بود.

ورا لنگزفلد در راستای دغدغه‌هایش در حفاظت از محیط زیست بود که به یک شهروند فعال در لزوم دفاع از حقوق شهروندی تبدیل شد. او با استقرار سامانه موشکی شوروی سابق در خاک آلمان شرقی مخالف بود و از خطرات بالقوه و آثار مخرب زیست محیطی این سامانه موشکی، نگران بود. به همین دلیل به همکاری با فعالان زیست محیطی رو آورد، در نشریات مقالاتی در مخالفت با استقرار سامانه موشکی و برنامه اتمی نوشت و نسبت به خطرات آن هشدار داد. 

فعالیت‌های او خیلی زود باعث شد که شغلش را از دست بدهد. ورا برای کسب درآمد، به علاقه دیرینه‌اش- زنبورداری- رو آورد و در کنارش گاهی هم ترجمه می‌کرد...

بالاخره ماموران #اشتازی او را در یکی از تظاهرات‌های مدافعان محیط زیست بازداشت کردند. ورا در آن تجمع پلاکاردی را بالا برده بود که ماده ۲۷ قانون اساسی آلمان شرقی بر آن نقش بسته بود:
«هر شهروند حق دارد نظرات و آرای خود را آزادانه بیان کند.»

ماموران اشتازی او را به «اخلال در نظم عمومی» متهم کردند. در سلول انفرادی انداختند، بارها بازجویی پس داد، شکنجه شد و دست‌آخر در دادگاه کمونیستی در آلمان شرقی مجرم شناخته شد و دادگاه حکم داد که او باید از خاک کشور بیرون انداخته شود. لنگزفلد راهی بریتانیا شد، در دانشگاه کمبریج در رشته فلسفه ادامه تحصیل داد تا بالاخره در هیاهوی فروپاشی #دیوار_برلین، به موطنش بازگشت.

دیوار فرو ریخت، کمونیسم رفت، آلمان متحد شد، مردم شرق از خفقان سیاسی رهایی یافتند و باز خندیدند…
اما شوک و بهت اصلی تازه در انتظار ورا بود. درهای آرشیوهای اشتازی باز شد و حالا شهروندان آلمان شرقی سابق می‌توانستند به این مراکز آرشیو مراجعه و درخواست کنند که پرونده‌ امنیتی خود را ببینند و همین‌جا بود که واقعیت هولناک بر سرش آوار شد...

پرونده‌ امنیتی او نشان می‌داد که شوهرش، مرد شاعر محترمی که بیش از ۲۰ سال بود نان و آب و #عشق و مهر و چهاردیواری را شریک بودند، سالیان سال بود که با اشتازی همکاری داشت و یک جاسوس امنیتی خبره بود. مرد اصلا از ابتدا به دستور اشتازی به لنگزفلد نزدیک شده بود، دلبری کرده بود، با نظارت و تایید اشتازی با این زن ازدواج کرده بود و سال‌ها بود که چهاردیواری در ظاهر «امن» خانه، تار عنکبوت امنیتی بود که همه حرکات زن زیرنظر بود و به «برادر بزرگ» گزارش می‌شد...
مردی که با او همبستر و پدر فرزندانش بود، جاسوس او بود و سال‌ها آرام آرام به حجم و قطر پرونده‌ امنیتی زن می‌افزود. پرونده‌ نشان می‌داد که شوهرش ریز ریز جزئیات رابطه‌ جنسی‌شان، حرف‌های عاشقانه و خصوصی که در تختخواب ردوبدل کردند و گپ‌های شبانه‌‌شان را هم به ماموران اشتازی گزارش داده است!
سالها هیچ «خصوصی» و هیچ «حریم امنی» در کار نبوده است و آن‌که خیال می‌کردی نزدیک‌ترین و محرم‌ترین است، بدترین بدخواه تو بود که آرام آرام دام‌ را می‌گستراند و می‌پروراند.

ورا دیگر هرگز حاضر نشد همسرش را ببیند، پسرهایش هم دیگر حاضر نشدند پدر را ببینند. از همسرش جدا شد، راه سیاست را در پیش گرفت، عضو حزب «دموکرات مسیحی» آلمان شد و به پارلمان آلمان راه یافت. سالهاست در دفاع از حقوق شهروندی، حق دسترسی آزاد شهروندان به اطلاعات و مخالفت با نظامی‌گری و نیروهای اتمی در پارلمان آلمان تلاش می‌کند. گاهی به عنوان راهنما، علاقه‌مندان را در راهروهای سرد و ترسناک زندان پیشین اشتازی که خود روزی آن‌جا زندانی بود می‌گرداند و تاریخ رعب و وحشت را برای آن‌ها بازگو می‌کند.
از او به عنوان یکی از نمادهای شاخص «جاسوس‌پروری نظامهای دیکتاتوری» یاد می‌کنند، از شیوه‌ی هولناکی که حاکمیت شهروندان را تبدیل به مراقب و بپا و خبرچین یکدیگر می‌کند و هیچ حریم امنی باقی نمی‌گذارد.
خودش می‌گوید: «سال‌ها ذره ذره می‌سازی، بعد ناگهان می‌بینی هر آن‌چه ساختی، بر آب بود و هیچ و پوچ...»

