شاه فرتوت ابریقستان

#بزرگمهر
Канал
Логотип телеграм канала شاه فرتوت ابریقستان
@oldkingofebrighestanПродвигать
2,64 тыс.
подписчиков
24,5 тыс.
фото
3,83 тыс.
видео
8,32 тыс.
ссылок
به مجله سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ادبی، هنری، ورزشی #شاه_فرتوت_ابریقستان خوش آمدید... ارتباط با ادمین: @oldking1976
صبح بلند می‌شویم...
زخمی تازه به زخم‌هایمان اضافه شده است...
با زخم جدیدمان آشنا می‌شویم...
خودمان را بهش معرفی می‌کنیم...
خودش را به ما معرفی می کند...

#بزرگمهر_حسین‌پور
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر
چه شادم به دوستیِ تو
که مرا چنین دوستی داد!

خدا این دلِ مرا به تو دهد...
مرا چه آن جهان، چه این جهان
مرا چه قعرِ زمین، چه بالایِ آسمان
مرا چه بالا
چه پَست...

#شمس_تبریزی | "مقالات"
#تصویر: #شمس و #مولانا
اثر #بزرگمهر_حسین‌پور

هفتم مهر ماه، روز بزرگداشت
"شمس تبریزی" گرامی باد

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
صبح بلند می‌شویم...
زخمی تازه به زخم‌هایمان اضافه شده است...
با زخم جدیدمان آشنا می‌شویم...
خودمان را بهش معرفی می‌کنیم...
خودش را به ما معرفی می کند...
زخم امروز: سلام... دختر آبی هستم!

#بزرگمهر_حسین‌پور
#دختر_آبی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan

صبح بخیر
#بزرگمهر_حسین‌پور:

این تصویر بخشی از تاریخ این روزگار خواهد شد.
تصویر خبرنگاری که با غرور و اعتماد به‌نفس، اسلحهٔ مردی را به تلویزیون نشان می‌دهد که آن مرد در چند قدمی دورتر... روی صندلی‌ای...زیر پرچم جمهوری اسلامی مچاله شده...به ته خط خط رسیده...نشسته است. او همان مردی بود که روزگاری وزیر بوده...شهردار بوده و چنین خبرنگاری ساعت‌ها باید در انتظار اجازه‌ ورود می‌نشسته تا با او سلامی بتواند کند...
حالا با چابکی عجیبی در حال شمردن فشنگ‌های مرد خمیده است. این عکس جزیی از تاریخ خواهد شد... مردی که تمام عمر زیر پرچم جمهوری اسلامی با کمری راست خدمت کرده...حالا با کمری شکسته به دوربین خیره شده است. وای که شرح هایی شرحه شرحه بر این عکس می‌توان نوشت...
اين عکس درد و رنج‌هایی فراوان با خود دارد. این لحظه را دردمندانه کشیدم تا بر لوح دلم درد این عکس را ثبت کرده باشم.

#محمدعلی_نجفی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@Oldkingofebrighestan
Forwarded from اتچ بات
#بزرگمهر_حسین‌پور در صفحه اینستاگرام خود نوشت🔻

متاسفم که خبر درگذشت مرد بزرگی را می‌دهم که با طرح جلدهای جذاب و بی‌نظیرش تاثیر بزرگی در کتابخوانی نسل من گذاشت.

#صادق_صندوقی در سن هفتاد و سه سالگی درگذشت. در سکوت و تنهایی. در دوره ای که نه فتوشاپ بود و نه جلوه‌های کامپیوتری صندوقی تصاویری ارائه می‌کرد که در نوع خودش بی‌نظیر بود و چنان شوری در تصویر می‌آفرید که هر بیننده‌ای را مجاب می‌کرد کتاب را بخرد. ناشران در دوره‌ای بر سرش دعوا داشتند و ستاره‌ تصویرگران نسل خودش شده بود.

مینیاتور کار می‌کرد و روزی که من و افشین صادقی زاده مهمانش بودیم چنان با شور و عشق از نقاشیهایش... مینیاتورهایش...سخن می‌گفت که ما راهم به وجد آورده بود.

با آن که کمرش خمیده شده بود و درد میکرد همچنان قلم در دست داشت و خوابیده نقاشی می کرد. یادم می‌آید که هفده هجده سال بیشتر نداشتم که در دفتر کار نقاشیهای کتابهای درسی توی خیابان ایرانشهر پیشش رفتم. کلی چیز یادم داد. که از قلم فلزی استفاده کنم...که روی کاغذ کالک نقاشی کنم...که امضایم را واضح بزنم...که به آینده‌ من بسیار امیدوار است... که کاریکاتور را جدی بگیرم...! مهربان بود و آن چه می‌دانست برایم با دست و دلبازی بسیار شرح می‌داد و سخاوتمندانه رازهای طراحی را برایم افشا می‌کرد.