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
سال ۱۹۸۹ میلادی است، مردی از آلمان‌غربی در آن سوی دیواری که برلین را به دو جهان آزاد و بسته تقسیم کرده، دست محبت به سوی یک پلیس آلمان‌شرقی دراز کرده است.
مامور سبزپوش -کشوری که همه قدرتش را در نگاه امنیتی #اشتازی محدود کرده است و آنقدر در جزییات خصوصی شهروندانش دقیق شده است که انگاری دُملی برگردن دارد و قادر به دیدن فروپاشی نیست- سعی می‌کند، نفوذناپذیر به نظر برسد.

او مامورِ معذورِ همان کشوری‌ست که کایت و بالن در فیلمها و سریالهایش سانسور می‌شود تا مبادا کسی به صرافت استفاده از آن، برای عبور از دیوار میان دو کشور (یک ملت) بیفتد!
همان کشوری که پدران و مادران، کودکان نورسیده خود را از آن سوی دیوار به مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌هایشان نشان می‌دهند.

همان کشوری که شهروندانش را به اتهام واهی بازداشت می‌کند و با دریافت مبلغی پول، به آلمان‌غربی تحویل می‌دهد. تجارتِ اتهام زنی و درنهایت فروش شهروندان با عقل‌های مدبر اشتازی با۱۰ میلیون پرونده ، ۹۱ هزار مامور و ۲۰۰ هزار خبرچین، توانایی کنترل ۳۵۰ تلفن همزمان و عملیات روزانه خواندن ۲۵۰۰ نامه ارسالی از طریق بازکردن پاکت با دستگاه مخصوص بخار!

دستی از آن سوی دیوار می‌آید که بگوید کین و جدایی، دیگر بی‌حاصل است و دستی در این سو به پشت می‌خزد از هراس "دوستت دارم" و در این توهم که هنوز آن زمانه است که #عشق و مهر را در پستوی خانه باید پنهان ساخت.
در این عکس، دستِ پیش آمده، دیوار فراز و دست پس کشیده شده، هر سه آشکارند...

روایتِ تاریخ اما از این، آشکارتر است:
«#دیوار_برلین، فرو ریخت!».

✍🏼 #سهند_ایرانمهر

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
۹ نوامبر سالروز تخریب #دیوار_برلین است.
آلمان شرقی دیوار برلین را در سال ۱۹۶۱ به طول ۱۵۵ کیلومتر ساخت. این دیوار که مرز بین آلمان شرقی، جمهوری دموکرات آلمان، و آلمان غربی، جمهوری فدرال آلمان، بود، سرانجام با هجوم مردم در سال ۱۹۸۹ باز شد و مردم آلمان شرقی، بعد از ۲۸ سال توانستند آزادانه به آن سوی دیوار بروند.

این دیوار به‌واقع برای جلوگیری از مهاجرت مردم فقیر آلمان شرقی ساخته شده بود. دیواری که پیامد جنگ جهانی دوم بود و نماد جنگ سرد، سرانجام به خواست مردم و به دست مردم فروریخت.

توضیح عکس: یک سرباز آلمان شرقی از شکاف دیوار برلین به یک عکاس گل می‌دهد.

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
میهن
برای پولداران
و میهن پرستی برای فقیران است!

#دیوار_نوشته
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
آزاد؟
کدامین آزاد؟
#آزادی، اسبی‌ست خسته و لنگان،
که هر روز گلوله بارَش می‌زنند...

سرزمین؟
کدامین سرزمین؟
آن سرزمینی که هر روز به غارتش می‌برند؟
آن دشتی که برهوتش کرده‌اند.
یا آن شاخه‌ای،
که تخته تابوت شد؟
کدامین است؟
آن سنگ و آن خاک و آن چشمه و ریگی،
که بند و زندان زاییده است؟

نمی‌دانم میهن کدام است!
آزادی کدام است،
نمی‌دانم!
آن جویباری که در روز روشن،
سرچشمه‌اش را غارت کردید؟
آن معشوقه‌ای که در خواب،
چشمهایش را دزدیدید؟
آن ابری که پیش از باریدن،
بارانش را به تاراج بردید؟
یا آن ماهی،
که شبِ چهارده‌اش را ربودید؟

آزادی، اسبی‌ست خسته و لنگان،
که هر روز گلوله بارَش می‌زنند.

📚 #دیوار
🖋 #شیرکو_بیکس
🔃 #بابک_زمانی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
کسی که مستحق مرگ نبود،
به دست کسی که  مستحق زندگی نبود، کشته شد!


#دیوار_نوشته
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
Forwarded from شاه فرتوت ابریقستان (Mohammad Ebrigh)
آزاد؟
کدامین آزاد؟
#آزادی، اسبی‌ست خسته و لنگان،
که هر روز گلوله بارَش می‌زنند...

سرزمین؟
کدامین سرزمین؟
آن سرزمینی که هر روز به غارتش می‌برند؟
آن دشتی که برهوتش کرده‌اند.
یا آن شاخه‌ای،
که تخته تابوت شد؟
کدامین است؟
آن سنگ و آن خاک و آن چشمه و ریگی،
که بند و زندان زاییده است؟

نمی‌دانم میهن کدام است!
آزادی کدام است،
نمی‌دانم!
آن جویباری که در روز روشن،
سرچشمه‌اش را غارت کردید؟
آن معشوقه‌ای که در خواب،
چشمهایش را دزدیدید؟
آن ابری که پیش از باریدن،
بارانش را به تاراج بردید؟
یا آن ماهی،
که شبِ چهارده‌اش را ربودید؟

آزادی، اسبی‌ست خسته و لنگان،
که هر روز گلوله بارَش می‌زنند.

📚 #دیوار
🖋 #شیرکو_بیکس
🔃 #بابک_زمانی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
با من حرف بزن.
حوصله کسی جز تو را ندارم!

#دیوار_نوشت
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
《خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانات را به صاحبان آنها بازگردانید./نساء:۵۸》

- قلبم را به من بازگردان.‌..
#دیوار_نوشته

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
چه می‌شد آنی که دنبالش می‌گردی
او نیز دنبال تو می‌گشت...

#دیوار_نوشته
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
مثل آهنگی قدیمی ؛ قبل از اونکه کلامی بگی، می‌شناسمت!

#دیوار_نوشته
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
به بهانهٔ نهم نوامبر، سالروز فروریختن #دیوار_برلین

سال ۱۹۸۹ میلادی است، مردی از آلمان‌غربی در آن سوی دیواری که برلین را به دو جهان آزاد و بسته تقسیم کرده، دست محبت به سوی یک پلیس آلمان‌شرقی دراز کرده است.
مامور سبزپوش -کشوری که همه قدرتش را در نگاه امنیتی اشتازی محدود کرده است و آنقدر در جزییات خصوصی شهروندانش دقیق شده است که انگاری دملی برگردن دارد و قادر به دیدن فروپاشی نیست- سعی می‌کند، نفوذناپذیر به نظر برسد.

او مامورِ معذورِ همان کشوری‌ست که کایت و بالن در فیلمها و سریالهایش سانسور می‌شود تا مبادا کسی به صرافت استفاده از آن، برای عبور از دیوار میان دو کشور (یک ملت) بیفتد. همان کشوری که پدران و مادران، کودکان نورسیده خود را از آن سوی دیوار به مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌هایشان نشان می‌دهند.

همان کشوری که شهروندانش را به اتهام واهی بازداشت می‌کند و با دریافت مبلغی پول، به آلمان‌غربی تحویل می‌دهد. تجارتِ اتهام زنی و درنهایت فروش شهروندان با عقل‌های مدبر اشتازی با۱۰ میلیون پرونده ، ۹۱ هزار مامور و ۲۰۰ هزار خبرچین، توانایی کنترل ۳۵۰ تلفن همزمان و عملیات روزانه خواندن ۲۵۰۰ نامه ارسالی از طریق بازکردن پاکت با دستگاه مخصوص بخار!

دستی از آن سوی دیوار می‌آید که بگوید کین و جدایی، دیگر بی‌حاصل است و دستی در این سو به پشت می‌خزد از هراس "دوستت دارم" و در این توهم که هنوز آن زمانه است که عشق و مهر را در پستوی خانه باید پنهان ساخت.
در این عکس، دستِ پیش آمده، دیوار فراز و دست پس کشیده شده، هر سه آشکارند...

روایتِ تاریخ اما از این، آشکارتر است:
«دیوار برلین، فرو ریخت!».

#سهند_ایرانمهر
#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
۹ نوامبر سالروز تخریب #دیوار_برلین است.
آلمان شرقی دیوار برلین را در سال ۱۹۶۱ به طول ۱۵۵ کیلومتر ساخت. این دیوار که مرز بین آلمان شرقی، جمهوری دموکرات آلمان، و آلمان غربی، جمهوری فدرال آلمان، بود، سرانجام با هجوم مردم در سال ۱۹۸۹ باز شد و مردم آلمان شرقی، بعد از ۲۸ سال توانستند آزادانه به آن سوی دیوار بروند.

این دیوار به‌واقع برای جلوگیری از مهاجرت مردم فقیر آلمان شرقی ساخته شده بود. دیواری که پیامد جنگ جهانی دوم بود و نماد جنگ سرد، سرانجام به خواست مردم و به دست مردم فروریخت.

توضیح عکس: یک سرباز آلمان شرقی از شکاف دیوار برلین به یک عکاس گل می‌دهد.

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
Ещё