یادم می‌آید همان روز گفت سمت جمهوری می‌روی‌؟ می‌دانستم کاری آن‌ورها دارد و الکی گفتم بله. گفت پس این کار من را هم پیش فلان ناشر ببر. اورژینال کارش را دستم داد. روی مقوای فابریانو با گواش طرح جلدی از کتابی که شبیه کتاب های ژول ورن بود کشیده شده بود ... آن امضای خاص و بی‌نظیرش پایین کارش بود و با سلیقه‌ای خاص کاغذ پوسته چای نیز بر رویش چسبانده شده بود. از ذوق دیدن اصل کار استاد در پوست نمی‌گنجیدم. کار را با سلام و صلوات زیر بغل زدم و به آدرسی که داده بود در کوچه پس کوچه‌های جایی در جمهوری بردم.
لذت و حلاوت آن دیدار... آن دیدن اصل کار ایشان و بغل کردن کارشان و بردن تا مسیری سالها مرا به جلو هل می‌داد. راستش را بخواهید هیچ کس قدر او را آنچنان که باید ندانست... حتا خودش!
یادش گرامی

#صادق_صندوقی

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan
تا ندانی که سخن عین صواب است مگوی
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan

دکتر #محمدرضا_سرگلزایی (روانپزشک)

سعدی شیرازی در کتاب گرانقدر #گلستان حکایت مردی را آورده است که دچار ناراحتی چشم شد و برای معالجه‌ آن به «بیطار» (دامپزشک) مراجعه کرد. بیطار هم از همان دوا که در چشم چارپایان می‌ریخت، در چشم او ریخت و او نابینا شد. بیمار از دامپزشک شکایت کرد و ماجرا به دادگاه کشید. قاضی حکم داد که :«بر او هیچ تاوان نیست که اگر این خر نبودی پیش بیطار نرفتی.» و در نهایت، سعدی از حکایت چنین نتیجه می‌گیرد که:

بوریا باف اگر چه بافنده‌ ست
نبرندش به کارگاهِ حریر

#پیتر_دراکر (Peter Drucker) نظریه پرداز مدیریت می‌گوید:
«مدیریت خوب، یعنی انجام کارهای محدود ولی کیفی‌تر»
آدم های زیادی هستند که به خود اجازه می‌دهند در مورد همه چیز اظهار نظر کنند. آنها جسته و گریخته چیزهای زیادی می‌دانند اما هرگز در یک زمینه کارشناس نشده‌اند چرا که خواسته‌اند در همه امور کارشناس باشند. گرچه مصاحبت با چنین افرادی ممکن است خوشایند و مفید باشد اما مشورت جدی با چنین افرادی و سپردن تصمیم گیری خود به رأی آنان، تفاوتی با مراجعه‌ آن بیمار به بیطار ندارد. شاید راه معتبری برای آزمودن این که می‌توانید به کسی به عنوان کارشناس اعتماد کنید این است که او در پاسخ به سؤالات زیادی که مربوط به تخصص او نیست به راحتی می گوید: «نمی‌دانم»

برخلاف همه کاره‌ها که از هر نوع مشاوره‌ای که با آنها شود استقبال می‌کنند. کارشناسان هیچ علاقه‌ای به وارد شدن درحوزه‌هایی که از آن اطلاع کافی ندارند، نشان نمی‌دهند.

نکته‌ی جالب توجه این است که تنها فارغ التحصیلی از یک دانشگاه باعث نمی‌شود ما برخوردمان با مسائل کارشناسانه باشد. برخورد کارشناسانه نیاز به «اخلاق کارشناسانه» دارد. اخلاقی که ما را مجاب سازد با صراحت و صداقت به نادانی‌هایمان اعتراف کنیم و سعی نکنیم خود را عالم دهر و دانای کل نشان دهیم. افراد زیادی را می‌بینیم که علیرغم این که تحصیلات علمی دارند، «رویکرد علمی» در زندگی و مناسبات اجتماعی‌شان نفوذ نکرده است. آنان نیز هم چون «عمه خانم‌های همه کاره» (Agony Aunts) وارد همه کار می‌شوند.

سیاستمدارانی که در مورد هنر نظر می‌دهند، مهندسینی که در مورد مسائل حقوقی خود را صاحب نظر می‌دانند و جراحان مغزی که بیماران روانپزشکی را قبول می‌کنند، همه افرادی تحصیلکرده‌اند ولی تمایل عوامانه خود را برای دانای مطلق بودن کنترل نکرده‌اند.

حکایت می‌کنند که #بزرگمهر، دانشمند ایرانی عصر ساسانی روزهایی را بر تختگاهی چند پله بالاتر از مردم می‌نشست و به سؤالات علمی مردم پاسخ می‌داد. پیرزنی پیش آمد و چندین سؤال پرسید و بزرگمهر حکیم در پاسخ به همه آن سوؤالات «نمی‌دانم» گفت. پیرزن با عصبانیت گفت: «اگر نمی‌دانی پس چرا سه پله بالاتر از ما نشسته ای؟!» بزرگمهر پاسخ داد: «به اندازه‌ای که بیش از شما می‌دانم بالاتر نشسته‌ام، اگر قرار بود به اندازه‌ نمی‌دانم‌هایم بالاتر بنشینم باید تختگاهی برایم می‌ساختند که پلکانش تا آسمان کشیده شده باشد.» آنگاه بزرگمهر افزود: «همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر زاده نشده‌اند.»

همه ما نیاز به شهامت بزرگمهر داریم، نیاز به این که به کاستی‌ها و ناتوانی‌هامان اعتراف کنیم حتی اگر کسانی به این دلیل ارزش ما را زیر سؤال ببرند.
سعدی شیرازی در جایی دیگر از «گلستان» می‌گوید:

تا ندانی که سخن عین صواب است مگوی

ظریفی می‌گفت: «اگر قرار بود همین سخن سعدی را ملاک قرار دهیم، جهان را چه سکوتی در برمی‌گرفت»

#شاه_فرتوت_ابریقستان را به دوستان خود هم معرفی کنید.
@oldkingofebrighestan

http://up.upinja.com/5f377.jpeg
یادمه بچه بودیم توی خیابون الک دولک بازی میکردیم.
یک روز توی همون بچگی رفتیم توی خونه دیدیم عمه و ننه و این و اون دور هم نشسته اند. محل ما هم نمی گذاشتند. چون بچه بودیم، خر بودیم لابد و شعور نداشتیم بفهمیم!

داشتند می گفتند:
فلان خانم عاشق فلانی شده و باید یک کاری کرد چون اگر به هم نرسند بد میشه...
برای اولین بار توی زندگی کلمه "عشق" رو شنیدیم...
بعد بازی هامون رو می‌کردیم. تا اینکه باز یک مدتی گذشت...
تا اینکه دیدیم فلان خانم و فلان آقا با هم ازدواج کردن و بچه دارن و دارن دعوا می‌کنن و از این حرفها.

بعد هنوز عقلمون نمی‌رسید ولی کتاب که می‌خوندیم، کلمه "عشق" توش میومد. اگر یادت باشه در همین کتاب "امیرارسلان نامدار" میگه:
امیر ارسلان انقدر غبغب "فرخ لقا" رو بوسیدکه هر دو مدهوش شدند...البته امروز که بزرگ شده ایم میفهمیم که منظور از "بوسیدن غبغب" چی بوده.

بعد رفتیم سینما و دیدیم که اونجا همدیگررو ماچ می کنند و به هم میگن:
من تو رو دوست دارم و از این حرفها.

به سن چهارده پونزده سالگی که رسیدیم گفتیم اگر فلان خانم و فلان عمه عاشق شد و فلان آقا عاشق اینها شد و امیرارسلان غبغب فرخ لقا رو مکید بنابراین باید همچین چیزی به اسم عشق باشه.ما هم رفتیم دنبالش.

من به عشق هایی مثل عشق "رومئو و ژولیت" یا "شیرین و فرهاد" و یا "خسرو و شیرین" هیچکدوم اعتقاد ندارم. برای اینکه همش مسأله #غبغب بوده.
من به #عشق_بین_انسانها معتقدم. یعنی اینکه آدمی بتونه یک آدم دیگه رو دوست داشته باشه بدون توقعی از این دست...

#سهراب_شهید_ثالث
طرح : #بزرگمهر_حسینپور

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan



http://uupload.ir/files/clf6_img_20171125_074008.jpg
گوساله: ما می‌تونیم یه روز آدم بشیم؟
گاو: بله، در #گاونامه اشاره شده که هر گاوی اگر عمیقاً بفهمد که چقدر #گاو است ، در دَم #آدم خواهد شد.

#بزرگمهر_حسين_پور
#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan
هر گاوی که عمیقا بفهمد چقدر گاو است، در دم آدم خواهد شد و هر گاه آدمی زیادی بفهمد که آدم است، در دم گاو خواهد شد!"

من گوساله ام 📚
#بزرگمهر_حسین_پور

#شاه_فرتوت_ابریقستان
@oldkingofebrighestan